کیت وینسلت بازیگر اصلی سریال میر از ایست تاون (Mare of Easttown) که برای نقش میر در این سریال برنده جایزه امی بهترین بازیگر نقش اول زن شد، در بخشی از مصاحبهاش با نیویورکتایمز میگوید: «من از واکنش بینندگان و احساسی که به این زن خسته و آشفته داشتند شگفتزده شدم. زنی پر از ناکامی و شکست. من خودم عاشق تمام زخمها و آسیبهایش بودم. اشتباهات و کاستیهایش را دوست داشتم. این زن هیچ دکمه توقفی ندارد. فقط میداند که باید به راهش ادامه دهد.» حرفهایی که در این مصاحبه مطرح شد، آنقدر جذاب بود که مجاب شویم و بخشی از آن را ترجمه کنیم.
کیت قبلا درجایی گفته بود که: «سخت است وقتی جلوی دوربین هستی پیشبینی کنی که بینندگان چه واکنشی خواهند داشت .گاهی فکر میکنی که واقعا بهترین بازی خود را داشتهای اما بعدا میفهمی که زیادی روی آن حساب کرده بودی.»
نقش میر هم دقیقا همینقدر غیرقابلپیشبینی بود. کارگاه پلیسی در ابری از دود ویپ، لباسهای معمولی و مادربزرگی جوان. کیت میگوید: «من هم باید خودم را زیر این نقش پنهان میکردم، هم تمام دردها و رازهای این زن را با خودم میکشیدم. از سال ۲۰۱۸ که این فیلمنامه را خواندم تمام این زخمها را با خودم حمل کردم و انگار وظیفه داشتم تمام این دردها را با خودم به سفری طولانی ببرم و امیدوار بودم خدا کمکم کند و بتوانم تا زیر شیروانی و آخر داستان آن را با خودم بکشم. سخت بود. خیلی سخت. میبینی که هنوز هم…» صدایش بعد از گفتن این جمله میلرزد. چیزی که هیچگاه در میر دیده نشد. بعد خودش را جمعوجور میکند و میگوید: «نمیتوانم باهاش کنار بیام. خندهدار نیست؟»
نقد و بررسی سریال میر از ایستتاون Mare of Easttown
این یک سریال جنایی است با کلی استعاره. غم، معضلات مواد مخدر، مشکلات زندگی در شهری کوچک و کیت که خود مادر سه فرزند است داستان فیلم را اینگونه توضیح میدهد: «این داستانِ مادری است که به هر قیمتی میخواهد از فرزندانش محافظت کند کاری که هر پدر و مادر دیگری هم برای محافظت از فرزندان خود انجام میدهند.» و در مورد پایان پر پیچوتاب داستان میگوید: «باورنکردنی است. واقعا قلب انسان به درد میآید.» کیت درباره ویژگیهای مبر در این سریال میگوید: «او زنی است غرق در اندوهِ از دست دادن پسرش که هنوز نتوانسته از این غم عبور کند و هنگامیکه آن را با یک روانشناس در میان میگذارد، میشکند. مبر دوست ندارد کسی حتی دوستش داشته باشد. نمیخواهد کسی به او ترحم کند و دلش برایش بسوزد، نمیخواهد احساس ضعف داشته باشد. اگر حس کند ضعیف است دیگر نمیتوانند ادامه دهد و دوباره سرپا شود.» کیت میگوید: «مردم میگویند باورمان نمیشود که چطور آنقدر ساده و بدون هیچ آرایش و گریمی جلوی دوربین میآیی.»
کریگ زوبل کارگردان این سریال که در رزومه خود کارگردانی فیلمهای تلویزیونی همچون انطباق (۲۰۱۲)، ز مثل زکریا (۲۰۱۵) و شکار (۲۰۲۰) را دارد، در ادامه صحبتهای کیت میگوید: «حتی عکسهای پوستر فیلم را کیت تایید نکرد و گفت: روتوش آنها زیاد است. من خودم که میدانم که چند چروک کنار چشمم افتاده.»
