یادداشت محمدرضا مقدسیان درباره زخم کاری: برگ برنده سریال زخم کاری، انتخاب و بازی جواد عزتی و رعنا آزادیور و نمایش خونسردانه و بدون اضافهکاری موقعیتهای غافلگیرکننده پایانی هر قسمت از سریال است.
محمدرضا مقدسیان
برگ برنده سریال زخم کاری را در دو بخش میبایست خلاصه کرد: یکی انتخاب و بازی جواد عزتی و رعنا آزادیور و دیگری نمایش خونسردانه و بدون اضافهکاری موقعیتهای غافلگیرکننده پایانی هر قسمت از سریال به شکلی عریان و صریح. جواد عزتی و رعنا آزادیور به طرز محسوسی اجرایی فراتر از قابلیتهای فیلمنامه داشتهاند و با تکیه بر هدایت کارگردان و البته فهم درستشان از موقعیتهای داستانی، روابط عِلّی و معلولی و منحنی تغییر و تحول شخصیت، موفق شدهاند تا حد قابل قبولی درونیات پر چالش و متلاطم شخصیتهای مالک و سمیرا را در شیوه و شمایل بهرهگیری از امکانات بدنی و بیانیشان به بازی و بعد تصویر بدل کنند و همراهی مخاطب را بهدست آورند. پرواضح است که کیفیت اجرای این دو بازیگر در این سریال، فاصله بسیار زیادی دارد با اجرای بازیگرانی همچون سعید چنگیزیان در نقش ناصر، هانیه توسلی در نقش منصوره و یا دو بازیگر نوجوان سریال که در قامت عاشق و معشوق در کلیت سریال تعریف شدهاند. از دیگر سو باید به نقشآفرینی کوتاه اما پخته و مسلط سیاوش طهمورث و مائده طهماسبی اشاره کرد که بهعنوان دو بازیگر باتجربه و قوامیافته بهدرستی نقشهایشان را آن خود کرده و به این شخصیتها بعد بخشیدهاند.

در واقع همان ویژگیای که عزتی و آزادیور دارند به شکلی کاملتر در بازی طهمورث و طهماسبی هم جاری است؛ یعنی بهرهگیری از ویژگیهای فیزیکی و مهمتر از آن بهکار بستن هوش هیجانی و توان تحلیل نقش و موقعیتها که باعث شده شخصیتها از حالت تخت روی کاغذ به شمایلهایی بُعددار در قامت تصویر و البته همراهیبرانگیز بدل شدهاند. به این جمع اضافه کنیم حضور کاملا متفاوت عباس جمشیدی در نقش وکیل خاندان ریز آبادی را که یادآور استفاده غیرقابل پیشبینی مهدویان از احمد مهرانفر و جواد عزتی در نقشهای کاملا جدی و امنیتی در ماجرای نیمروز است. حضور جمشیدی، در این سریال، بهاندازه و در خدمت فیلمنامه هم از آب درآمده است.
بخش عمده نقدهایی که میتوان به سریال زخم کاری وارد دانست، جدای از کارگردانی ساده و کم جزییات برخی سکانسهای میانی هر قسمت، در بخش فیلمنامه نهفته است؛ که البته حضور نهچندان قدرتمند دسته بزرگی از بازیگران هم باعث شده تا داشتههای همین فیلمنامه قابل انتقاد و تحلیل هم بهدرستی به محصول تصویری بدل نشود. اما نکته مهمتر که در فیلمنامه و کارگردانی سریال زخم کاری قابل ردگیری است، سرمایهگذاری روی سکانسهای پرتلاطم و هیجانانگیز پایان هر قسمت است. در واقع، این وعدهای است که سریال با مخاطب دارد که در انتهای هر قسمت یک رخداد مهم، غافلگیرکننده و نفسگیر رقم بخورد و نقطه عطف مهمی در چینش رویدادهای سریال ایجاد و تمایل مخاطب را برای پیگیری قسمتهای آتی آن دوچندان کند.
همه چیز درباره سریال زخم کاری + نقد و بررسی
یادداشت محمدرضا لطفی برای زخم کاری
این سکانسها چه از منظر داستانی و چه از حیث شیوه اجرای عریان و صریحشان، تفاوت کیفی بسیار زیادی با سایر بخشهای سریال دارند؛ پس نقشی کلیدی در موفقیت یا عدم موفقیت سریال بازی میکنند. حال در این میان، هر نوع جرحوتعدیل در این سکانسهای مشخص، تأثیری بسیار زیاد بر میزان اقبال یا عدم اقبال مخاطب با سریال و یا حتی فهم کردن موقعیتها و شخصیتها بازی میکند. در واقع بخش عمده شخصیتپردازی مالک، بهعنوان یک هیولای بهظاهر آرام اما در باطن دیوصفت، در برونریز رفتاری و یا اتخاذ تصمیماتی که در این سکانسهای محوری در پایان هر قسمت تصویری میشود، برای مخاطب مشخص میگردد. در واقع، حضور مخاطب در خلوت مالک و سمیرا میبایست خروجیای سرشار از بیرحمی و سنگدلی داشته باشد، که برونداد آن دقیقا در سکانسهای نهایی رقم میخورد. نکته اینجاست که حجم بالای ممیزیهایی که غالبا در این سکانسهای کلیدی به کار تحمیل شده، بهمثابه گرفتن جان، رمق و خون کار است، که البته لطمات بسیاری هم بهکار زده است. برای نمونه، باید به سکانس پایانی قسمتی از سریال اشاره کرد که مالک با حضور در جمع خاندان ریز آبادی رسما اعلام جنگ میکند یا مهمتر از آن سکانسی که بهطور موازی مالک اعضای هیئتمدیره را مورد ضرب و شتم قرار میدهد و گماشتههایش دست به قتل خدمتکار وفادار حاج عمو میزنند. طبیعی است که اگر سکانس اول مورد اشاره، اثربخش از آب درآمده به دلیل کمتر دستکاری شدن آن است و اگر سکانس مهم و پرکشش قتل خدمتکار، اخته و نصفهونیمه از آب درآمده به دلیل ممیزی شدید و عیان آن است.
یادداشت شاهین شجری کهن برای سریال زخم کاری

جمعبندی اینکه جنسی از فیلمنامهنویسی و کارگردانی که مهدویان در سریال زخم کاری در پیشگرفته و بخش عمده تخممرغهایش را در سبد سکانس نهایی هر قسمت قرارداده است، تنها در یک حالت مجال موفقیت دارد و آن نمایش سریال بدون دستکاریهای زیاد است؛ وگرنه تمام داشتههای مهم سریال در این جرحوتعدیلها کم اثر میشود و نتیجه، اثری بییال و دم و اشکم خواهد بود که حاصلی جز سردرگمی برای مخاطب و زیر سوال رفتن روابط عِلّی و معلولی داستانی و نامکشوف شدن تضاد میان درونیات و رفتارهای بیرونی مالک و سمیرا بهعنوان دو شخصیت کلیدی اثر ندارد.