نگاهی به فیلم درخت خاموش ساخته سینمای ترکیه

درخت گلابی در خواب زمستانی

فایسال سویسال فیلمساز ترکیه‌ای آدم مطبوعی است. فارسی را خوب حرف می‌زند و در تهران سینما خوانده. فیلمش هم به‌رغم این که در ترکیه می‌گذرد اما به شدت وامدار شکل و ساختار و محتوا در سینمای ایران است. زیبایی‌شناسی و شمایل بصری فیلم درخت خاموش، از جریان فیلم‌های به اصطلاح مستقل و جشنواره‌پسند دهه اخیر سینمای ایران تاثیر پذیرفته است. از طرفی مشارکت بنیاد سینمایی فارابی در تولید هم رگه‌هایی از معناگرایی و شاید بتوان گفت معناتراشی را در بدنه فیلم تنیده است. عشق و علاقه فیلمساز به فرهنگ و هنر ایرانی هم در جای جای فیلم مشهود است. چیزی که با توجه به گذراندن تحصیلات در تهران چیز غریبی نیست. اما با همه اینها فیلم حتی از سینمایی که از آن تاثیر پذیرفته هم قدمی عقب‌تر می‌ایستد.

یک نویسنده میانسال ترک، دچار بحرانی اساسی در زندگی شده است. هم قریحه و تمرکز نوشتن را از دست داده و هم زندگی زناشویی‌اش در آستانه فروپاشی است. خاطره‌های مبهمی از پدر، دوره کودکی و درخت گردوی قدیمی حیاط خانه پدری هم به ذهنش هجوم آورده‌اند. محمود «درخت گلابی» مهرجویی را با حمید هامون و امینِ «پرسه در مه» بهرام توکلی ترکیب کنید و بفرستیدش در شهرستانی کوچک در غرب ترکیه. حیاتیِ فیلم «درخت خاموش» تقریبا چنین کاراکتری است.

نباید از کارگردانی خوب، میزانسن‌ها و دکوپاژ حرفه‌ای فیلم گذشت. «درخت خاموش» به لحاظ تکنیک فیلم بدی نیست. اما توازنی میان محتوا و فرمش برقرار نیست. از آن دست فیلم‌ها که در سینمای ایران -به‌ویژه در مقطع برگزاری جشنواره فیلم فجر- زیاد دیده‌ایم. فیلم‌هایی که یک تدوین مجدد و کمی کوتاه کردن و رتوش لازم دارند تا پله ای بالاتر از موقعیت کنونی بایستند

بزرگ‌ترین مشکل فیلم این است که ایده‌های خوب را پرورش می‌دهد و یک یا چندگام پیش از به ثمر رسیدن رهایشان می‌کند. روابط آدم‌ها (به ویژه زن کتابفروش که تازه به زندگی حیاتی وارد شده و دوست نزدیکش) اقناع کننده نیست. خرده داستان‌ها نیمه‌کاره رها می‌شوند. فلش‌بک‌های خانه پدری و رابطه روحی حیاتی با درخت گردوی قدیمی باغ جا نیفتاده‌اند. قصه به دلیل کثرت ایده‌های جذاب از جایی به بعد تبدیل می‌شود به مجموعه‌ای از سکانس‌ها و ایده‌های جذاب (در نخستین فیلم اغلب فیلمسازان این فوران ایده وجود دارد) که تا حد امکان با میزانسن و دکوپاژی تمیز ساخته شده‌اند، اما گاهی چفت و بستی با سکانس‌های قبل و بعد ندارند. به‌طور مجرد زیبا و دوست داشتنی‌اند. اما برخی سکانس‌ها از بدنه فیلم بیرون می‌زنند. یک از ایرادهای اصلی فیلم تکثیر این سکانس‌های جالب است که باعث افتادن ریتم و کش‌دار شدن فیلم می‌شوند. قصه در یک سوم پایانی بارها به انتها می‌رسد اما فیلمساز دلش نمی‌آید ایده هایش را کنار بگذارد. در نتیجه وقتی فیلم به پایان می‌رسد مخاطب نفس عمیقی می‌کشد.

با همه این‌ها نباید از کارگردانی خوب، میزانسن‌ها و دکوپاژ حرفه‌ای فیلم گذشت. «درخت خاموش» به لحاظ تکنیک فیلم بدی نیست. اما توازنی میان محتوا و فرمش برقرار نیست. از آن دست فیلم‌ها که در سینمای ایران -به‌ویژه در مقطع برگزاری جشنواره فیلم فجر- زیاد دیده‌ایم. فیلم‌هایی که یک تدوین مجدد و کمی کوتاه کردن و رتوش لازم دارند تا پله ای بالاتر از موقعیت کنونی بایستند.

احیاء موضوع تولید مشترک با سینمای کشور ترکیه فکر خوبی است. به‌ویژه که سینمای ترکیه هم در سال‌های اخیر رشد قابل توجهی داشته و سینمای هنری موفقی در عرصه جهانی دارد. هم‌افزایی چنین سینمایی با سینمای ما که خود وزنه قابل اعتنایی در عرصه جهانی است قطعا مفید خواهد بود. به شرط آن که اصرار نداشته باشیم ایده‌ها و روایت‌های بومی سینمای ایران را در کشوری دیگر (حتی ترکیه با همه نزدیکی‌ها و مشابهت‌های فرهنگی با ما) پیاده کنیم.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil