فیلم «متنفر» (با عنوان اصلی «The Hater») ترکیبی هیجانانگیز از کارگردانی یان کومسا و قلم ماتئوش پاتسویچ در نگارش فیلمنامه است.
یان کومسا، کارگردان لهستانی که پیشتر برای فیلم بدن مسیح (با عنوان اصلی «Corpus Christi») نامزد اسکار شده بود، حالا با قسمتی جدید در ادامۀ فیلم مهیج اتاق خودکشی (با عنوان اصلی «Suicide Room») محصول سال ۲۰۱۱ بازگشته است. فیلم «متنفر» (با عنوان اصلی «The Hater») ترکیبی هیجانانگیز از کارگردانی یان کومسا و قلم ماتئوش پاتسویچ در نگارش فیلمنامه است. پیشتولید فیلم ماهها پس از همکاری این دو هنرمند در درام «بدن مسیح» و نامزدی این اثر در اسکار شکل گرفت. با فیلیمو شات همراه باشید تا مروری کوتاه بر فیلم «متنفر» داشته باشیم.
فیلم «متنفر» با زمانبندی درستش، اثری مهیج است که با هدفگذاری روی قشر جوان، مفاهیمی همچون اخلاق، سیاست و دغدغههای اینترنتی را بازگو میکند. اگرچه به دلیل شیوع ویروس کرونا، بسیاری از جشنوارههای فیلم به تعویق افتادهاند یا برگزار نمیشوند، اما داوران جشنوارۀ فیلم ترایبکا، بدون برگزاری مراسمی خاص، فیلم «The Hater» را در بخش رقابت فیلمهای بینالملل، بهعنوان بهترین فیلم انتخاب کردند.

با وجود چنین موفقیتهایی، احتمالاً پلتفرمهای پخش فیلم و سریال برای انتشار این اثر ارزشمند، بیرغبت نخواهند بود. این فیلم لهستانی درباره جوانی جاهطلب، جویای نام و خورۀ کامپیوتر است که پس از اخراج از دانشکده حقوق، در شرکت مشاورۀ دیجیتالی استخدام میشود. نتفلیکس به این خلاصۀ کوتاه، نکتهای کلیدی اضافه کرده است:
فیلم متنفر دنبالهای برای فیلم اتاق خودکشی است که همین کارگردان، در سال ۲۰۱۱ ساخته بود.
فیلم اتاق خودکشی داستان پسری دبیرستانی است که در جریان بازی جرئت یا حقیقت مجبور میشود پسر دیگری را ببوسد. فیلم این بازی که با موبایل گرفته شده، به شکل آنلاین در اینترنت پخش میشود و بازیگر نقش اول آن را از لحاظ احساسی به چالشی جدی دعوت میکند. در هر دوی این فیلمها اتفاقی یکسان رخ داده است، با این تفاوت که در فیلم «متنفر»، ما همهچیز را از زاویۀ دید توماس (با بازی ماچی میوزیلوفسکی) میبینیم. توماس در این فیلم، از شبکههای اجتماعی و دنیای اینترنت برای محققکردن اهداف پلیدانهاش استفاده میکند.
هر دو فیلم، با تمرکز روی فضای مجازی، اینترنت و تأثیر آن بر جوانان ساخته شده است. جزئیات بسیاری در فیلم «متنفر» وجود دارد که به فیلم «اتاق خودکشی» ارجاع داده شده است؛ برای مثال، کارفرمای جدید توماس در این فیلم جدید (با بازی آگاتا کولشا)، همان مادر پسر جوان در فیلم «اتاق خودکشی» است. او در این فیلم، توماس را از انجامدادن اقدامات فریبکارانه نهی میکند.
ماچی میوزیلوفسکی با عملکرد خوب خود در ایفای نقش توماس، چهره بیاحساس یک بیمار جامعهگریز را در مواجهه با دیگران به تصویر میکشد. اما توماس در خانه حتی بیش از این رقتانگیز است. او در تنهاییاش، به صدای دختر موردعلاقهاش در دوران کودکی، گبی (ونسا الکساندر) گوش میکند و مدام صفحۀ فیسبوک او را بالا و پایین میکند. گبی دختری از خانوادهای چپگرا و متمول در ورشو است.
