حمید زرگرنژاد: به اصل قصه واقعی وفادارم
«قصه واقعی فیلم شماره ده برای هر ایرانی جذاب است»
حمید زرگرنژاد، تهیهکننده، کارگردان و مستندسازی است که ساخت ۱۰ فیلم مستند و کوتاه و چند تله فیلم و ۲ سریال را در کارنامه هنری خود دارد و ۴ فیلم پایان خدمت، ماهورا، برای مرجان و شماره ۱۰ نیز از ساختههای سینمایی این کارگردان است که در دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است و فیلم شماره ۱۰ این کارگردان که در چهل ویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد، با ۱۰ نامزدی در رشتههای مختلف در نهایت ۴ سیمرغ بلورین در رشتههای بهترین نقش اول مرد، بهترین موسیقی متن، بهترین چهرهپردازی و بهترین طراحی صحنه را به خود اختصاص داد.
به بهانه اکران آنلاین فیلم برای مرجان در فیلیمو گفتوگویی را با این کارگردان داشتهایم که میخوانید.
- درباره قصه و فیلمنامه برای مرجان بگویید که چگونه و چطور شکل گرفت؟
حمید زرگرنژاد: طرح اولیه فیلمنامه فیلم برای مرجان در سال ۹۳ نوشته شد و از سال ۹۸ نگارش کامل آن شروع شد که در نهایت سال ۹۹ به اتمام رسید و وارد مرحله ساخت فیلم شد. جرقه اولیه برای طرح قصه فیلم برای مرجان بر اساس برخی اتفاقات و حوادث واقعی رقم خورد که من در روزنامهها و جراید آن زمان دیده بودم و با الهام از آن اتفاقات طرح اولیه را نوشتم. بعد از آن من برای ساخت فیلم «پایان خدمت» و به منظور بررسی برخی آسیبهای اجتماعی از زندان زنان بازدید داشتم و با برخی از زنان زندانی مصاحبههایی را انجام دادم که در جریان این بازدیدها و مصاحبهها، طرح اولیه فیلمنامه برای مرجان را هم تکمیل کردم و نگارش آن را شروع کردم. در مجموع، طرح اولیه فیلمنامه برای مرجان ابتدا از میان اخبار جراید آن زمان بیرون کشیده شد و در مواجهه با پرونده های واقعی زندانیان شکل گرفت.
حمید زرگرنژاد: «در فیلم برای مرجان، این که یک دخترخانم در زندان مسئولیت یک حادثه را می پذیرد و رنج زندان را برای آن تحمل میکند، سوژه جالبی است که در مراجعه به زندان و پروندههای زندانیان با این موضوعات مواجه میشوید. سوژهای که بعد از فیلم مرجان، دستمایه تولید چند فیلم موفق در جشنواره فیلم فجر سال گذشته و امسال قرار گرفت»
- شما ساخت چندین فیلم مستند و کوتاه را در کارنامه حرفهای خود دارید و بعد از این تجربهها به سراغ ساخت فیلمهای بلند سینمایی رفتید. مخاطبان شما این سوژههای جذاب را در آثار مستند شما بیشتر دوست دارند یا آثار سینمایی؟
مستند معجزه خودش را دارد اما اگر مستندهایم را دنبال کرده باشید، بخش زیادی از آنها مستند- داستانی است و به نوعی قصههای واقعی را در مستند آوردهام مثل مستند «روز سوم» که بعد فیلم سینمایی آن هم ساخته شد. «روز سوم» یک مستند داستانی بود که سعی کرده بودم با وجود وفاداری به اصل رویداد، درام را هم وارد آن کنم. فیلم «ماهورا» و یا همین فیلم «شماره ۱۰» نیز برگرفته از یک رویداد و اتفاق تاریخی است که در این آثار نسبت به اصل این اتفاقات وفادار بودهام. در فیلم برای مرجان، این که یک دخترخانم در زندان مسئولیت یک حادثه را می پذیرد و رنج زندان را برای آن تحمل میکند، سوژه جالبی است که در مراجعه به زندان و پروندههای زندانیان با این موضوعات مواجه میشوید. سوژهای که بعد از فیلم مرجان، دستمایه تولید چند فیلم موفق در جشنواره فیلم فجر سال گذشته و امسال قرار گرفت.
- شخصیت مرجان چطور پرداخته شد مابه ازای واقعی برای این شخصیت وجود داشت؟
شبیه شخصیت مرجان را در زندان دیدم اما درام در شکلگیری شخصیت او بسیار پررنگتر است.
