فیلم گال؛ نفروش اما موفق
۶ دی ۱۳۶۸ این فیلم ابوالفضل جلیلی اکران شد
ابوالفضل جلیلی یکی از فیلمسازانی بود که در آن دوران پا به سینمای حرفهای گذاشت. او در آن دوران عمدتا فیلمهایی مرتبط با دنیای کودکان و نوجوانانی میساخت که با بحرانهایی در دل دنیایی خشک و بیرحم مواجه میشدند. فیلم گال سومین فیلم بلند او پس از ۲ فیلم میلاد و بهار بود که گامی بلند برای او محسوب میشد و به شناختهشدن او در میان سینمادوستان جدی کمک کرد. در این مطلب سعی کردیم به ابعاد مختلف نظر منتقدان در دهه ۶۰ درباره فیلم بپردازیم و درباره سینمای جشنواره ای نمونههای جالبی را بررسی کنیم.
قبل از نوشتن درباره فیلم گال بدانید؛ بهزاد عشقی در مقالهای که در کتاب تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران (زیر نظر عباس بهارلو) در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، وضعیت سینمای ایران از زمان پیروزی انقلاب تا انتهای دهه ۷۰ را به پنج دوره تقسیم میکند. دوره دوم به بازه زمانی اوایل دهه ۶۰ تا نیمه دوم این دهه برمیگردد. بهگفته عشقی، در این دوره، اقتدار حاکمیت جدید بر جریان فیلمسازی اِعمال شده و نوعی سینمای متکی به بودجههای دولتی در ایران شکل گرفت.
میتوان گفت پایههای آنچه امروز «سینمای نفتی» (یعنی ساختار سینمایی مبتنی بر پول نفت و بودجههای مرتبط با نهادهای عمومی) در آن دوران محکم شد. یکی از نتایج این نظام سینمایی، ورود نسلی جدید از فیلمسازان جوان بود -که به قول عشقی- «با وامهای دولتی و در پیشگاه مردم مشق فیلمسازی میکردند». این فیلمسازان از موهبتی غیرمعمول برخوردار بودند که در یک نظام سینمایی مبتنی بر عرضه و تقاضا بعید است در اختیار هیچ فیلمسازی قرار بگیرد. آنها میتوانستند اصول اولیه فیلمسازی را با استفاده از بودجههای تضمینشده عمومی و با کمترین نگرانی نسبت به بازگشت سرمایه فرا بگیرند.
خلاصه داستان و عوامل فیلم گال
گال -که داستانش در دوران حکومت شاه میگذرد- در مورد نوجوانی بزهکار به نام حامد است که به علت پخش جراید و اعلامیههای ممنوع به دارالتأدیب میافتد و سعی میکند با افزایش روحیهاش، سختیها را تحمل کند. در این فیلم بیش از اینکه قرار باشد با یک داستان واحد و پیشرونده روبهرو باشیم، قرار است شرححال گروهی از کودکان و نوجوانان در یک دارالتأدیب و روابط آنها را -چه با خودشان و چه با نیروهای دارالتأدیب- مشاهده کنیم. در مورد وجه تسمیه نام فیلم باید گفت که گال، یکی دیگر از نامهای جَرَب است: یکی از شایعترین بیماریهای پوستی که با خارش مداوم همراه است و بهدلیل وجود انگل در پوست انسان ایجاد میشود.
ابوالفضل جلیلی به جز کارگردانی، نگارش فیلمنامه را بر عهده داشت و یکی از تدوینکنندگان فیلم (در کنار غلامرضا خضوعی) بود. فیلم توسط فیلم و سریال سیمای جمهوری اسلامی ایران (شبکه اول) تهیه شده است. عطاالله حیاتی فیلمبردار گال بود. مثل دیگر فیلمهای جلیلی، بازیگران فیلم را عمدتاً گروهی از بازیگران غیرحرفهای یا چهرههای کمترشناختهشده تشکیل میدادند. مهدی اسدی، حسین معلومی، حسین پناهی و هوشنگ بهشتی از بازیگران فیلم بودند.