زوبل میگوید: «در یکی از سکانسها وقتی کیت صحنه فیلمبرداری شده را دید، در آن سکانسی که به خاطر نور پوستش خیلی خوب به نظر میرسید به ما اعتراض کرد و گفت که چرا سعی کردیم با نور پردازی او را زیباتر نشان دهیم و این اصلا کار درستی نیست. کیت میگوید: «نقش میر مثل خودِ من که اکتبر ۴۶ ساله میشوم، زن میانسالی است. فکر میکنم که مردم به این خاطر با این شخصیت ارتباط برقرار کردند، چون او واقعی و شفاف است بدون هیچ فیلتر و اغراقی. او زنی با مسئولیتهای زیادِ کاری و خانوادگی است و مثل تمام زنهای دیگر نقصهایی در صورت و اندامش دارد. رفتار و حرکاتش متناسب با سن و شرایط زندگی اوست. فکر میکنم که ما واقعا تشنه دیدن این حقایق هستیم. در مورد یکی از صحنهها از همسرم پرسیدم که واقعا اینکه میر وارد رابطه عاطفی شده و عاشق میشود، درست است؟ زنی در میانسالی؟ زنی که حتی مادر بزرگ هم هست؟ و او گفت: «اتفاقا همین درسته. انجامش بده.»
زوبل میگوید: «حتی کیت با لباسهایی که برایش در نظر گرفته شده بود، با طراح لباس مخالفت کرد و او مجبور شد که لباسهای ارزانقیمت و شلوار جین معمولی برای کیت فراهم کند.»
کیت در ادامه میگوید: «وقتی لباسی میدیدم که متناسب نقش میر است با خوشحالی آن را سر صحنه میبردم و میگفتم من این را میخواهم بپوشم.» زوبل حرف کیت را اینطور تکمیل میکند: «بعد از فیلمبرداری او لباسهایش را مچاله در اتاق گریم رها میکرد و میرفت و ما هیچوقت آنها را برای فردای آن روز نشستیم یا اتو نکردیم. حتی یکبار!» زوبل ادامه میدهد: «ما فقط ابروهای او را کمی پر تر کردیم تا صورتش را غمگینتر نشان دهیم و تمام لکها و چینوچروکهای کیت بدون گریم به صورت طبیعی باقی ماند. کیت عقیده دارد که ما زیادی بازیگران را گریم میکنیم و عادت کردهایم که چینوچروکها را پنهان کنیم.»
کیت دوست داشت که ظاهر میر، تمام بار سنگین زندگی روی دوشش و زخمها و دردهایش را منعکس کند. او میخواست با تمام وجود این دردها را به نمایش بگذارد، حتی با اضافه وزنش سعی کرد آن را نمایش دهد. او حتی شبها دوچرخهسواری میکرد تا از نظر آمادگی جسمی هم به کارگاه پلیس شبیه باشد. کیت میگوید: «در حرکات میر کمی شلختگی وجود دارد، در راه رفتنش، در نشستنش. حتی لیوان را او با بیحالی و سستی نگه میدارد. حرکات میر با خود واقعی من فرق دارد. من محکم و صاف میایستم اما میر اینطور نیست.» در یکی از صحنهها میر به خانه میآید و شالش را کناری میاندازد و بدون در آوردن ژاکتش ساندویچی که مادرش برایش گذاشته برمیدارد و سراغ پروندههایش میرود. کیت درباره این سکانس میگوید: «خوب معلوم است زنی که گرسنه است، اهل آشپزی نیست و برایش مهم نیست چه میخورد زنی است که فقط درگیر کار است.»
راجر، پدر کیت و کرگ زوبل درباره جزییات نقش به او راهنمایی میکردند. کیت میگوید: «باید بگویم که پدرم برای این نقش الهامبخش من بود. میر، مرا یاد او میاندازد. پدرم واقعا شبیه میر راه میرود یا غذا میخورد. دهانش را از غذا پر میکند و ما همیشه به او تذکر میدهیم. و مدام به او میگویم پدر واقعا این کار زشتی است.» در آخر کیت میگوید: «روزی پدرش با او تماس گرفت که بگوید عاشق نقش میر شده. و در ادامه مثل همیشه میگوید: عزیزدلم دلخوش به جوایزت نباش. تو با آخرین نقشی که بازی کردی به یاد خواهی ماند…»