نقد و بررسی فیلم The Little Things | در تعقیب یک قاتل سریالی

فیلم The Little Things تریلری از زمان‌های گذشته است که در میان انبوه فیلم‌های هم‌ژانر خود حرف جدیدی برای گفتن ندارد؛ این اثر روایت یک فیلم پلیسی-جنایی از سال‌های دهۀ نود میلادی است.

ماجرای فیلم The Little Things در اکتبر سال ۱۹۹۰ اتفاق می‌افتد؛ جو دکه دیکون (با بازی دنزل واشنگتن) معاون کلانتر بخش مرکزی لس‌آنجلس است. او در بخش پزشکی قانونی با ماجرای یک قاتل سریالی مواجه می‌شود که لیست اسامی قربانیانش بسیار بلندبالاست. این پرونده را کارآگاهی به نام جیمی باکستر (با بازی رامی ملک) پیگیری می‌کند. دکه قبلاً کارآگاه جنایی بوده، او در این پرونده، متوجه جزئیاتی می‌‌شود که با پرونده‌ای که سال‌‌ها قبل دنبال می‌‌کرده، ارتباط دارد. با بررسی هر دو پرونده، تمام سرنخ‌ها به مظنون مشترکی ختم می‌‌شود که آلبرت اسپارما نام دارد و نقش او را جرد لتو ایفا می‌کند. برای نقد و بررسی فیلم The Little Things با فیلیمو شات همراه باشید.

 


کارگردان و نویسنده فیلم The Little Things یا چیزهای کوچک، جان لی هنکاک است که پیش‌تر کارگردانی فیلم نقطۀ کور (The Blind Side) را بر عهده داشته است. زمان ماجرا در فیلم‌نامۀ فیلم چیزهای کوچک، در سال‌‌های آغازین دهۀ ۹۰ میلادی تعریف شده؛ درنتیجه، شخصیت‌‌های اصلی داستان آسایش و امکاناتی را که تلفن‌‌های همراه به ارمغان می‌آورند، انکار می‌‌کنند. این فیلم چنان از پیشرفت روز دنیا فاصله دارد که انگار در همان دهۀ نود ساخته شده و ناگهان پس از مدت‌ها در گنجه‌ای پیدا شده است. فیلم The Little Things که با بودجۀ متوسط ساخته شده، با ساختاری مستحکم و سرعت یکنواخت و متناسب پیش می‌‌رود. فیلم The Little Things را می‌‌توان متعلق به سینمای نئو نوآر دانست. این سینما داستان مردان آسیب‌‌پذیری را روایت می‌کند که در جنایاتی فجیع دست دارند. در میان همۀ کارگردانان مشهور این دوران و نام‌‌های بزرگی چون کلینت ایستوود، دنی دویتو و حتی استیون اسپیلبرگ، در نهایت این هنکاک بود که پس از گذشت ۲۸ سال از شروع کارش در سال ۱۹۹۳، این فیلم را روی پرده فرستاد. اما متأسفانه با وجود نام‌های معروفی که در میان عوامل فیلم به چشم می‌خورد، نتیجۀ این انتظار طولانی چندان رضایت‌بخش از کار درنیامده است.

۱۰ فیلم پلیسی جذاب تا سال ۲۰۲۱

به‌طور قطع، می‌توان گفت که حضور دنزل واشنگتن در هر نقشی تماشایی است. او تمام ریزبینی و دقتش در اجرای نقش‌ها را در ایفای شخصیت جو دکه دیکون به نمایش می‌‌گذارد. دکه پلیسی با موهای جوگندمی است که گذشته‌ای دردناک را پشت سر گذاشته و حالا روح آزرده او در پشت نقاب شایستگی و جذابیت پنهان است.

حضور او در فیلم تعلیق ایجاد می‌‌کند. دکه از همسرش جدا شده و در مدت‌زمان شش ماه، اتفاقات متفاوتی را از سر گذرانیده است. او با کارآگاه جوانی به نام جیمی باکستر همکار می‌شود که در عین سرسختی، روحی صاف و آرام دارد. هم‌زمان با این اتفاق، فیلم با فلاش‌بک‌های پراکنده و گاه گیج‌‌کننده به گذشتۀ دکه نقب می‌زند. نقش باکستر را، رامی مالک، ایفا می‌کند. تصویری که مالک از کارآگاه باکستر نشان می‌‌دهد به‌قدری شکننده و آسیب‌‌پذیر است که بیننده هرلحظه انتظار دارد خرد شدن او را ببیند و در نهایت هم شاهد ایجاد اولین ترک‌‌ها در رفتار سرسختانۀ باکستر خواهد بود.