میزان فروش و تماشاچی فیلم گال
گال در تاریخ ۶ دی ۱۳۶۸ اکران شد و به فروش ناچیزی کمتر از ۱ میلیون تومان (با میانگین قیمت بلیت ۱۶۵ ریال) دست یافت و این یعنی اندکی بیش از ۵۵ هزار بلیت برای این فیلم فروخته شد. (به نقل از «سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران در سال ۱۳۶۸»، وبسایت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی).
ویژگیهای سینمای جلیلی
برای کسانی که گال و دیگر فیلمهای جلیلی را ندیدهاند، اطلاعاتی کلی در مورد سبک کار او در مقام کارگردان میتواند منجر به تنظیم توقعات هنگام مواجهه با فیلمی مثل فیلم گال شود. جلیلی عمدتا بهسراغ سوژههایی میرود که ریشه در واقعیت دارند. پرداختن به سختیهای زندگی کودکان و نوجوانان از مضامین تکرارشونده سینمای او به شمار میرود. میتوان رگههایی از الگوهای فکریِ سینمای نئورئالیستی ایتالیا (بهطور ویژه برخی از آثار ویتوریو دسیکا) را در فیلمهای ابوالفضل جلیلی یافت. اما از آن مهمتر، فیلمهای او به سبکی از مستند ارتباط پیدا میکنند که «سینما حقیقت» نامیده میشود. در این نوع سینما، فیلمساز سعی میکند که در رویدادِ در حال وقوع مشارکتی فعال داشته باشد و نقش ناظری درگیر را در ماجرا ایفا کند.
سالهاست که هیچ فیلمی از ابوالفضل جلیلی بهطور عمومی در ایران اکران نشده است اما او کماکان به فیلمسازی ادامه میدهد و هنوز هم از حمایت نهادهایی مثل بنیاد سینمایی فارابی استفاده میکند. در خیلی از موارد، لحن خاص آثار او مشکلاتی را در راه اکران برای او به وجود آوردهاند. بهنام شریفی در مطلبی با عنوان «مورد عجیب ابوالفضل جدیدی» (روزنامه اعتماد، ۱۹ آبان ۹۲) به این نکته اشاره کرده است: «رئالیسم چرک آثار او و اعمال ممیزیهای فراوان باعث شده است که هر بار هر کدام از فیلمهایش دچار مشکل شود و او مجوز اکران دریافت نکند… نکته مهم فیلمهای جلیلی، نگاه ناتورالیستی به پدیدهها و پافشاری عجیب بر نشاندادن وجوه چرک زندگی است. به همین خاطر فیلمهایش عموما تماشاگران زیادی را به خود جلب نمیکنند. جلیلی عامدانه درام را حذف میکند و حقیقت دلخواه خود را به تصویر میکشد. حقیقتی که بر وجوه ملالآور زندگی و شرایط زیستی و معیشتی آدمهای ساده و فقیر تأکید میکند. جلیلی در بسیاری از فیلمهایش وجوه تربیتی خاصی را مد نظر دارد و گاهی پیامهای مستقیم و بیظرافتش، جذابیتهای آثارش را هم تحتالشعاع قرار میدهد.».
