یواخیم تریر، ورژن سرگرمکنندهای با عطروطعم فرهنگ کشورش نروژ از فیلم فرانسیسها ساخته است. در جشنواره کن امسال یوآخیم تریر کارگردان اسلو، ۳۱ آگوست (Oslo, August 31) به بیقراری فیلمهای قبلی خود در مورد جوانان جذابی که راه خود را پیدا میکنند، بازمیگردد. برای نقد و بررسی فیلم بدترین فرد در جهان (The Worst Person in the World) یا با ترجمه بهتر: فیلم بدترین آدم دنیا اثر این یواخیم تریر با فیلیموشات همراه باشید.
خلاصه داستان فیلم بدترین آدم دنیا
جولی دارد سیساله میشود و زندگیاش یک آشفتهبازار واقعی است. بسیاری از استعدادهایش تلف شدهاند، و دوستپسرش آکسل، که یک رماننویس موفق است، اصرار دارد که رابطهشان را سروسامان دهند. در یکی از شبها جولی سر از یک مهمانی درمیآورد و با الویند جوان و جذاب آشنا میشود. طولی نمیکشد که او رابطهاش را با آکسل تمام میکند و یک رابطهای جدید را با الویند از سر میگیرد، به این امید که به زندگیاش هدفمند شود. اما درنهایت متوجه میشود که شاید بسیاری از تصمیمات زندگیاش اشتباه بودهاند. این خلاصه فیلم بدترین آدم دنیا است.
عوامل و بازیگران فیلم بدترین آدم دنیا
- کارگردان: یوآخیم ترییر
- نویسنده: اسکیل وگت، یوآخیم ترییر
- بازیگران: آندرش دنیلسن لی، رناته رینسوه، هربرت نوردرام، ماریا گرازیا دی مئو، ویدار ساندم.
- تولید: Arte France Cinema
- ژانر: درام، کمدی
- مدت زمان: ۱۲۱ دقیقه
- کشورها: آمریکا، فرانسه، نروژی
- زبان: نروژی
نقد یحیی نطنزی بر فیلم بدترین آدم دنیا
نظر منتقدان درباره فیلم بدترین آدم دنیا
پیتر برشاو | The Guardian
امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
ترییر یکی از سختترین ژانرهای قابل تصور یعنی درام عاشقانه را انتخاب کرده و آن را با عناصر درام بلوغ ترکیب کرده تا یک محصول نهایی شیرین و سحرانگیز بسازد.
رابی کالینز | The Telegraph
امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
محل تمرکز فیلم شاید محدود باشد و تنها به مدت کوتاهی از زندگی کاراکتر اصلی بپردازد، اما جزئیات بسیاری را دربردارد.
ریچارد لاوسون | Vanity Fair
حقههای زیباییشناسانۀ بسیاری در فیلم به کار گرفته شده که انگار میخواهند نبوغ و استعداد خالقشان را به بیننده نشان دهند. فیلم ریتم زنده و سرحالی دارد و یک تصویری کلی از ماهها و سالهای زندگی جولی ارائه میدهد.
ایانا مورای | The Playlist
امتیاز ۸۳ از ۱۰۰
بحران ۳۰ سالگی و و چالشها و جذابیتهای آن موضوعی است که یوآخیم لو در پنجمین تجربۀ کارگردانیاش به شکلی مسحورکننده به آن پرداخته است. این فیلم هم لحظات غمانگیز دارد و هم لحظاتی شاد و خندهدار، شاید بعد از «Oslo, August 31st» بهترین فیلم او باشد.
جوردن مینتزر | The Hollywood Reporter
امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
ترییر بیشتر از همیشه نشان داد که تا چه حد در به تصویر کشیدن تغییر حالات احساسی و عاطفی کارش استاد است، آن هم بدون اینکه چیزی از روایت داستانی از دست برود.
نقد فیلم بدترین فرد در جهان
ماجرای فیلم بدترین فرد در جهان از این قرار است که جولی (با بازی رناته رینسو) یک دانشآموز باهوش دانشکده پزشکی اهل نروژ در اواخر ۲۰ سالگیاش است، که شباهت عجیبی به داکوتا جانسون دارد. کارگردان یواخیم تریر درحالیکه برای اولین بار او را در یک بالکن در بالای شهراسلو با لباس مجلسی پشتباز ملاقات میکنیم، شدیدا بر جذابیت او تأکید میکند؛ بهطوری که تمرکز خود را بر روی نمایی از شهر در دوردست، که پشت سر او قرار دارد را از دست میدهیم تا اینکه فقط به پسزمینهای تار بدل میشود. او دنیا را در زیر پای خود دارد و روایت فیلم بهسختی میتواند با احساس جوانی و شور او همراهی کند. اما همانطور که هرکسی که یک ساعت بیهدف را در نتفلیکس به چرخیدن میان عناوین فیلمهای گوناگون تلفکرده باشد، به خوبی میداند، داشتن گزینههای زیاد میتواند شما را از متعهد بودن به انجام حتی یکی از آنها باز دارد. هرچه منو رستوران بزرگتر باشد، احساس اینکه غذای درست را سفارش دادهاید، سختتر خواهد بود.