- بازیگران چگونه انتخاب شدند؟ به طور مثال انتخاب بهزاد جعفری که برای نخستین بار نقش اول را در یک فیلم بازی میکند، چطور صورت گرفت؟
من بازیگری بهزاد جعفری را قبلاً دیده بودم و میدانستم که بازیگر خوبی است و اگر دقت کرده باشید شخصیتی که او بازی میکند به لحاظ منطقی باید از یک فیزیک متناسب و قابل توجهی برخوردار باشد که باورپذیر باشد ضمن این که بحث موتورسواری حرفهای او هم مطرح بود و باید میتوانست روی دیوار مرگ موتورسواری کند که او این قابلیت را داشت و ۳ ماه برای همین منظور تمرین کرد. من میدیدم که چگونه حرفهای موتورسواری میکند، تک چرخ میزند و حتی در قسمت پایینی دیوار مرگ که تقریباً غیرممکن است موتورسواری میکند. البته در صحنه فیلمبرداری قسمتهای بسیار دشوار دیوار مرگ را از یک بدلکار استفاده کردیم. به هر حال علاوه بر توانمندیها، انگیزه بسیار بالای او برای بازی در این نقش منجر به انتخاب وی شد و به خوبی از عهده این نقش هم برآمد.
- چطور به انتخاب پگاه آهنگرانی رسیدید؟
خانم آهنگرانی بازیگر حرفهای شناخته شدهای است و با توجه به سوابق و شناختی که از او داشتیم میدانستم از عهده آن برمیآید و خوشبختانه بعد از خواندن فیلمنامه خیلی سریع پذیرفتند و در طول ساخت فیلم هم خیلی با ما همراهی کرد.
- اکران عمومی این فیلم و بازخوردهای آن چگونه بود؟
اکران این فیلم بر اساس آمار شروع خوبی داشت اما یک هفته بعد از شروع اکران با حوادث اخیر کشور روبرو شدیم و همه فیلمها و به طور کلی سینما دچار چالش و فروش فیلمها متوقف شد.
- بنابراین این فیلم هم در زمان ساخت با چالشهایی پیشبینی نشده مواجه شد و هم در زمان اکران.
بله در زمان ساخت این فیلم هم با مسئله عظیم شیوع کرونا مواجه شدیم به طوری که برخی از بازیگران و عوامل این فیلم هم درگیر این بیماری شدند و مجبور به توقف کار شدیم و این بزرگترین مشکل ما در تابستان ۹۹ بود که البته همه با این مشکل مواجه بودند ولی خوشبختانه در زمان ساخت این فیلم اتفاق بدی نیفتاد اگر چه یک سال و نیم بعد آقای افشار یکی از بازیگران این فیلم را به دلیل کرونا از دست دادیم.
- درباره قصه و فیلمنامه فیلم «شماره ۱۰» که در جشنواره فیلم فجر امسال حضور داشت هم بگویید که سوژه آن چطور انتخاب شد؟
قصه یک خطی این فیلم برای هر ایرانی جذاب است. تنها فرار موفق اسرا از اردوگاههای امنیتی عراق مربوط به این ۲ نفر ایرانی است. در طول ۱۰ سال دوران اسارت رزمندگان ایرانی در اردوگاه های عراق این ۲ نفر تنها کسانی بودند که موفق به فرار از اردوگاههایی شدند که فرار کردن از آن تقریبا غیرممکن بود. اسرا به دلیل شکنجههای معروف به قرون وسطایی که روی آنها صورت میگرفت، در شرایط بسیار سخت و بدی قرار داشتند و فرار برای آنها رویا بود چرا که هر کس اقدام به فرار میکرد، کشته میشد.
در چنین شرایطی وقتی بشنوید که ۲ نفر موفق به فرار از این زندانها شدهاند، قطعا بسیار جالب است و برای همین هم سراغ این سوژه رفتم. اولین بار آقای اسماعیل رضایی به این موضوع اشاره کرد و بعد از آن سراغ خانوادههای این ۲ نفر رفتم و این موضوع را دنبال کردم. این دو نفر محمد عبدی و زاگرس میرانی بودند که فقط با خانواده زاگرس میرانی دیدار داشتم ولی خاطرات هر ۲ را بررسی کرده و مصاحبههایشان را هم دیدهام. بخش فرار این فیلم به موضوع خاطرات این ۲ نفر بازمیگردد و مابقی قصه درباره خاطرات دیگر اسراست که شامل خاطرات ۲۵ اسیر است که آنها را کنار هم گذاشتیم تا به یک درام رسیدیم اما مبنای همه رویدادها واقعی است. نگارش این فیلمنامه چندین سال طول کشید تا به سرانجام رسید.
- چرا مجید صالحی برای این نقش انتخاب شد؟
پیش از این برای فیلم ماهورا قرار بود با مجید صالحی کار کنیم که با توجه به شرایط فیلم و محدودیت زمانی ایشان به نتیجه نرسید. با مشورت آقای کاوری برای فیلم شماره ۱۰ مجدد از ایشان دعوت کردیم. من همه کارهای مجید صالحی را دنبال میکردم و از تواناییهای او مطلع بودم. حتی زمانی که فیلمنامه را مینوشتم او را مناسب این نقش میدیدم که میتوانست یک مجموعه امنیتی را سرکار بگذارد و به اصطلاح بپیچاند. مجید صالحی گزینه بسیار خوبی برای این نقش بود و به خوبی هم از عهده آن برآمد.