فیلم گال؛ مستند یا داستانی؟
در مواردی، تشخیص جنبههای مستند و داستانی در آثار جلیلی کار سختی است. او ایدههای بسیاری از فیلمهایش را از واقعیت گرفته و گاه بهنظر میرسد به شخصیتها اجازه داده تا در مسیری طبیعی و از پیش نوشتهنشده پیش بروند. این ترکیب ویژگیهای مستند و داستانی در گال هم به چشم آمد و به بحثهایی در رسانهها منجر شد. نظر منتقدان و نویسندگان در این مورد ضدونقیض بود. کاظم سلطانی در مطلبی با عنوان «آن عمق انسانی که مرا تکان میدهد» (منتشرشده در روزنامه ابرار به تاریخ ۲۶ دی ۶۸) به این جنبه از فیلم حمله کرد چون آن را نشاندهنده نوعی سرگردانی میدانست: «گال نه یک فیلم مستند است و نه یک فیلم داستانی. چرا که از اصول هیچکدام پیروی نمیکند». سلطانی، گال را فیلمی بیمنطق و کمتأثیر دانست: «گال حضور شتابزده فیلمسازی است که به یک مسأله مهم اجتماعی علاقهمند شده است… فیلمساز با ورود به آن مکان [دارالتأدیب] چه میخواهد بگوید؟… که محیط آنجا ناسالم است؟ عواطف وجود ندارند؟ مسئولین با بچهها بدرفتاری میکنند؟ که خشونت هست؟… با یک سری مسائل و برخوردهای کوچک و بازسازیشده، روبهرو هستیم. فاقد منطق و هرگونه تنش خاص… فیلمی که در یک خط، بدون نوسان، بدون لحظات گیرا و مؤثر، پیش میرود».
جواد طوسی (ماهنامه فیلم – بهمن ۱۳۶۸): «اگر بپذیریم که گال، بر پایه ذهنیات شخصی سازندهاش شکل گرفته و واقعگرایی و مستند بودن دقیق فیلم چندان مورد نظر نبوده، آنگاه با فیلمی پرکشش درباره ورود یک نوجوان به محیطی ناهنجار و بیگانه و مقاومت و استقامتش در این محیط، روبهرو میشویم»
در یادداشتی با عنوان «نسیم آزادی!» که بدون ذکر نام نویسنده در هفتهنامه اطلاعات هفتگی (۱۱-۱۸ بهمن ۶۸) منتشر شد، نویسنده به همان نکتهای اشاره کرد که کاظم سلطانی هم مورد توجه قرار داده بود -یعنی اینکه گال نه بهکلی مستند است و نه بهکلی داستانی- اما موضع نویسنده -برخلاف سلطانی- در قبال فیلم مثبت است. «…فیلم گال با آنکه به وضعیت زندگی نوجوانان بزهکار و محیط دارالتأدیب نظر دارد اما یک فیلم مستند واقعی نیست و از سوی دیگر با یک اثر داستانی نیز چندان همخوانی ندارد. فیلم گال تنها برجستهترین واقعیات و سطحیترین خصوصیات کاراکترهایش را در خود جای داده است و بدون تردید آنچه که در این فیلم تصویر شده همه زندگی بچهها و محیط دارالتأدیب نیست. اما ابوالفضل جلیلی با کمک بچههای دارالتأدیب تهران، فیلم گال را به صورت اثری زیبا و جذاب ساخته است… ابوالفضل جلیلی با ساخت گال از دید واقعی و سازندهاش نسبت به دنیای گسترده کودکان و نوجوانان سخن میگوید. او کوشیده تا در این فیلم با فاصله گرفتن از فضای سینمای ضدقصه، عدم استفاده از موسیقی، توصیف تصویری واقعیات -به صورت افراط تا حد طبیعتگرایی- دست به ساخت یک فیلم خوب بزند… تلاش فیلمساز به خاطر این مهم ستودنی است و کارگردانی دقیق و انتخاب درست زوایای دوربین، هدایت خوب بازیگران و… فیلم قابل تقدیر است.»
