کودا اثری به ظاهر ساده امادر بطن به شدت عمیق، روانکاوانه و انسانی است. کودا درباره قد کشیدن، بلوغ و همزمان همدلی و انسانیت را فراموش نکردن است. کودا بر مبنای یک موقعیت به شدت متضاد میان یک دختر نوجوان و خانواده ناشنوایش شکل می گیرد.نکته تشدید کننده این تضاد این است که «روبی» به عنوان تنها عضوی از خانواده که توان شنیدن و سخن گفتن دارد، عاشق موسیقی و آواز خواندن است آن هم در خانواده ای که اصولا هیچ یک از اعضای آن نه توان شنیدن دارند و نه توان ادا کردن کلمات را.تضاد شدید میان ناشنوایی و به شدت شنوا بودن.
فیلم کودا (Coda) تمام مولفههای لازم برای موردتوجه قرار گرفتن در ساختار سینمایی هالیوود را یکجا در خود دارد. مهمترین این مفاهیم اهمیت اراده فردی، ارزشمند بودن وجود تکتک انسانها، توان بالای آنها برای بزرگ شدن و بزرگی کردن و البته ضرورت کشف و احترام به تواناییهای فردی است.
در کنار اینهمه، توجه ویژهای به اولویت بودن همیشگی خانواده و ارزشهای خانوادگی در این فیلم جاری است. ماجرا از این قرار است که روبی دختری نوجوان با استعدادی بسیار در زمینه موسیقی و آواز است که با خانوادهای متشکل از پدر و مادر و برادر ناشنوایش زندگی میکند. این خانواده از راه ماهیگیری امرارمعاش میکنند. نکته اما اینجاست که حضور متفاوت روبی بهعنوان دختری شنوا در کنار سایر اعضای ناشنوای خانواده باعث شده تا او به پل ارتباطی آنها با جهان شنواها بدل شود و بار زیادی از ماجرای این ارتباط ضروری، که البته به کسبوکار خانوادگی هم گره خورده، روی دوش روبی نوجوان است.
از سوی دیگر روبی که به دلیل بازخوردهای نهچندان مطلوب جامعه اطراف، خودش را متفاوت از دیگران دیده است؛ علیرغم تواناییهای بسیار و ظاهری زیبا، اعتمادبهنفس کافی را برای حضور در جمع همسالان ندارد. روبی صدای بسیار خوبی دارد و عاشق موسیقی است، اما خودش به تواناییهایش باور ندارد. از سوی دیگر او و خانواده شدیدا به یکدیگر وابستهاند. ماجرای فیلم اما ماجرای رشد و بلوغ روبی و همزمان اعضای خانوادهاش است و اینکه آیا امکان دارد که روبی بدون پشت پا زدن به استعداد و عشقش و همزمان پشت نکردن به خانوادهاش راه سومی را برای ادامه زندگی و پیشرفت بیاید یا خیر؟ چیدمان رخدادها در فیلمنامه و حتی بزنگاههای دراماتیک فیلم، همگی بر اساس فرمول همیشه تکراری و جواب داده سینمای داستانگوی هالیوود طراحی و اجرا شده است؛ اما در برخی از موقعیتها ظرافتهایی در کارگردانی و نگارش صحنه بهکار بستهشده تا اثر را از تکراری و قابل پیشبینی بودن اندکی دور کرده و صمیمی و همراهی برانگیزش کند.
مهمترین این سکانسها مربوط به نقاط تحول شخصیت اصلی، یعنی روبی است. روبی میبایست میان دلبستگی و تعهدش به خانواده از یکسو و عشق و علاقه مفرط و عجیبش به موسیقی در دل خانوادهای که توان شنیدن و سخن گفتن در قالب کلمات را ندارند و تحصیل در دانشگاهی معتبر درزمینه موسیقی و البته علاقهاش به پسرک خوشقیافه همکلاسیاش، یکی را انتخاب کند. اما آیا تنها راه انتخاب یکی از میان اینهمه است؟ آیا راه میانهای وجود ندارد تا بدون دلشکستگی و بیاخلاقی راه مسیر درست و دلنشین را انتخاب کرد؟
روبی درنهایت مسیر درست را پیدا میکند، بزرگ میشود و بالغانه تصمیم میگیرد. اما این بلوغ و تحول در سکانسهایی باظرافت به نمایش درمیآید و همین به برگ برنده فیلم بدل میشود. یکی از برجستهترین سکانسهای فیلم، سکانس نخستین اجرای جدی روبی است که با حضور خانواده ناشنوایش رقم میخورد. موقعیت متضاد حضور خانواده ناشنوا در کنسرت دانشآموزی و تعریف دوربین از زاویه نگاه پدر و مادر و برادر ناشنوا و حذف عامل صدا باعث همدلی و همراهی مخاطب با خانواده و پرهیز از نگاه و قضاوت تکبعدی میشود و تعامل مخاطب با اثر را تشدید میکند. از این نقطه به بعد مخاطب هم مانند روبی درگیر دوراهی حق دادن به روبی یا خانوادهاش میشود.
سکانس کلیدی دیگر، اجرای روبی برای جلب نظر نمایندگان دانشگاه با هدف دریافت کمکهزینه تحصیلی است که روبی حالا متحول شده، در حضور والدینش همزمان با اجرای جذابش، معنی شعری که میخواند را به زبان اشاره برای والدینش ترجمه میکند که البته بسیار درست و کم زائده و تاثیرگذار از آب درآمده است. پس به همان میزان که موسیقی برای روبی اهمیت دارد، عشق به خانواده و ارتباط با آنها هم برایش ارزشمند است.
نقدی دیگر بر کودا | داستان یک دوراهی
بنابراین فیلم کودا اثری ساده و سرراست، اما صمیمانه و احساسات برانگیز و بی اداست که مخاطبش با همین صداقت و صمیمت همراه میشود و مجذوب فضای ارتباطی خالص، شوخطبعانه و البته عاشقانه میان اعضای خانوادهای نهچندان متعارف میشود و تکتک شخصیتها را دوست خواهد داشت؛ برای یک ملودرام خانوادگی این ویژگی کمی نیست. اصولا شاید بتوان گفت برگ برنده فیلم ترسیم بعضا کلیشهای، اما صمیمانه ارتباطات میان شخصیتهاست، ارتباط میان روبی و برنارد (معلم آواز)، ارتباط میان روبی با پدر، مادر و برادر که هر یک مختصات شخصیتی منحصر به خودشان را دارند و ساده، قابلفهم و همدلی برانگیز هستند.