باید فیلمهایی ساخت که بچهها دوست داشته باشند
برای جشنواره فیلم کودک و نوجوان | گفتوگو با کارگردان
وحید نیکخواه آزاد، کارگردان، تهیه کننده و فیلمنامهنویسی است که در طول چهار دهه گذشته در حوزه سینمای کودک و نوجوان در کسوتهای مختلفی فعالیت کرده و مهمترین اثر او در این زمینه فیلم سینمایی نصف مال من نصف مال تو است که سال ۸۵ ساخته شد. گفتوگوی کوتاه ما را با این فیلمساز به مناسبت برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان در ادامه میخوانید:
- از فیلمهای خوب دوران کودکی و نوجوانیتان چه خاطراتی در ذهن شما ثبت شده است؟
من دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدرسه علوی درس خواندم و جالب است که در آن سالها که حدود اوایل دهه چهل میشود تا سالهای ۴۴ و ۴۵ برای ما در مدرسه فیلم نشان میدادند و دو فیلم خاطرهانگیزی که در آن سالها در مدرسه به تماشا نشستیم و همه بچهها خیلی دوست داشتند، فیلم بادکنک قرمز ساخته آلبر لاموریس بود که ما ایرانیها این فیلمساز را با مستند باد صبا که درباره ایران ساخته بود، میشناسیم. فیلم بادکنک قرمز اثر لاموریس نه تنها به گفته من، بلکه بنا بر نظر بسیاری از کسانی که در زمینه سینمای کودک کار میکنند، اثر بسیار درخشانی است و تاکنون نظیر آن ساخته نشده است. فیلم دیگری که به خاطر دارم فیلم سپید یال بود که درباره دوستی یک پسر نوجوان با یک اسب وحشی بود.
در آن سالهای کودکی و نوجوانی ماهی یکبار برای ما در مدرسه فیلم به نمایش میگذاشتند و در همان سالها بود که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم تاسیس شد و چند سال بعد نیز جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان توسط کانون راه اندازی شد و من در دوره نوجوانی پای ثابت برنامههای این جشنواره بودم. کانون در آن سالها فیلمهای کوتاه، نیمه بلند و یا بلند میساخت و یادم هست که برنامههای متنوعی هم برای نمایش فیلم از جمله انیمیشن و فیلمهای خارجی داشت. جشنواره کانون در طول سه ماه تابستان در پارک نیاوران و کتابخانه کانون برگزار میشد و شامل مجموعه متنوعی از آثار تئاتر، موسیقی، نمایش فیلم و… بود که من برای تماشای فیلم آنجا میرفتم.
تعریف ما از سینمای کودک سینمایی است که برای کودکان و نوجوانان است نه درباره آنها. تعداد زیادی از فیلمهایی که ما در این حوزه میسازیم، فیلمهایی درباره کودک و نوجوان است که بچهها علاقهای به دیدن آنها ندارند
اما در زمینه فیلم سینمایی ایرانی آن زمان چیز زیادی نبود فقط گاهی وقتها فیلمهایی بود که شخصیتهای اصلی آن بچهها بودند، مثل فیلم مراد و لاله که صابر رهبر ساخته بود. سینمایی هم در آن سالها در تهران بود به نام سینما موند، که سالن کوچکی داشت و تا سالها بعد از انقلاب به نام سینما قیام، در تقاطع طالقانی و انقلاب فعالیت داشت و برنامه نمایش فیلم برای بچهها داشت که گاهی هم به این سینما میرفتیم.
- به نظر شما نیاز سینمای کودک و نوجوان امروز ما چیست؟
تعریف ما از سینمای کودک سینمایی است که برای کودکان و نوجوانان است نه درباره آنها. تعداد زیادی از فیلمهایی که ما در این حوزه میسازیم، فیلمهایی درباره کودک و نوجوان است که بچهها علاقهای به دیدن آنها ندارند. بزرگترین نیاز سینما کودک و نوجوان امروز این است که فیلمی بسازیم که بچهها دوست داشته باشند و با رغبت دنبال کنند. در شرایطی که به وفور و به راحتی فیلمهای خوب خارجی در دسترس کودکان و نوجوانان امروز است، اگر غافل بشویم همین آب باریکه سینمای کودک و نوجوان ما هم هم قطعا از جریان خواهد افتاد و خشک خواهد شد.
- آن سوی دنیا، سینما یک صنعت است و محصول تولیدی آن باید بتواند به لحاظ اقتصادی جوابگوی سرمایهگذاری که برای آن انجام شده باشد.
کسب رضایت مخاطب برای سینماگران خارجی بسیار اهمیت دارد اما در ایران بسیاری اوقات همین که فیلمی در یک جشنوارهای موفق به دریافت جایزه شود، برایمان در اولویت است و دیگر به جذاب بودن فیلم برای کودک و نوجوان اهمیتی داده نمیشود. نکته مهم دیگری که در سینمای کودک و نوجوان آن سوی دنیا مورد توجه قرار دارد، این است که سینمای اکران برای کودک و نوجوان به سمت سینمای خانواده میل میکند و در سطح حرفهای سینمای کودک و نوجوان، بیشتر از آن که فیلم کودک و نوجوان داشته باشیم، فیلم خانواده داریم. فمیلی مووی، که خانواده شامل بزرگترها و بچهها همراه با هم به تماشای فیلم میروند و هر دو از تماشای فیلم لذت میبرند.
در همه جای دنیا این طور است که بچهها به تنهایی نمیتوانند سینما بروند و باید همراه با بزرگترهایشان سینما بروند؛ بنابراین اگر تجربه فیلم دیدن برای بزرگترهایی که همراه با کودکان و نوجوانان خود به سینما میروند، تجربه خوشایندی نباشد، بنابراین سینما رفتن آنها هم نمیتواند ادامه پیدا کند. درنتیجه بخش قابل توجهی از مشتریهای سینمای کودک و نوجوان، در سراسر دنیا، بزرگترهای خانواده هستند و باید سینمای کودک و نوجوان هم به سمت فیلم خانواده پیش برود.
- در سینمای ایران هم نمونههایی از این فیلمهای خانواده با محوریت بچهها را داشتیم که موفق هم بوده اند.
بله. به عنوان مثال باید یادی هم کنم از زنده یاد اصغر عبداللهی که فیلمنامهنویس بود و دو فیلمنامه در این زمینه نوشت یکی خواهران غریب که کیومرث پوراحمد آن را ساخت و دیگری نصف مال من نصف مال تو که من آن را ساختم و هر دو فیلم قصهای است که آدم بزرگها هم دوست دارند آن را دنبال کنند و هر دو گروه بزرگترها و بچهها با لذت آن را تماشا میکنند و با رضایت از سالن سینما بیرون میآیند.