جواد طوسی در یادداشتی بر گال که با عنوان «تلاش در وضعیتی کنترلشده» در شماره ۸۵ ماهنامه فیلم (بهمن ۶۸) منتشر شد، به همین حالوهوای دوگانه اشاره کرد. او اعتقاد داشت که باید فیلم را از منظر درست مورد ارزیابی قرار دهیم تا بتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. به گفته طوسی، نکته این است که نباید این پیشفرض را داشته باشیم که جنبههای مستند در گال دست بالا را در اختیار دارد: «اگر بخواهیم فیلم گال را بر اساس وضعیت پیشین و فعلی کانون اصلاح و تربیت مورد ارزیابی قرار دهیم و میزان واقعگراییاش را محک بزنیم، از دید عدهای با فیلمی نسبتا افراطی، اغراقآمیز و نارسا روبهرو میشویم. شخصیت حامد و نوع جرمش و پیوستن او به جمع بزهکاران عادی و عدم ایجاد دگرگونی در فرد یا افرادی از آنها، صرفنظر کردن از نقش مثبت نیروهای متخصص کانون در بازگردانیدن مددجو به شرایطی مطلوب، تأکید بیش از حد بر اعمال مجازات و رفتار خشونتآمیز در جهت ایجاد نظم، پرداختن صرف به بزهکاران بدون ریشهیابی بزه و یا پدیده بزهکاری، مهمترین نمونههایش است. ولی اگر بپذیریم که گال، بر پایه ذهنیات شخصی سازندهاش شکل گرفته و واقعگرایی و مستند بودن دقیق فیلم چندان مورد نظر نبوده، آنگاه با فیلمی پرکشش درباره ورود یک نوجوان به محیطی ناهنجار و بیگانه و مقاومت و استقامتش در این محیط، روبهرو میشویم».
ضعف در شخصیتپردازی فیلم گال
بحث شخصیتپردازی در گال، از نکاتی است که حتی عدهای از طرفداران فیلم هم آن را یکی از نقاط ضعف فیلم دانستند. بهعنوان مثال، جواد طوسی که گال را اثری پرکشش نامیده بود، به این اشاره کرد که حتی پذیرش فیلم بهعنوان دیدگاه شخصی فیلمساز و نه یک مستند باعث نمیشود تا برخی از ضعفهای فیلم را در زمینه شخصیتپردازی نادیده بگیریم: «… حتی اگر بر دید شخصی فیلمساز نیز صحه بگذاریم، باز تصویری چندان مناسب از نوجوانی که بوی سیاست به مشامش خورده را نمیبینیم. این ضعف در شخصیتپردازی حامد، به ویژه در برخوردهای جمعی او با مددجویان نمود بیشتری دارد. بهطوری که، تفاوت چندانی میان او و دیگر مددجوها از نظر رفتار، منش و شخصیت اجتماعی وجود ندارد. تنها در بعضی از قسمتها که به دنیای فردی حامد اختصاص دارد، میتوان روحیه مقاوم، امیدوار و تلاشگرش و نیز خصایصی غیرمتعارف از او را حس کرد.»
محمد آقازاده (روزنامه کیهان – دی ۱۳۶۸): «گال یکی از موجهترین فیلمهایی است که در سینمای ایران ساخته شده است، چرا که با جسارت و آگاهی یک وضعیت نابهنجار را به تصویر میکشد. گال متعلق به سینمای دلهره و خشونت است و به این جهت خواب را در چشم تر ما میشکند…»
همچنین نویسنده نامشخص مطلبی که در هفتهنامه اطلاعات هفتگی منتشر شد (و بخشهایی از مطلب او را در بخش قبل خواندیم) به مشکلات فیلم در زمینه شخصیتپردازی اشاره کرد: «… اما توجه زیاد از اندازه به واقعنمایی و بازسازی یکسری واقعیات، موجب شده تا جلیلی در زمینه پرداخت شخصیتها و ارائه شمهای هر چند گذرا از علت زندانی شدن آنها و محیط خانوادهشان و دادن اطلاعاتی در مورد شرایط اجتماعی و تاریخی حوادث فیلمش دچار کمکاری شود. مثلا حامد تنها کسی است که -هرچند بهطور ناقص- به انگیزه حضور او در دارالتأدیب اشاره شده است ولی در همین حد هم فیلمساز موفق نیست.»
فیلم گال؛ تأثیرگذار، بیپیرایه و نمادپردازانه
جمال امید در کتاب «تاریخ سینمای ایران: ۱۳۵۸-۱۳۶۹» (انتشارات روزنه، ۱۳۸۳) به این اشاره کرده که جلیلی، با ساخت گال، بالاخره بعد از سه فیلم به نگرش و برداشت ویژه خود دست یافته: «نگرشی که در عین سادگی و بیپیرایگی در سطح، دهها نماد و تمثیل را در درون و بطن خود دارد». تعدادی از نویسندگان در زمان اکران روی همین ویژگیها دست گذاشته بودند.
