سریال «خطرناک ترین بازی» با عنوان اصلی «Most Dangerous Game» داستان یک بازی خشونتبار و پرهیجان را روایت میکند؛ بازی شکار.
سریال «خطرناک ترین بازی» (با عنوان اصلی «Most Dangerous Game») مجموعهای در ژانر اکشن است که بر اساس داستان کوتاهی با همین نام نوشته ریچارد کانل ساخته شده است. ازجمله بازیگران این سریال میتوان به لیام همسورث، کریستف والتس، سارا گدون و بیلی برک اشاره کرد. این سریال از ۶ آوریل ۲۰۲۰ توسط کوییبی (Quibi)، سرویس پخش ویدیوهای موبایلی کوتاهمدت، منتشر شده است. هدف کوییبی، انتشار مجموعههای اُریجینال با قسمتهایی کوتاهتر از ده دقیقه است و باید گفت مدیران آن با دعوت از مشهورترین افراد حال حاضر سینما توانستهاند خود را بهعنوان یک سرویس استریمینگ قدرتمند معرفی کنند. در نقد و بررسی سریال «خطرناک ترین بازی» با فیلیمو شات همراه باشید.
سریال «خطرناک ترین بازی» در شهر دیترویت روایت میشود. در اولین صحنه، ما با کاراکتر داج (با بازی لیام همسورث) آشنا میشویم که در حال ملاقات با رئیس صندوق سرمایهگذاری تیرو، مردی به نام مایلز سلرز (با نقشآفرینی کریستف والتس) است تا با دریافت وام، شرایط مالی خود را بهبود دهد. داج از بیماری مهلکی رنج میبرد و فکر میکند با کمک مایلز میتواند زندگی آینده همسرش (با بازی سارا گدون) و پسری که هنوز متولد نشده را تأمین کند؛ اما مایلز چیزهای دیگر در سر دارد. او به نمایندگی از یک مشتری بسیار ثروتمند حاضر است پول زیادی برای مشارکتکنندگان نوعی ورزش پرداخت کند؛ ورزشی خطرناک برای شکار انسانها. نقش داج در این ورزش، شکار شدن است و اگر او این مسئله را بپذیرد میلیونها دلار دریافت خواهد کرد.

اولین قسمت سریال «خطرناک ترین بازی» درواقع یک سکانس طولانی با محوریت دیالوگ بین همسورث و والتس است. همانند همیشه، بازی کریستف والتس در چنین سناریوهایی درخشان است اما در مقام مقایسه، همسورث نتوانسته همان درخشندگی را ارائه دهد. رفتار و حالات داج از همان ابتدای سکانس طوری است که به نظر میرسد او سعی دارد اعتماد مایلز برای دریافت وام را جلب کند. اما پاسخ او به پیشنهاد واقعی مایلز چیزی که از ضربآهنگ انفجاری داستان انتظار داشتیم را برآورده نمیکند.
نقد فیلم «آرکانزاس» با بازی لیام همسورث را در فیلیمو شات بخوانید
از این لحظه به بعد، سریال «خطرناک ترین بازی» با فلاشبک به چند روز قبل سعی دارد شخصیت داج تاینز را بیشتر برای ما تشریح کند. نویسنده سعی دارد پیشزمینهای به مخاطب ارائه دهد تا او متوجه شود که چرا داج در قسمت اول سراغ دفتر بنیاد تیرو رفته است. داج هر آنچه داشته روی ساختمانی در حال ساخت به نام کرینگتون سرمایهگذاری کرده و حالا از تأمین سرمایههای بیشتر برای تکمیل آن ناامید شده است. مسئله این است که تمام مشکلات به یکباره وارد زندگی او شدهاند و حالا هیچکدام قصد رفع شدن ندارند.
شرایط زمانی بدتر میشود که داج متوجه میشود زمان زیادی برای تأمین مالی و تضمین رفاه خانوادهاش ندارد؛ داج باید با یک تومور مغزی بدخیم، پیشرونده و غیرقابلجراحی دستوپنجه نرم کند. این همان چیزی است که داج را وادار به ملاقات با مایلز میکند و این همان زمانی است که ماجرای «خطرناک ترین بازی» آغاز میشود.
نقد سریال «۵۰ ایالت وحشت»، دیگر سریال کوییبی را درفیلیمو شات بخوانید
قسمت چهارم سریال «خطرناک ترین بازی» یکی از بهترین اپیزودهای این مجموعه است. صحنه تیکتاک ساعت واقعاً برانگیزنده است. در نیمه دوم این قسمت دوباره شاهد دیالوگهای بین داج و مایلز هستیم و بازهم برنده بزرگ این کسی نیست جز کریستف والتس که با جذابیت تمام، مایلز را آماده بازی میکند.
بجنگ، فرار کن یا سر جات بمون؛ سومی باعث مرگت میشه.
به نظر میرسد یخ لیام همسورث تازه در این قسمت آب شده و حالا ما بازی زیبایی از او میبینیم. شاید دلیل این موضوع جدیت داج در قسمتهای قبلی بود اما زمانی که حساسیت به اوج میرسد، هیجان به مخاطب القا میشود و ما به زمان شکار نزدیک میشویم؛ حالا هیجان بهقدری بالا گرفته که تماشاگر بیصبرانه سراغ قسمت بعدی میرود. این مسئله، یک نکته مثبت برای سرویس کوییبی محسوب میشود؛ پلتفرمی که بهشدت به دنبال جذب مخاطب است و میخواهد جای پای خود را بهعنوان یک توزیعکننده محتوای کوتاهمدت تثبیت کند.

با تمام صحبتهای بالا، آیا این نکات مثبت بهقدری کافی هستند که سریال «خطرناک ترین بازی» را یک اثر بینظیر بنامیم؟ نه! اگر بخواهیم این سریال را همچون آثار دیگر نقد و بررسی کنیم باید به محدودیت طرح کلی قصه و خلاقیت پایین آن نیز اشاره کنیم.
«بجنگ، فرار کن یا سر جات بمون؛ سومی باعث مرگت میشه.» این جمله ما را به ادامه داستان دعوت میکند؛ داستانی که بیشک باید سرشار از صحنههای اکشن باشد، اما آیا اینطور است؟ نه! درواقع سکانسهای اکشن آنقدر که بیننده منتظرشان است ارائه نمیشوند و ما بیشتر شاهد صحنههای تعلیقآمیز هستیم. داج مدام در سطح شهر در حال فرار است و باید اذعان کرد جلوههای بصری چشمگیر نیستند. البته تمام اینها بهمرور بهتر میشوند. تعقیب و گریزهای مهیج، شلیک گلولهها و انفجار، چیزهایی است که طرفداران ژانر اکشن را راضی میکند. نکتهای که باعث میشود سریال «خطرناک ترین بازی» اثری خوب توصیف شود نقطه عطف داستان در قسمتهای آخر است. صحنههایی که باعث میشوند ما به همه شک کنیم و از بازی لذت ببریم.

منبع: Collider