شکست شخصیت باکستر نقطۀ آغاز حرکت فیلم است؛ نقش شخصیت منفی فیلم چنان عجیب‌وغریب پرداخته می‌‌شود که از همان ابتدا، به‌وضوح، شک مخاطب را برمی‌‌انگیزد. «قاتل احتمالی داستان باید خودِ او باشد؛ مگر آنکه…» این‌طور نیست؟ یا شاید هم قاتل خود او باشد؟ به همۀ این‌ها حضور جرد لتو با آن دندان‌‌ها و بینی خاص را نیز اضافه کنید. او با آن شکم ساختگی و پاهای پرانتزی، شخصیت نفرت‌انگیز آلبرت اسپارما را به نمایش می‌‌گذارد. اسپارما در آن اطراف حضور دارد و دکه و جیمی را تحت تأثیر خود قرار می‌‌دهد. لتو نقش خود را با دقت و کامل ایفا می‌کند؛ به‌گونه‌ای که هرگاه درصحنه‌ای حضور دارد، به‌هیچ‌وجه اجازۀ نمی‌دهد هنرپیشۀ دیگری دیده شود.

بهترین فیلم های جنایی تا سال ۲۰۲۱

فیلم The Little Things ماجرایی پر از پیچیدگی دارد

داستان به شکلی پیش می‌‌رود که موضوع گناهکار بودن اسپرما به نظر قطعی می‌‌رسد؛ به‌ویژه با درنظر‌گرفتن آخرین جنایات مرتبط با قاتل زنجیره‌ای این احتمال بیشتر می‌‌شود. آخرین قربانی او زنی به نام رونداست که نقش او را مایا کازان ایفا می‌کند. روندا ربوده شده، اما هنوز شواهدی مبنی بر کشته شدن او وجود ندارد. همۀ قربانیان، زنان جوان هستند؛ اما برای هیچ‌یک از آن‌ها، حتی روندا، نقش چندانی در پیشبرد داستان در نظر گرفته نشده است. سایر قربانیان را فقط روی تخت‌های سردخانه با صورت‌های خاکستری و بدن‌های برهنه می‌توان یافت. آن‌ها گاه شبح‌وار از اتاق دکه، در هتل سر در می‌‌آورند و بی‌صدا به او التماس می‌کنند تا گرۀ پرونده را باز کند و قاتل آن‌ها را بسزای اعمالش برسانند.

از سوی دیگر، شخصیت زن فیلم، به نقشی تکراری و خسته‌کنندۀ تنزل یافته است. او همان همسر عاشق و همیشه نگران است. همسر سابقی که هنوز عاشق است و وابستگی خود را به کارآگاه دکه حفظ کرده. نقش این همسر سابق را ناتالی مورالس ایفا می‌کند. به‌یادماندنی‌ترین صحنۀ حضور او در فیلم شامل اشتباه وی نیز هست که در حقیقت به ایفای نقش او صدمه می‌زند.

اشاره به‌اشتباه بازیگری مورالس به این معنی نیست که هنرپیشگان مرد بدون خطا نقش‌‌هایشان را بازی کرده‌اند. در حقیقت، شیوۀ کارگردانی هنکاک در حضور کوتاه‌مدت آن‌ها در هر صحنه، این عیب را می‌پوشاند و مخاطب کمتر تحت تأثیر تصویری قرار می‌گیرد که کارگردان از مفاهیمی چون وسواس، خشونت مردانه و تبانی مجرمانه عرضه می‌کند. وقتی اتفاقات یکی بعد از دیگری رخ می‌دهند، حتی عملکرد بی‌‌کیفیت پلیس هم مخاطب را از بهبود اوضاع ناامید می‌‌کند و در نهایت، هر احساس امیدوارانه‌ای در گرمای هوای کالیفرنیا تبخیر می‌شود. در برابر این قبیل مشکلات فیلم، کارگردان تلاش کرده تا با افزودن صحنه‌های هیجان‌انگیز و نوآوری‌های تصویری، همانند فیلم هفت (Seven)، کاستی‌های داستان را جبران کند. در تمام فیلم، صحنه‌های بی‌کلام و موسیقی متن غبارآلود ساختۀ توماس نیومن، همۀ المان‌ها فیلمی سراسر پیچیدگی را روایت می‌‌کنند.

درمجموع، باید گفت که فیلم چیزهای کوچک همچون شی کهنۀ خاک‌آلود و کدری است که شاید بهتر بود در همان انباری قدیمی می‌ماند و خاک می‌خورد.

فیلم The Little Things تریلری از زمان‌های گذشته است که در میان انبوه فیلم‌های هم‌ژانر خود حرف جدیدی برای گفتن ندارد. در واقع، در این روزگار، کارگردانان دیگر از این شیوۀ فیلم‌سازی برای این دست موضوعات استفاده نمی‌کنند. البته با توجه به فیلم چیزهای کوچک، شاید هم این شیوه به‌درستی هیچ‌گاه نباید استفاده شود.

آیا فیلم The Little Things را دیده‌اید؟ به نظر شما، روایت یک فیلم پلیسی-جنایی از سال‌های دهۀ نود میلادی می‌تواند جالب‌توجه باشد؟


منبع: EmpireOnline

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

3 نظر
  1. اخیانی می‌نویسد

    بیخود حیف از وقت

  2. فربود می‌نویسد

    اینطور نیست و فیلم جذابی بود.‌

  3. فرهاد می‌نویسد

    فیلم بی سرو تهیست فیلم نامه، تدوین و روایت داستان گیج کننده و مزخرف است

fosil