محمد آقازاده در یادداشتی در روزنامه کیهان (که در تاریخ ۲۷ دی ۶۸ منتشر شد) فیلم را بیشتر بهواسطه تأثیر اجتماعیاش ستایش کرد: «گال یکی از موجهترین فیلمهایی است که در سینمای ایران ساخته شده است، چرا که با جسارت و آگاهی یک وضعیت نابهنجار را به تصویر میکشد. گال متعلق به سینمای دلهره و خشونت است و به این جهت خواب را در چشم تر ما میشکند… محیط دارالتأدیب با محیط بیرونی برای آنها [کودکان و نوجوانانِ فیلم] تفاوتی نمیکند، چراکه در هر دو محیط، آنها مجبورند برای یک «لقمه نان» چون دونده ماراتن با شتابی فزاینده بدوند. در این محیط حتی نگهبانان هم قربانیان وضعیت هستند، آنها در یک مدار خشونت کامل درگیرند، تا جزء زندانیان نباشند و «نان و پنیرشان» چربتر شود.»
احمد طالبینژاد (ماهنامه فیلم – بهمن ۱۳۶۸): «لحن بیقصه –و نه ضدقصه– فیلم، همچنین موضوع ناب و برخورد جسورانه با آن، از ویژگیهایی است که گال را در جایگاه خود و در سینمای ایران، صاحب هویت مستقل میکند و فیلم روی پای خود میایستد… تاکنون سهبار هنگام تماشای فیلمهای ایرانی چنان بغض گلویم را فشرده است که به شدت احساس خفگی کردهام»
به گفته آقازاده، حتی شاید برخی از نقصهای فیلم هم – بهخاطر رویکرد ویژه فیلمساز – ناگزیر بودهاند: «ابوالفضل جلیلی کارگردان، میکوشد فیلم خود را به کاربر فیلمهای «سینما – حقیقت» نزدیک کند و واقعیت را با همه ضرباهنگهای تندش مکشوف کند، در این راه حتی تا جایی پیش میرود که تخیل هنری را قربانی میکند، ولی این نقص ظاهرا ضروری است، فیلمساز چنان از وضعیت متأثر است که به تخیل اجازه بروز نمیدهد و به همین جهت با تأکیدهای فراوان نسبت به رویدادهای خاص، سعی بر آن دارد زجری را که آدمهایش در فیلم میکشند، به صورت یک احساس در تماشاگران بیدار کند».
با این وجود، شاید پروپاقرصترین طرفدار فیلم در میان منتقدان آن دوران، احمد طالبینژاد بود که گال را عملا در جایگاه یکی از برترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران قرار داد. او در مطلبی با عنوان «آه غریبههای کوچک» در شماره ۸۵ ماهنامه فیلم (بهمن ۶۸) با لحنی احساساتی و در مطلبی که بیشتر به یک دلنوشته شبیه بود تا نقد، فیلم سوم جلیلی را مورد ستایش قرار داد: «اگرچه معنی تراشیدن برای فیلمی که بخش عمدهای از موفقیت خود را مدیون سادگی و بیپیرایگی است، درست نیست، ولی نمیدانم چرا گال در برخی از لحظهها، دهها استعاره و تمثیل و نماد را برایم زنده میکند.»
