یادداشتی درباره قسمت اول سریال آکتور

متادرام و فاصله میان نمایش و واقعیت

معرفی کامل سریال آکتور

نیما جاویدی با همان اولین ساخته بلندش (ملبورن) چنان بارقه‌ای از نبوغ و استعداد فیلمسازی از خود نشان داد که علیرغم تمام ضعف‌ها و لکنت‌هایی که در داستانپردازی و کارگردانی فیلم اولش دیده می‌شد، توانست توجه بسیاری از علاقمندان و فعالان سینما را به خود جلب کرده و کاری کند تا بسیاری از سینه‌فیل‌ها و دست اندرکاران سینما، نام او را به حافظه سپرده و او را همچون استعدادی جدید در ذهن خود مرور کنند.

همین که او توانست با دومین ساخته بلندش (سرخپوست) یکی از مقبول‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم‌های چند سال اخیر سینمای ایران را روانه اکران سینماها کند، به این معنی بود که تحلیل اولیه سینما دوستان در برجسته کردن استعداد فیلمسازی او چندان هم بیراه نبوده است.

ترکیب جذاب بازیگران فیلم سرخپوست در کنار داستان پر از تعلیقی که چالش میان عشق و وظیفه را در لوکیشنی محدود به نمایش می‌گذاشت، نام نیما جاویدی را بعنوان فیلمسازی که می‌تواند فاصله همیشگی بین گیشه سینما و منتقدان سخت‌گیر را پر کند، بر سر زبان‌ها انداخت. بازی متفاوت بازیگران سرخپوست که تصویری جدید از مهارت درونی نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار را به نمایش می‌گذاشت، همه از مدیریت و تسلط هوشمندانه کارگردان جوانی خبر می‌داد که به راحتی می‌توان تولید یک سریال سنگین و پر بازیگری چون «آکتور» را هم به او سپرد.

سریال آکتور بعنوان یکی از کنجکاوی‌برانگیزترین مجموعه‌های تولیدی شبکه نمایش خانگی با اتکا به لیست عوامل حرفه‌ای و خوش‌نامش از همان ابتدا اشتیاق بسیاری را در میان علاقمندان برای تماشای یک اثر درگیرکننده و جذاب بوجود آورده بود. نیما جاویدی این بار با انتخاب کاراکترهایی که از طریق بازیگری و اجرای نمایش کسب درآمد کرده و روزگار می‌گذرانند، به سراغ نوعی روایت از جنس متادرام (یا به زبان ساده نمایش در نمایش) رفته و در این بین می‌کوشد با برجسته کردن فاصله میان نمایش و واقعیت، تماشاگر را وادار به تعاملی بیشتر با اثر کرده و با به میان آوردن متن نمایش «کارآگاه» نوشته آنتونی شفر، ابعاد گسترده‌تری به درام درونی اثر بخشیده و از طریق تاکیدی که بر روی ساختگی بودن حوادث و اجرای نمایش‌ها دارد، تماشاگر را با نوعی «فراروایت» درگیر کرده تا تجربه‌ای جدید را برای او به ارمغان آورد.

نوید محمد زاده در سریال آکتور

(در سینما اگر روایتی توجه بیننده را به این نکته جلب کند که در حال تماشای یک نمایش و داستان از پیش تعیین شده است، یک متن فراروایی بوجود می‌آید. فراروایت به روش‌های گوناگون بیننده یا خواننده یک رمان را از دنیای داستان جدا کرده و ماهیت ساختگی و نمایشی متن را به او یادآور می‌شود.) در اینجا نیما جاویدی با انتخاب هوشمندانه کاراکترهای اصلی‌اش که از راه اجرای نمایش و فرو رفتن در نقش‌های گوناگون روزگار می‌گذرانند، مسیر مناسبی را برای روایت خرده داستان‌ها و ترکیب دراماتیک آن‌ها با واقعیت و داستان اصلی اثر فراهم آورده و باعث می‌شود تا مثلا در آن سکانس پر از تعلیق عطر فروشی، رفتار نوید محمدزاده و تظاهر او به بیماری صرع از جانب تماشاگر، منطقی، هوشمندانه و منطبق با بافت کلی اثر ارزیابی شود.

