نخستین قسمت از سریال آکتور ساخته نیما جاوید روز پنجشنبه ۶ بهمن از فیلیمو پخش شد. تلاش نیما جاویدی و تیم بازیگری در ارائه متفاوت از زندگی بر بستر هنر ثابت کرد میتوان در شبکه نمایش خانگی فراتر از استانداردهای معمول سریال ساخت و مخاطب را با تمامی صحنهها و پلانها همراه کرد.
در قسمت اول سریال آکتور دستمایه قرار دادن موضوع بازیگری برای ۲ جوان که امرار معاش آنها از این طریق است و پیوند آن با متن زندگی به خوبی میتواند حس همذاتپنداری را در مخاطب برانگیخته کند. حالا دیگر بازیگری نه برای پیش بردن قصه که برای ادامه زندگی و حیات است. هنر این بار نه صرفا برای سرگرمی که میتواند نقطه اتصال آدمهای فرودست جامعه به زندگی معمولی باشد. جاویدی در همان سکانس ابتدایی این موضوع را ثابت میکند که میتوان با استفاده از ابزار بازیگری و هنر به چندین نفر زندگی بخشید و از میان ققنوس پرتلاطم خشم و درماندگی، عشق و امید به زندگی بیرون آورد.
بازی بازیگران آکتور
در همان قسمت نخست یکدستی بازیها و آکسان گذاری مناسب در ادای دیالوگها و مکثهای به اندازه در رد و بدل شدن گفتوگوها نشان از تسلط فیلمساز به مقوله بازیگری و بازیگردانی دارد. جاویدی با تکیه بر استعداد بازیگران تئاتری در کنار تجربه چهرههایی همچون نوید محمدزاده و احمد مهرانفر به ترکیبی از بازیگران رسیده است که تماشای هر قسمتش میتواند نویدبخش یک تجربه لذتبخش باشد.
داستان قسمت اول سریال آکتور
نمای ابتدایی سریال آکتور تصویری از یک آفتابپرست است که در بیابان خشک و بی آب و علف با نشستن روی یک تخته سنگ رنگ سبزش تبدیل به خاکستری میشود به خوبی تم اصلی سریال را نمایان میکند. قد کشیدن آدمها از پشت نقاب و تلاش برای یک زندگی بهتر در قالب نقشها و کارهایی که میکنند باعث میشود گاهی مرز میان بازی و زندگی حتی مشخص نشود و این مقدمه تمامی اتفاقهایی است که در آکتور باید آن را تماشا کنیم. علی و مرتضی در جستجوی پیدا کردن نقشی پررنگ در زندگی خود مجبور هستند نقشهای مختلف را برای خوشآمد دیگران بازی کنند و از همین رو رویای آنها زمانی تحقق مییابد که در این رهگذر آبدیدهتر از گذشته باشند. مرتضی زورش به زندگی و دختری که دوستش دارد نمیرسد و علی هم برای اینکه بتواند در تهران مشق بازیگری کند نیازمند این است که از طریق همین بازیگری پول در بیاورد. اما گاهی زور بدیها بیشتر از زور آنها و امید آنها به زندگی است.
کارگردانی قسمت اول آکتور
آکتور در همان قسمت اول نشان داد نیما جاویدی در قاببندیها و میزانسنها وسواس بسیاری به خرج داده است. انتخاب لوکیشنها به خصوص سالن متروکه تئاتر حکایت از آن دارد که داستان فیلم بسیار وابسته به کارگردانی و عناصر بصری است. دکوپاژها در سکانسهای بازیگری و توجه به چهره شخصیتهایی که بازیچه بازیگری مرتضی و علی میشوند همگی نشاندهنده آن است که جاویدی در کارگردانی فرق میان زندگی و بازیگری را به خوبی تفکیک کرده است. به یاد بیاورید سکانس بازی آنها در سالن متروکه تئاتر که با آمدن سرزده صاحبملک نمای دوربین تغییر کرد تا این وسواسها را به خوبی به یاد بیاورید.
نتیجه گیری
آکتور یکی از آثار مهم نمایش خانگی است که ارزش تماشای آن در طولانی مدت بیشتر احساس میشود. نمایش خانگی بعد از تجربههای موفقی چون زخم کاری، میخواهم زنده بمانم، یاغی و جیران یک اثر ماندگار دیگر خلق کرد تا در دورانی که نگاهها به سمت تولیدات نمایش خانگی است با یک اتفاق خوب روبرو باشیم. اتفاقی که در آینده بیشتر و بهتر میتوان درباره اجزای آن صحبت کرد.