طالبینژاد بعد از بررسی شخصیتها در قالبی نمادین، به تأثیرگذاری عاطفی فیلم بر تماشاگر اشاره کرد: «به گمانم حس مشترک تماشاگران پس از دیدن گال بغضی در گلو و میل به آزادی باشد. شاید هم پرواز در سطحی فراتر از زمین. جایی که اردوگاه نباشد. میله نباشد، ارشد نباشد و دستان کسی گال نگیرد. نان را به دشنام نیالایند و آب را به تحقیر. جایی که هیچکس حق نداشته باشد بگوید: «بشین و پاشو». جایی که هر وقت دل بخواهد ترنم آغاز شود… آن همه سگدو زدن در راهپلهها، در حیاط، و آن همه آسایش زورکی، حامد نوجوان را به مرحلهای میرساند که تنها آزادی خود را طلب میکند… لحن بیقصه –و نه ضدقصه– فیلم، همچنین موضوع ناب و برخورد جسورانه با آن، از ویژگیهایی است که گال را در جایگاه خود و در سینمای ایران، صاحب هویت مستقل میکند و فیلم روی پای خود میایستد… تاکنون سهبار هنگام تماشای فیلمهای ایرانی چنان بغض گلویم را فشرده است که به شدت احساس خفگی کردهام. بار اول هنگام دیدن تنگنای امیر نادری، بار دوم هنگام دیدن مادیان علی ژکان و این بار هنگامی که گال را در غوغای جشنواره سال گذشته دیدم، چنان منقلب شدم که آن روز نتوانستم فیلم دیگری را ببینم. مضمون مشترک هر سه فیلم، تنهایی و بیپناهی است.»
پایانبندی
تماشای فیلمهای اولیه جلیلی -بهخصوص گال که به تثبیت جایگاه او در سینمای ایران کمک کرد- برای مخاطبی که میخواهد شناختی از جریانهای سینمایی شکلگرفته در دهه ۶۰ پیدا کند ضروری است. هرچند آثار او تا امروز عمدتا به نمایش درنیامدهاند و در صورت اکران محدود هم نتوانستهاند مخاطب چندانی را به خود جذب کنند، اما جلیلی بهیمن حضور موفق در جشنوارههای خارجی توانست اعتبار قابلتوجهی را به دست بیاورد. از این جنبه، او یکی از پیشگامان جریانی بود که به «سینمای جشنوارهای» معروف شد: فیلمهایی که انگار نه برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب عام، بلکه صرفا برای دیدهشدن در جشنوارههای خارجی ساخته میشوند. بهنام شریفی در مطلبی که بخشهایی از آن را در اوایل مطلب خواندیم، این مسیر را چنین شرح داد: «در تمام این سالها جلیلی یکی از متهمان اصلی پرونده سینماگران جشنوارهای بوده است. سینمایی که از دهه ۶۰، با اگزجره کردن شرایط زیستی در روستاها و شهرستانهای کوچک ایران و سادهگراییهای مبتذل سعی داشتند به خاطر موضوعهای خاصشان مورد توجه قرار گیرند. حال آنکه بسیاری از این فیلمسازان روح آثار فیلمساز بزرگی مثل کیارستمی را درک نکرده بودند و در درازمدت نشان دادند که تقلیدهای ناشیانهشان به خاطر عدم درک درستشان از مدیوم سینما بوده است.»
البته شاید قرار دادن نام جلیلی در کنار فیلمسازان کممایهای که صرفا با تقلید از الگوهای مُد روز سعی در دیدهشدن باشند منصفانه نباشد. همانطور که شریفی در ادامه مطلبش اشاره کرده، جلیلی در این سالها سعی کرده خود را از این جریان جدا کرده و لحن ویژه خود را داشته باشد. اما باید به این نکته توجه داشت که لحن، ریتم و شکل روایی ویژه فیلمی مثل گال باعث میشود که مورد پسند هر مخاطبی نباشد. با این وجود اگر به سینمای مستند و فیلمهایی آرام و متمرکز بر بحرانهای درونیِ نوجوانهایی در شرایط زیستیِ سخت علاقه دارید، گال میتواند گزینه مناسبی برای تماشا باشد.
باید بگم زیباییهای این فیلم رو کمی بادقت بیشترباید نگاه کرد مثال. بازی زیبای نوجوان که برای فرار از زندان و متوجه شدن زندانبان و زدن و تنبیح کردن اون نوجوان با یه خوشونت زیاد طوری که اصلا نشنون دهنده یک خوشونت کاملا به دور از بازی در فیلم هست . این صحنه بیشتر شبیح به واقعیت هست تا به بازی در فیلم . در کل فیلم بسیار قشنگ و زیبا ساخته شده .