فیلم سوغات ۲ (The Souvenir Part II) برای اولین بار در جشنوارۀ کن ۲۰۲۱ به نمایش در آمد و کمپانی A24 آن را در آمریکا منتشر خواهد کرد. برای نقد و بررسی این اثر با فیلیمو شات همراه باشید.
فیلم سوغات ۲ (The Souvenir Part II) برای اولین بار در جشنوارۀ کن ۲۰۲۱ به نمایش در آمد و کمپانی A24 آن را در آمریکا منتشر خواهد کرد. برای نقد و بررسی این اثر با فیلیمو شات همراه باشید.
قسمت دوم شاهکار جوانا هاگ واسازی رویایی و درخشان قسمت اول آن است.
فیلم موفق و تحسینشدۀ سوغات که در سال ۲۰۱۹ اکران شد دختری به نام جولیا هارت را به ما معرفی کرد که قهرمان ۲۵ سالۀ داستان بود. نقش او را آنر سوینتون بیرن با صداقتی بیپروا ایفا کرد و او درست همان کسی بود که هاگ میتوانست برای فیلمش انتخاب کند. سوینتون بیرن میدانست که این نقش از او چه میخواهد و تمام پتانسیلش را برای به ثمر رسیدن آن بهکار گرفت.
جولیا با مرگ دوستپسرش (با بازی تام برک) که معتاد به هروئین بود احساس رهایی از قفس پیدا میکند، و درست مثل هاگ تصمیم میگیرد که دردش را به چیزی بزرگتر و زیباتر تبدیل کند. ماری الیور جایی نوشته است: «کسی که عاشقش بودم روزی جعبهای پر از تاریکی به من داد. سالها گذشت تا اینکه فهمیدم آن تاریکی یک هدیه بوده است.» در سکانس نهایی فیلم، جولیا که حالا عاقلتر از همیشه است و آسیب این اتفاقات، همچون زخمی، روی روح و روانش نقش بسته، تصمیم میگیرد که از سوغاتی که آنتونی برایش به یادگار گذاشته نهایت استفاده را ببرد.
قصه میتوانست همینجا تمام شود. اما هاگ نمیخواست چنین پایانی برای آن داشته باشد و بهعنوان یکی از خلاقترین فیلمسازان بریتانیایی در ۳۰ سال اخیر، تصمیم گرفت که آن را ادامه بدهد. ازنظر او قصه نباید آنجا رها میشد، بلکه به شروعی تازه نیاز داشت. اینکه آنتونی جعبهای پر از تاریکی به جولیا بدهد کافی نبود، بلکه جولیا باید آن را باز میکرد تا نور خودش در آن تاریکی بدرخشد.
فیلم سوغات ۲ از همانجایی شروع میشود که قسمت اول بهپایان میرسد. ادامۀ این فیلم لایههای جدیدی را به عمق فیلم اضافه میکند و ما از زاویۀ دیگری میتوانیم جولیا را بشناسیم که حالا مشغول ساختن فیلم فارغالتحصیلیاش است . . . فیلم کوتاهی دربارۀ رابطۀ تراژیک یک دختر ۲۵ ساله اهل لندن با دوستپسر معتاد به هروئینش که اختلاف سنی زیادی با او دارد.
لوکیشن فیلم جولیا نهتنها مشابه همان آپارتمان فیلم سوغات است، بلکه دقیقاً همان آپارتمان است، تنها اینبار دوربین با فاصلۀ بیشتری از همهچیز قرار گرفته است. بهعبارتدیگر، هاگ دارد دربارۀ «خودِ» جوانیاش (جولیا) فیلم میسازد، که آن «خودِ» جوان هم دارد دربارۀ ضربۀ روحی «خودِ» جوانترش فیلم میسازد. داستان فیلم زمانی رو به پیچیدگی میرود که مرز بین خاطرات و تخیلات باریک میشود.