همین سکانس کوچک که در ظاهر اتفاق ساده‌ای را هم با خود یدک می‌کشد، یکی از بیانگرترین صحنه‌هایی است که در کنار تعلیق درونی‌اش، سویه شخصیت پردازانه نیز پیدا کرده و با تاکید بر هوشمندی و توانایی ۲ کاراکتر اصلی (نوید محمدزاده و احمد مهرانفر) در خلق و اجرای یک نمایش بداهه، نیاز ضروری آن‌ها را به پول و کسب درآمد برای رهایی از مخمصه‌ای که در آن گرفتار هستند نیز نشان می‌دهد.

شاید همین جاست که جنبه‌های مختلف نمایشنامه درخشان آنتونی شفر (که ۲ نسخه سینمایی ماندگار یکی به کارگردانی جوزف ال منکیه ویچ در سال ۱۹۷۲ و دیگری به کارگردانی کنت برانا در سال ۲۰۰۷ از روی آن ساخته شده است) در ترکیب با درام اصلی سریال آکتور بیش از هر چیز خودنمایی می‌کند. آن هم درست جایی که پول، مساله خیانت یک زن و رویارویی معشوقه و شوهر را تحت تاثیر قرار داده و مسیر داستان را به سمت و سویی غیر قابل پیش بینی می‌کشاند.

نوید محمد زاده و احمد مهرانف در سریال آکتور

آکتور در همان سکانس ابتدایی و با نوع اجرای اغراق‌آمیز و نمایشی‌اش که به سرانجامی غافلگیر کننده و دور از انتظار ختم می‌شود، تماشاگر را با لحن فیلم آشنا کرده و همزمان بر هولناک بودن نمایش و فاصله آن با واقعیت تا کید می‌کند. واقعیتی که البته در بازی‌های نمایش گونه ما، می‌تواند صورتی وحشتناک نیز به خود گرفته و وارد مسیری شود که تشخیص آن از نمایش و بازیهای ساختگی دشوار شود.

طبیعی است که با تماشای تنها یک قسمت از این سریال ۲۵ قسمتی، نمی‌توان به تحلیل و قضاوت درست و صحیحی از مجموعه پیش رو دست زد اما تا همین جا، نیما جاویدی با اتکا به فضاسازی خاص این گونه آثار که با کمک فیلمبرداری و نورپردازی تحسین برانگیز مرتضی نجفی به سرانجام خوبی رسیده است، توانسته بسیاری را برای تماشای قسمت‌های بعدی این سریال مشتاق کند.

دقت و ریزبینی نیما جاویدی در انتخاب بازیگران نقش فرعی که منجر به ظهور استعدادهای تازه‌ای چون «آنیتا عظیمی» (بازیگر جوانی که در سکانس اول با ترس و اشک به زیر ماشین رفته و در آنجا پناه می‌گیرد) و یا آن بازیگر نقش مرد میانسال صاحب تالار نمایش شده است، همه حکایت از صرف وقت و انگیزه‌ای دارد که برای تولید یک اثر به مخاطب احترام می‌گذارد. البته اینکه چقدر در جلب نظر همان مخاطب موفق است را باید در هفته‌های پیش رو به قضاوت نشست.

دانلود سریال آکتور

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. از آسمان می‌نویسد

    با سلام سریال آکتور ( البته فقط دو قسمتش رو دیدم) از آن سریال هایی ست که من عاشقش هستم نویسنده برای ساختن موقعیت تعلیق دست به پنهان‌کاری و دروغگویی نزده . درباره بازی ها که واقعا نقدی نمی توان داشت. درباره ی بازگر نقش مرد میانسال صاحب سینما گفتید. باید بگویم صدایی به شدت تاثیر گذار داشت. ای کاش کار دوبله انجام می دادن.

  2. کیمیا شهابی فر می‌نویسد

    یکی از متفاوت ترین سریال ها ، مثل فیلم سرخپوست که از متفاوت ترین فیلم ها بود ، نیما جاویدی همیشه در حال سورپرایز کردن ما با ایده های نو و جذاب است …
    بازی نوید محمدزاده و احمد مهرانفر هم که جای خود دارد …

fosil