جولی، با درک اینکه اشتیاق او بهجای بدن، بیشتر متمایل به ذهن است، پزشکی را رها کرده و به رشته روانشناسی میرود و دوستپسرش، که یک دکتر چشم و گوش بسته است، را میپیچاند. مدتی از زمان فیلم بدترین فرد در جهان میگذرد و پس از یک رابطه نامعلوم با استادش، جولی تصمیم میگیرد که در واقع سرنوشتش این است که عکاس شود. امتحانات جدید، صحنهای متفاوت، راههای بیشتری برای تبدیلشدن بهوسیلهای مناسب برای یک فیلمساز مرد مسن که به دمدمیمزاجی و در دسترس بودن جولی از لحاظ جنسی حسادت میورزد، تا بتواند او را در یک داستان کاملاً بزرگسال درباره بلوغ فکری و تعهد به چیزی، حتی اگر فقط به خودش، برای بازی انتخاب کند. نیازی به گفتن نیست که شما قبلاً این فیلم را دیدهاید. احتمالاً در این فیلم گرتا گرویگ بازی کرده است. اما یوآخیم تریر، نویسنده و کارگردان مشکلی با این قضیه ندارد. عنوان فرعی برای فیلم بدترین فرد در جهان، جولی در ۱۲ فصل، است و ما هنوز پیشگفتار را تمام نکردهایم.
یک محور واضح و جذاب برای فیلمهایی با تم بیقراری که او یکبار در مورد جوانان زیبایی که از سرگیجه زمان در حال گذر رنج میبرند، ساخته است (فیلم بازنویسی (Reprise) و اسلو ، ۳۱ آگوست دو بخش اول از سهگانهای با موضوعی آزاد است که ما را تا اینجا کشانده)، آخرین فیلم تریر از این ایده استقبال میکند که اصالت ممکن است بیشازحد دست بالاگرفته شده باشد. در واقع، زندگی جولی حتی میتواند بهعنوان یک داستان هشداردهنده در مورد خطر انتظار برای تبدیلشدن به گلهای بینظیری که به همه ما وعده دادهشده و یک روز مانندشان شکوفا خواهیم شد، در نظر گرفته شود. اگرچه قابل درک است که برخی از درسها را فقط میتوان با سختی کشیدن آموخت. راوی فیلم از طرف جولی میپرسد: «زندگی از کی قرار بود شروع شود؟» سوال بدیهیای که با این حقیقت واضح که زندگی از قبل شروع شده، جور درنمیآید.
اگر جولی شخصیتی کمتری از یک کهنالگو واضح داشته باشد، رینزو بازیگر نقش جولی پیام را دریافت نکرده است. بازیگر گونه سرخ فیلم بدترین فرد در جهان که طرفداران تریر ممکن است نقش کوچک او در فیلم اسلو را به یاد بیاورند، با ترکیبی دقیق از جبر و ناامیدی وارد اولین نقش اصلی خود میشود. عملکرد رینزو به شکل باورپذیری جولی را بهاندازه کافی هوشمند به تصویر میکشد که بتواند به هر چیزی که میخواهد تبدیل شود، اما همچنین بهاندازه کافی سادهلوح است که احساس کند در برابر درک اینکه در نهایت باید آن چیزی که پیش رویش قرار داده شده را انتخاب کند، چشم و گوش بسته است. طرفداری کردن از این جولی بسیار راحت است و با این حال وقتی تریر و اسکیل وویت، نویسنده همکارش، با این موضوع مواجه میشوند که چگونه مردم میتوانند برای بهدست آوردن بهترین وضعیت خود با یکدیگر درگیر شوند، رینزو اطمینان میدهد که فیلم بدترین فرد در جهان آنچه که بهطور کنایی در عنوانش وعدهی داده را به خوبی به مخاطب منتقل میکند.
فیلم بدترین آدم دنیا سریع، پر جنبوجوش و همگام با همه قطعات جذابش پیش میرود. فیلم تریر در زمانهایی که جولی رفتار خودش را نقد و تحلیل میکند و یا سعی میکند تکتک لحظات جوانیش را غنیمت بشمارد بسیار سرگرمکننده است؛ تا جایی که یک انرژی کُشنده در فیلم شکلگرفته و تا پایان فیلم ادامه مییابد. اولین کاری که او میکند این است که با اکسل (تکیهگاه اصلی تریردر فیلم) با بازی آندرس دانیلسن لای، کاریکاتوریست ۴۴ ساله، ارتباط برقرار میکند. موفقیت اکسل را در فضای هنر زیرزمینی، فرصت رهایی به جولی میدهد تا همچنان که در یک کتابفروشی کار میکند منتظر الهام گرفتن برای عصیان در برابر وضعیت حاکم باشد. اما اشتیاق آکسل به بچهدار شدن بهخودیخود ضربالاجلی برای رابطهشان ایجاد میکند و جولی خیلی زود احساس میکند میل دارد از این رابطه خارج شود.