معرفی سریال «دستگیری» با موضوع جعل ویدیویی را در فیلیمو شات بخوانید
در فیلم، شخصیت توماس بهعنوان جوانی باهوش و نخبه، اما منحرف معرفی میشود. روی کاغذ، هدف او بیشتر تحتتأثیر قراردادن گبی است. با توجه به سابقۀ خانوادگی این دختر، توماس به نسبت او در سطح اجتماعی پایینتری قرار دارد. به همین دلیل، او تلاش میکند برای بهبود سطح اجتماعیاش تغییر کند؛ تغییراتی شامل آرایشهای عجیبوغریب و لباسهای تماماً مشکیرنگ، که مخاطبان فیلم را حیرتزده میکند.
توماس به دلیل سرقت ادبی، از دانشکدۀ حقوق اخراج میشود و پس از آن در یک آژانس روابط عمومی استخدام میشود. او پیش از این، با سون تزو (ژنرال جنگی و فیلسوف چینی) آشنا نبود، اما حالا بهراحتی مجذوب هنر رزمآزمایی چینیها و تاکتیکهای ارتشی آنها شده و به این فکر میافتد که از این استراتژیها، در دنیای دیجیتال استفاده کند. او در ابتدا کسبوکار آنلاین یک معلم مذهبی را از پا میاندازد، آن هم با این ادعا که نوشیدنیهای زردچوبهای این زن موجب میشوند دست مصرفکنندگان زرد شود! سپس رئیسش به او مأموریت دیگری میدهد. در این مأموریت، او موظف است برای سیاستمدار آزادیخواهی به نام پاول رودینکی که برای شهردار کار میکند (و قرار است در انتخابات بعدی جایگزین او شود)، پاپوش درست کند. در این مأموریت، توماس مرد جوانی را به تیم سیاسی رودینکی میفرستد و سپس شایعاتی دربارۀ رابطۀ آنها منتشر میشود. یک شب پس از شام، توماس، رودینکی را با دارو بیهوش و در یک کلوپ رها میکند.

همدست توماس در این کلوپ ادامۀ مأموریت را انجام میدهد و از رودینکی فیلم تهیه میکند. با وجود تمام این تلاشها، این سکانس بیمعناست و اینطور بهنظر میرسد که برای کمپین حمایتی رودینکی در انتخابات پیشرو، چنین اقدامی بههیچوجه مهم نیست. اما نقطهقوت فیلم «متنفر» درست زمانی مشخص میشود که مخاطب میفهمد توماس برای تمام اقداماتی که ضد رودینکی انجام داده است، بیش از اینکه مرتبط به کار و شغلش باشد، انگیزهای شخصی دارد. والدین گبی از مهمترین طرفداران رودینکی هستند. تا این نقطه، شخصیت توماس برای همۀ ما، شبیه به یک بازیکن حرفهای شطرنج است که قدمهای پیش رویش را بهدرستی پیشبینی میکند.
در آخر نیز فیلم «متنفر» با روشی لهستانی، خودش را به فیلمهای مهیج هالیوودی مثل ترس کهن ( با عنوان اصلی «Primal Fear») و فیلم مظنونین همیشگی (با عنوان اصلی «The Usual Suspects») نزدیک میکند. با این تفاوت که این فیلمها با تکیه بر مخاطبانشان، شخصیتهای اصلی را دستکم میگیرند، اما این اصل کلی در رابطه با فیلم «The Hater» صدق نمیکند؛ زیرا حضور میوزیلوفسکی در این فیلم بسیار پررنگ است. برخلاف فیلم «بدن مسیح» که از بند اتفاقات و رخدادهای واقعی رها شده بود و چندان بر پایۀ حقیقت نبود، فیلم «متنفر» باورکردنی و معقول است.
فیلم متنفر را در فیلیمو ببینید
منبع: Variety