در ابتدای فیلم سوغات ۲ جولی همچنان سوگوار است و به خانۀ پدر و مادرش در پاستورال نورفولک پناه میبرد. نقش مادر او را تیلدا سویینتون به درخشانی تمام ایفا میکند، در حالیکه نقش پدرش را یک مزرعهدار محلی به نام جیمز اسپنسر اشوورث بازی کرده که برای اولین بار است جلوی دوربین ظاهر میشود. در این میان جز غم از دست دادن آنتونی موضوع دیگری هم هست که جولی را آزار میدهد: اینکه نکند باردار باشد.
چهرههای جدیدی نیز در فیلم سوغات ۲ حضور دارند که اکثرشان پسرهایی خوشتیپ هستند، مثل جیم (با بازی چارلی هیتون بازیگر سریال چیزهای عجیب (Stranger Things)) که انگار برایش مهم نیست جولیا ازنظر احساسی آمادگی برقراری رابطه را ندارد و مدام دوروبر او میپلکد. از طرف دیگر، قرار است که پسری جذاب و قدبلند به نام پیت (با بازی هریس دیکنسون) نقش آنتونی را در فیلم جولی بازی کند.
چیزی که عمدۀ فیلم سوغات ۲ را تشکیل داده، خاطرات تکهتکۀ جولیا از گذشتهاش با آنتونی است. در این میان بازی بیرن بهقدری خوب است که میتوان جاذبۀ میان آن دو را حتی از افکار و احساسات او درک کرد. دریکی از سکانسها، گرنس شخصیت جولی را برای یکی از بازیگرانی که قرار است نقش او را بازی کند اینچنین توصیف میکند: «او آسیبپذیر است و درعینحال روح آزادی دارد.» لبخندی که او میزند لبخند آدمی است که دارد تمام تلاشش را میکند تا خودش را پیدا کند. او دلتنگ آنتونی است یا دلتنگ آن بخش از وجود خودش که آنتونی آن را برایش نمایان کرد؟ شاید جولی نمیتواند این مسئله را برای خودش حل کند، اما هاگ به ما اطمینان میدهد که این سوال بیپاسخ نمیماند.
درست مثل خود فیلم، بازی بیرن هم رفتهرفته قدرت و اوج بیشتری میگیرد. درواقع رشد کردن فرایندی است که ما با همۀ شادیها، لذتها و دردهایی که در طول مسیر بهدست میآوریم، طی میکنیم. فرایندی که باید در آن به دل اقیانوسی از تجربهها بزنیم تا بلکه بتوانیم چند مروارید در آن پیدا کنیم. و حالا اگر ارادهاش را داشته باشیم آن مرواریدها را همانطور که بابت میل ماست کنار هم میچینیم.
در ابتدا جولی عوامل فیلمش را با مرور دوباره و دوبارۀ خاطرات آنتونی خسته میکند و هر وقت که یکی از آنها نسبت به تصمیمی که او برای سکانسها میگیرد مخالفتی میکند، او میگوید: «خب این موضوع بین ما اتفاق افتاده بود.» اما پس از مدتی متوجه میشود که کار هنر تنها زنده کردن خاطرات گذشته نیست. جولی میخواهد یادبودی برای عشق ازدسترفتهاش در این جهان داشته باشد، و این یادبود در ازای بزرگترین هدیهای است که او به جولی داده. در سکانسی از فیلم سوغات ۲ جولی میگوید: «من نمیخواهم زندگی را آنطور که گذشته به یاد بیاورم. بلکه میخواهم آن را بر اساس تخیلات خودم ببینم.» این جملۀ او ما را به یاد دیالوگ آنتونی در قسمت اول فیلم میاندازد. جولی این جمله را قطبنمای مسیر هنریاش قرار میدهد، و آن را همچون نوری میبینید که میتواند با آن از میان تاریکیها عبور کند و بهجایی که باید برسد.
منبع: .IndieWire