نگاهی به فیلم خوک ساخته مانی حقیقی | خوش‌رقصی نجات‌بخش

فیلم خوک همزمان مایه سرگرمی از یکسو و نگاه عمیق و تامل برانگیز از سوی دیگر را در خود دارد و قطعا یکی از آثار قابل تحلیل در سینمای مانی حقیقی است.

محمدرضا مقدسیان
فیلم خوک اثری تندوتیز و گزنده در مورد خودشیفتگی، توهم، پیچیده گویی و کم فهمی و البته منفعت طلبی‌های درون سینما و البته ابتذال و توهم دانایی و مسحور هشتگ و خبرهای قلابی شدن مخاطبان سینما، به واسطه تسلط فضای مجازی در تمام شئون زندگی است.
بر کسی پوشیده نیست که مجموعه آثار مانی حقیقی همواره مایه‌هایی از نقدهای گزنده و همزمان به سخره گرفتن رویه‌های فکری و فرهنگی خرافی و نابخردانه موجود را دارد. از فضای پوچ و بی‌معنایی که در کارگران مشغول کارند به شکلی عریان پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد گرفته تا فیلم اژدها وارد می‌شود که قطعیت برداشت مخاطب از امر مستند و نمایشی را زیر سوال می‌برد و در قالبی کاملا نمایشی و پرکشش ذهنیات مخاطب در مورد رخدادهای درون فیلم را بارها زیر سوال می‌برد و در نهایت عدم قطعیتی اجباری را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد؛ این شیوه نگاه در سینمای حقیقی قابل جستجو است.
او حتی در فیلم پذیرایی ساده نقدی تند و بی‌محابا دارد به جریان سرمایه‌داری و انسانیت بر مبنای قواعد سرمایه‌داری. این همه به این دلیل مطرح شد تا اثباتی باشد بر مدعای ابتدایی این نوشته که مانی حقیقی همواره سراغ سوژه‌هایی می‌رود که ذاتا مایه ریش‌خند و تمسخر است و یا سوژه‌هایی که نگاه عاقل اندر سفیه نسبت به آنها ضروری و گریزناپذیر است.

در فیلم خوک اما حقیقی سراغ خود سینما و شیوه نگاه به سینما رفته است. فضای مفرح و همزمان تلخ فیلم در نگاه نخست لحظات پرکشش و شادی‌آوری را برای مخاطب به همراه دارد؛ اما با کمی تامل و اندکی درنگ، لایه‌هایی از کار بر مخاطب عیان می‌شود که می‌تواند حتی منجر به نقد خود مخاطب از سوی فیلمساز نیز گردد.
محور اصلی ماجرا، قتل فجیع سینماگران نامدار و بریدن سر آنها و رها کردنشان در شهر است. حقیقی فیلمسازان بزرگی همچون ابراهیم حاتمی‌کیا، حمید نعمت‌اله و رخشان بنی‌اعتماد را به‌عنوان فیلمسازانی که از نظر فکری و سبکی چندان ربطی به هم ندارند می‌کشد و در ادامه به‌عنوان قتل چهارم، خبر قتل مانی حقیقی را در فیلم مطرح می کند. در این میان حسن کسمایی (با بازی حسن معجونی) کارگردانی پرآوازه که مدت‌هاست ممنوع الکار و دچار بحران بیهودگی و فراموش‌شدگی است، درگیر رخدادهایی می‌شود که بهانه‌ای ست برای اشاره به ماجرای خودشیفتگی و حقارت توامان گروهی از سینماگران و البته سبک‌مغزی و جهالت گروهی از مخاطبان سینما.
کسمایی در قامت یک فیلمساز بدون فیلم چنان خودش را محور سینمای ایران می‌داند که تصور می‌کند قاتل سریالی حتما و قطعا سراغ او هم خواهد آمد و اگر چنین نکند، خودش باید بساط کشته شدن توسط او را فراهم کند؛ چرا که به طرزی طعنه‌آمیز و حماقت‌بار تصور می‌کند بزرگ‌ترین فیلمساز ایران است پس باید کشته شود تا نامش کنار سایر صاحب نام‌های به قتل رسیده قرار گیرد و اگر نه، برای او مایه شرمساری خواهد بود.