- درباره انتخاب دیگر بازیگران هم بگویید.
لازم است که علاوه بر مجید صالحی به بازیهای خوب دیگر بازیگران از جمله سیامک صفری، حسام منظور، مهدی زمینپرداز و بهرنگ علوی هم اشاره کنم. بازیگرانی که در شرایط سخت فیلمبرداری همراهی کردند، به طور مثال آقای صالحی در زمان ساخت فیلم زیاد آسیب دید چون بخشی از کار در کانالهای تنگ میگذشت و او به همراه آقای حسام منظور هر ۲ در شرایط سخت گلولای، بیابان، نیزار و زیر آب باید بازی میکردند. در مجموع همه تیم بازیگران و سایر عوامل این فیلم همکاری خوب و دوستانهای با هم داشتند و بسیار همراه و همدل کنار هم کار کردند و یکدیگر را کامل میکردند. ما برای پیش تولید و فیلمبرداری زمان کمی را در اختیار داشتیم اما برای دورخوانی و تمرین خوب وقت گذاشتیم تا به درک درستتری از نقشها برسیم.
- و درباره حضور آقای کاوری در نقش سامر یاسین بگویید که در نقشی مشابه نقشش در فیلم ماهورا در این فیلم حضور دارد.
آقای کاوری در فیلم ماهورا در نقش سامر یاسین فرمانده عراقی بازی کرد که در حمله به خرمشهر نقش داشت و حالا همان شخصیت در فیلم شماره ۱۰ حضور دارد در حالی که نقص عضو شده و مسئول نگهداری اسراست و یک عراقی خسته از جنگ و سیاستهای کشورش ولی همچنان در کارش جدی است. در واقع ادامه نقش سامر یاسین فیلم ماهورا را در فیلم شماره ۱۰ میبینیم. سامر یاسین یکی از نقشهای منفی خوب این فیلم بود که داد و بیدادهای نقشهای منفی را ندارد و کاوری به خوبی آن را بازی کرد و او را در این فیلم در یک نقش بسیار متفاوت میبینید.
- فکر میکنید فیلمسازان ایرانی میتوانند مخاطب نسل امروز را که از زمان جنگ تحمیلی بسیار فاصله دارد و از طرفی با فیلمهای جنگی بسیار مهیج و بیگ پروداکشن هالیوودی آشناست، راضی کنند؟
خیر. این نسل توقع درستی دارد و انتظارات این نسل از سینما درست است اما شرایط هنوز برای پرداخت مضامین و ساخت فیلمهای بیگ پروداکشن در ایران مهیا نیست و این یک شرایط عمومی است. این که شرایط برای فهم و درک این موضوع که این فیلمها در چه مدت زمانی باید فیلمبرداری شود و از چه ابزاری باید برای آن استفاده شود و این که چقدر میتوان به خط قرمزها نزدیک شد و تحلیلهای جدید و ناگفتههای جنگ را مطرح کرد، همه یک مسئله عمومی است و اینها به مسئول فارابی برنمیگردد. امسال فارابی از این نوع سینما حمایت کرد و این یک اتفاق جدید بود.
اگر سازمان فارابی اراده نمیکرد، فیلم شماره ۱۰ هرگز ساخته نمیشد. شاید مسئولان فارابی هم توسط کسانی زیر سوال رفتند و نکوهش شدند اما ایستادگی کردند تا این فیلم ساخته شود. ما فیلمسازان عادت داریم تمام تقصیرها را گردن دیگران بیاندازیم. هیچ وقت ضعفهای خودمان را آشکارا اعلام نمیکنیم. این صرفاً به شرایط و فضای جامعه برنمیگردد بلکه باید دید چقدر من به عنوان فیلمساز تلاش میکنم و اطلاعاتم را به روز میکنم و چقدر به مخاطب فکر میکنم. برای فیلم شماره ۱۰ من هم متهم شدم که شکل و شمایل فیلم، جنگی و شبیه فیلمهای هالیوودی است. که البته چیز بدی نیست اما به عنوان یک مسئله بد مطرح شد. فکر می کنم فیلم شماره ۱۰ تا حدود زیادی توانسته به آن چه شما میگویید نزدیک شود چرا که سعی کردم از کلیشهها دوری کنم و شکل و شمایل آن را به استانداردها نزدیک کنم و فکر میکنم با همکاری همه عوامل گروه این اتفاق افتاده است.
- بازخوردها در جشنواره چگونه بود؟
این فیلمی است که باید حتما در سینما آن را دید و بر اساس آن چه در جشنواره دیدم و رصد کردم فکر میکنم مخاطبان این فیلم راضی از سالن سینما بیرون خواهند آمد چرا که به مخاطب فکر کردیم.
فیلیمو فیلم سینمایی ابلق رو اکران آنلاین نمیکنید؟
سلام
منتظر نظر تهیهکننده محترم هستیم