در ابتدا به نظر میرسد که این وحشت (از جدی شدن رابطه) ممکن است مولد چیزی باشد. جولی شروع به نوشتن میکند و شعرهایش در فضای اینترنت پخششده و تا حدی هم موفق میشوند. بهخصوص یکی از آنها که در ارتباط با جنبش حمایتی زنان #من_هم است، که نمایشگر یکی از لحظات بسیار نادر است که فیلم بدترین فرد در جهان بهزحمت میتواند به وجود اینترنت و امکاناتی که فراهم میکند، اعتراف کند یا بهطور معناداری بااینکه چگونه در عصر حاضر میتوان بهراحتی وارد مشاغل جدید شد و دمار از روزگار افرادی که نمیشناسیم درآورد، مقابله کند. به نظر میرسد تریر تمایلی برای محدود کردن این فیلم به اثری محصول زمانه خویش و دارای تاریخ انقضا ندارد و تنها بینش واضح او در مورد بحرانهای اگزیستانسیالیستی قرن بیست و یکم این است که مردم عمر بسیار طولانیتری نسبت به گذشته دارند و این باعث میشود تصمیمات برگشتناپذیری که مجبور هستند در طول این راه بگیرند، برایشان پرهزینهتر باشد. بخش دوم فیلم بدترین فرد در جهان هم که به خشونت آشکار موجود در شبکههای اجتماعی اختصاص داده شده، فقط کمی بیشتر از هر اثر دیگری بر این کوتهبینی تأکید میکند.
با این وجود، فیلم بدترین آدم دنیا از راههای اساسیتر دیگری با عنصر زمان به مبارزه میپردازد. ماهیت بخشبندی شده ساختار فیلم به ما امکان میدهد تا سالهایی که دارد از کف جولی میرود را به خوبی حس کنیم. درحالیکه تمرکز بسیار نزدیکِ بهترین قسمت فیلم بدترین فرد در جهان، گویی لحظات جداگانه آن را زیر میکروسکوپ قرار میدهد، تا ببیند که چگونه برخی از شبهای خاص میتوانند برای یکعمر مدام تکرار شوند. یکی از این شبها اینگونه شروع میشود، جولی که دارد بهتنهایی به سمت خانه میرود، بهطور خودجوش به یک مهمانی تصادفی پا میگذارد، جایی که او کاملا اتفاقی با یک باریستای مسخره به نام اینوید (با بازی هربرت نوردروم) ملاقات میکند. اما بدون نقش بازی کردن، آنها چقدر میتوانند باهم صمیمی بشوند؟ برای کسی است که چنین میل یکطرفهای به ناشناختهها دارد، مسلما اینیک بازی خطرناک است.
بعدتر، در سکانسی که بسیار ماهرانه ساختهشده و هر کسی که تابهحال از خود پرسیده “چه میشد اگر…؟” به خوبی با آن ارتباط برقرار میکند، وقتیکه جولی در شهر از آغوش یک مرد به مرد دیگر میرود گویی در کل شهر اسلو زمان به ایستایی کامل رسیده است. این تخیل مرتبطترین عنصر مرکزی فیلم است؛ انتخاب بدون عقوبت. زندگیای که با مداد بنویسیم. فیلم بدترین فرد در جهان هر زمان که به جولی اجازه میدهد چنین تفکر عجیبی را سرلوحه زندگیاش قرار دهد و در واقعیت آن برای خودش جستوجو کند، اوج میگیرد.
بااینحال، هنگامیکه فیلم بدترین آدم دنیا سعی میکند ایدههایش را تثبیت کرده و به قطعیت برساند، لنگ میزند. سومین پرده فیلم، اخلاقیات سهلگیری که تا به اینجا نشان داده بود را به منجلابی تبدیل میکند و با چنان وضعیت اسفبار اشکآوری بهپایان میرسد که آرزو میکنید ایکاش جولی دوباره به همان دختر جذاب اما آشفته ابتدای فیلم بازگردد. خوشبختانه تریر برای اینکه حرفش را به ما بفهماند نیاز به چنین پایانی ندارد. جولی ممکن است هرازگاهی احساس بدترین فرد جهان را داشته باشد و حتی ممکن است باعث شود تا چند نفر از افراد موردعلاقهاش هم برای دقایقی همین احساس را داشته باشند، اما درواقع، برای تبدیلشدن او به آدمی که دوست دارد باشد و یا رسیدن بهجایی که واقعاً از داشتن فرصتی برای انجام چنین کاری سپاسگزار باشد، این تنها راه است.
منبع: IndieWire
منبع: Metacritic
از فصل بندی و پایان بندی فیلم لذت بردم . ولی از نقد شما خیر و اینکه نام بازیگر اصلی و باید تو قسمت بازیگرا اول مینوشتید که در واقع جولی بوده
ترجمه خیلی بد بود!
سپاس از به اشتراک گذاری این تحلیل
نویسنده مطلب فوتبالیه :))