فیلم «نابودگر: سرنوشت تاریک»، ریسکهای زیادی در بُعد روایت انجام داده که بسیار خوشحالکننده است.
یک نابودگر (با بازی گابریل لونا) به سراغ دنی راموسِ تعمیرکار ماشین (با بازی ناتالیا رِیِس) و خانواده اش فرستاده میشود؛ اما گریس (با بازی مکنزی دیویس) که یک بشر ارتقا یافته برای مبارزه است، درست سروقت از راه میرسد تا نجاتش دهد. کمی بعدتر، سروکله سارا کانر (با بازی لیندا همیلتون) هم پیدا میشود تا به کمک گریس، دنی را برای نجات بشریت در آینده زنده نگهدارند. برای بررسی فیلم «نابودگر: سرنوشت تاریک» با فیلیمو شات همراه باشید.
«نابودگر» یک اکشن کلاسیک بود و «نابودگر ۲»، یکی از بهترین دنبالههای تاریخ سینما. ولی هیچکدام از فیلمهای بعدی نتوانستند در حد این دو ظاهر شوند؛ البته شاید تا پیش از ساختهشدن این فیلم. «سرنوشت تاریک» بالاخره واقعا شبیه یک فیلم ترمیناتوری است. از تعقیب و گریز درگیرکننده ابتدای فیلم تا پایان عمیقا وحشتناکش. این مجموعه را هرگز نمیتوان فیلمهایی با محوریت آرنولد شوارتزنگر دانست؛ همه آنها، فیلمهای لیندا همیلتون هم بودهاند و او هم عنصری کلیدی است.

این موضوع که فیلم «نابودگر: سرنوشت تاریک»، ریسکهای زیادی در بُعد روایت انجام داده، بسیار خوشحالکننده است؛ انسان ارتقا یافته و مبارزِ مکنزی دیویس به نام گریس، از آینده آمده اما یکی از ساختههای جان کانر و کایل ریس نیست و برای همین، پایان خوش «نابودگر ۲» سرجایش باقی میماند. ولی خطر نابودی هنوز دنیا را تهدید میکند و مسافرین زمان هم سعی دارند گذشته را تغییر دهند. گریس آمده تا دنی را که زن کارگری بهشدت قوی است نجات دهد؛ زنی که بهتازگی برادر و کارش را از دست داده است آنهم به خاطر مدرنیزاسیون (روباتها دیگر! بدترینها!). سارا کانر هم به این دو ملحق میشود؛ همان بزنبهادر «نابودگر ۲» که نبردهای زیادی را با نابودگرها پشت سر گذاشته است.
پس از مدتها، بالاخره میتوانیم چشمبهراه فیلمهای آینده مجموعه «نابودگر» باشیم.
دشمن آنها، رباتی با مدل REV-9 است؛ مدلی که هم بدنه فلزی «نابودگر ۱» را دارد و هم شمایل مایع و تهدیدآمیز T1000. نکته جالب اینجاست که برخلاف چندتایی از مدلهای پیشینش، خیلی راحت میتواند هر دو شکل را بهصورت همزمان داشته باشد. حمله ابتدایی این ربات، بهشدت پرتنش است و فرار از دست این موجودات را به طرز خارقالعادهای غیرممکن جلوه میدهد. در فیلم «نابودگر: سرنوشت تاریک»، ارجاع به فیلمهای قبلی وجود دارد؛ گاهی بهصورت غیرمستقیم و گاهی هم مستقیم و شفاف. این موضوع، هم در کلیت تعقیب و گریزها و هم در ساختار کلی صحنههای اکشن به چشم میخورد که ما را به یاد «نابودگر» میاندازد. البته این صحنهها هم پرشدهاند از هواپیماهای باربری C5، گذری به یکی از زندانهای مشهور و واقعی و یکی از خطرناکترین مرزهای آمریکا؛ همه این صحنهها هم با جلوههای ویژهای چنان قدرتمند تزیین شدهاند که بهراحتی میتوان چند ایراد کوچک فنی را نادیده گرفت.
گریس، دنی و سارا، هر سه سطحی از قوی بودن را درون خودشان و در کنار آسیبهای گذشته دارند. هر سه، از تماس با دنیای آینده آسیب دیدهاند و حاضرند برای فرار، هر کاری بکنند؛ فراری که شاید عملا غیرممکن باشد. این استیصال شخصیتها، البته ما را بیشتر به یاد «نابودگر ۱» میاندازد تا فیلم دوم؛ دیگر، جایی برای شوخیهای ادوارد فرلانگی «نابودگر ۲» نیست. حداقل تا وقتی که سروکله T800 آرنولد شوارتزنگر پیدا شود، خودش ادعا میکند خیلی بامزه است، که همین ادعا هم خیلی بامزه است!
نقد و بررسی فیلم سینمایی ۲۳ نفر

همینطور که دیالوگهای آشنا به شکلهای جدیدی ردوبدل میشوند و برای رسیدن به پایان پر سروصدای فیلم آماده میشویم، فیلم «نابودگر: سرنوشت تاریک» شکلی از ادای احترام به خود میگیرد؛ اگرچه در بیشتر اوقات، حس یک دنباله شایسته را دارد تا ادامهای وابسته به فیلمهای پیشین و تنها به امید گیشه. سارا باید با پیشداوریهایش کنار بیاید، گریس بعد از سالها جنگیدن باید به دنبال آرامش باشد و دنی، ایمانی را جستجو کند که بتواند در سالهای آینده به کمکش بیاید. پس از مدتها، بالاخره میتوانیم چشمبهراه فیلمهای آینده «نابودگر» باشیم.
منبع: Empire Online