نگاهی به جنجالی‌ترین فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا

کسمایی و رقیبش یعنی سهراب سعیدی (با بازی علی مصفا) هر دو از یک مسئله رنج می‌برند: خودبزرگ‌بینی، توهم، شهوت دیده شدن و تایید شدن. در این مسیر، سهراب سعیدی، تازه به دوران رسیده تلاش می‌کند با شیوه خاص لباس پوشیدن، سخن گفتن و پیچیده نویسی، عمق فکری نداشته‌ای برای خودش دست‌وپا کند و در رسانه‌ها دیده شود و از سوی دیگر، کسمایی قرار دارد که به شدت مضطرب است؛ چرا که دیگر نمی‌تواند در مرکز توجه‌ها باشد و نفرات تازه‌ای آمده‌اند تا همه داشته‌هایش را از او بگیرند. داشته‌هایی مثل معشوقه‌اش یعنی شیوا مهاجر (با بازی لیلا حاتمی)، نام ونشان سینمایی‌اش، گروه و عوامل سینمایی پیش‌تر وفادارش و از همه مهم‌تر توجه رسانه‌ها که مایه حیات اوست. در کنار این‌همه، کسمایی در دنیای درونی‌اش به شدت کودک‌ شل‌مغز و ضعیفی است که همچنان با مادرش زندگی می‌کند و با کوچک‌ترین بحرانی دچار ازهم پاشیدگی فکری و فیزیکی می‌شود.
از سوی دیگر شکل و شمایل مخاطبان سینما و تصویر رقت‌انگیزی که از آنها به نمایش درآمده، نکته مهمی در فیلم است. محور تمام رخدادهای مهم فیلم در همان سکانس ابتدایی و گفتگوی دختران نوجوان در مورد سینما و شیوه مواجهه‌شان با سینما قابل ردگیری است. از همان ابتدا تلفن‌های هوشمند و درگیری جدی با فضای مجازی مطرح است. اما در ادامه، قدرت جریان‌سازی مخاطبان در فضای مجازی تا جایی گسترده می‌شود که دیگر متر و معیار درست و غلط بودن یک خبر، ادعاهایی می‌شود که در فضای مجازی منتشر شده است. مهم‌تر از آن، قضاوت و حکم صادر کردن‌های سریع و لحظه‌ای است. قضاوت‌ها تا جایی پیش می‌رود که حسن کسمایی، برای ادامه حیات هنری‌اش راهی جز خوش‌رقصی برای مخاطبان فضای مجازی و جلب نظر آنها ندارد وگرنه ممکن است نه تنها کار و حرفه‌اش بلکه جانش را هم از دست بدهد. این ماجرا رویه دیگری از نگاه انتقادی حقیقی به ماجرای تعاملات میان سینما و مخاطبان است.

مروری بر نقش‌‌آفرینی‌های ماندگار لیلا حاتمی

اغراق، یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که در سینمای حقیقی همواره ابزاری برای زیر سوال بردن و به سخره گرفتن امور است. اغراق در شیوه لباس پوشیدن و رفتار کردن کسمایی و غنچه در مهمانی مجلل خارج تهران، اغراق در شکل و شمایل حضور شیوا مهاجر در خواب کسمایی، اغراق در شیوه قتل سینماگران با بریدن سر و بعضا پیدا نشدن بدن آنها و البته اغراق در طراحی صحنه (نصب تعداد بی‌شماری از پوسترهای شیوا مهاجر روی دیوار در مراسم یادبودش)، اغراق در خلق موقعیت‌ها که نمونه خوب آن ساخت تیزر تبلیغاتی برای یک اسپری سوسک کش است و الخ .

از سوی دیگر انتخاب اسامی در فیلم خوک هم به‌هیچ‌وجه اتفاقی نیست. شیوا مهاجر، زن زیبایی است که برای رسیدن به اهدافش در سینما ابایی از مهاجرت از یک کارگردان به کارگردان دیگر را ندارد. سهراب سعیدی، که با وسواس در لباس پوشیدن و وسواس در گفتار و نوشتار به شکلی نمایشی تلاش می‌کند بی‌نقص به نظر برسد؛ مثل انتخاب اسم سهراب در کنار نام خانوادگی سعیدی، که کاملا چیده شده است. یا مثلا محدثه نصرتی (با بازی پریناز ایزدیار) که نامی مستعار دارد (آنی) و تلاش می‌کند از اسم و فامیل خودش فرار کند، همان‌طور که تلاش می‌کند سری در سرها پیدا کند و به همین دلیل به‌عنوان یک اینفلوئنسر آغاز به کار کرده و حالا با شهوت بیشتر دیده شدن به‌عنوان یک بازیگر، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند. یا حتی نام کنایی همایون غنچه (با بازی سیامک انصاری) که یک شخصیت کاملا متضاد و بی‌عمق و سرسری است. همین تضاد را میان همایون و غنچه می‌توان جستجو کرد. کم نیستند از این اشاره‌ها و نشانه‌ها در سینمای پر از طعنه و نیش و کنایه مانی حقیقی که خوک، یکی از نمادهای این شکل از نگاه به سوژه‌ها از سوی اوست.گویی حقیقی در این فیلم با تاکید بر ترجیع‌بند، بیار اسپری رو بابا، که بناست سوسک‌ها را بکشد به شکلی کنایی، اما تندوتیز نگاه انتقادی به وضع موجود را دنبال کرده و بدش نیم آید اسپری در دست بگیرد و بسیاری را تار و مار کند. حال بماند که انتخاب عنوان خوک، برای فیلم و نوشتن کلمه خوک با چاقو روی پیشانی مقتولین توسط قاتل کارکردی چندوجهی دارد که در مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت.


در کل اما باید گفت فیلم خوک همزمان مایه سرگرمی از یکسو و نگاه عمیق و تامل برانگیز از سوی دیگر را در خود دارد و قطعا یکی از آثار قابل تحلیل در سینمای مانی حقیقی است.

لیست بهترین فیلم های ایرانی


نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil