انیمیشن روزی روزگاری یک آدم برفی اثر جدیدی از استودیوی والت دیزنی است، که نخستین لحظات زندگی آدمبرفی محبوبِ دنیای فروزن را به صورتی زیرکانه و سرگرمکننده به نمایش میگذارد.
در سری اول انیمیشن منجمد یا فروزن (با عنوان اصلی Frozen) سکانسی وجود دارد که در آن السا (با صدای ایدینا منزل)، هنگام خواندن آهنگ معروف رهایش کن، به تأسّی از صحنههای بازی کودکانهاش، یک آدمبرفی جاندار میآفریند و سپس از آن دور میشود. در چند صحنۀ بعد، آدمبرفی داستان آنا (با صداپیشگی کریستن بل) و کریستوف (با صداپیشگی جاناتان گروف) را ملاقات میکند؛ اما معلوم نیست از روز زنده شدن آدمبرفی تا هنگام ملاقات او با قهرمانان فیلم و شروع ماجراجوییهایش، آدمبرفی چه میکرده است.
انیمیشن روزی روزگاری یک آدم برفی (با عنوان اصلی Once Upon A Snowman) اثر جدیدی از استودیوی والت دیزنی است، که نخستین لحظات زندگی آدمبرفی محبوبِ دنیای فروزن را به صورتی زیرکانه و سرگرمکننده به نمایش میگذارد. حتی اگر تا به حال به منشأ شکلگیری و زندگی اولاف هم فکر نکرده باشید، تماشای این انیمیشن برای شما سرگرمکننده خواهد بود.
این انیمیشن را ترنت کوری و دنیل آبراهام نوشته و کارگردانی کردهاند که در آن، جریان زندگی اولاف را از آغاز آفرینش این شخصیت هنگام خواندن آهنگ رهایش کن نشان میدهد. از ما خواسته شده که داستان فیلم را بهطور کامل برای بیننده نگوییم؛ بنابراین فقط به جزئیات خاصی آن خواهیم پرداخت. این انیمیشن نیز همچون فیلم روزنکرانتز و گیلدنسترن مردهاند (با عنوان اصلی Rosencrantz & Guildenstern Are Dead) بیننده را با زوایای دیگری از چهرههای آشنای فیلم مواجه میکند؛ همچنین تا حدودی حسوحال انیمیشن شیرشاه ۱.۵ را به ما القا میکند که در آن، عاقبت داستان شیرشاه را از دیدگاه بازیگران نقشچندمش، تیمون و پومبا به تصویر میکشد. در طول فیلم، شما چگونگی شکلگیری برخی از علائق اولاف مثل شوق او برای داشتن یک دماغ هویجی و علاقهمندی بیشازحدش به تابستان را درخواهید یافت.
روزی روزگاری یک آدم برفی ، به صورتی مختصر و دلچسب، از گوشهوکنارهای یک داستان روایی استفاده کرده است و آنها را به بازی میگیرد. محوریت داستان فیلم، قطعات پشت سر هم از جنگلهای پُربرفی است که دورنمایی از دریاچهای یخزده و گروهی از گرگها را به تصویر میکشد که در تعقیب اولاف هستند. این انیمیشن توالی هیجانانگیزی از صحنههای دیوانهواری است که نوعی طنز فیزیکی را در خود دارد و از نوع کارتونهای لونی تونز است. انرژیای که این کار به شما میدهد فراتر از یک فیلم یا قطعهای کوتاه از سری انیمیشنهای فروزن است. در مجموع میتوان گفت که این اثر انیمیشنی نشاطآور و متفاوت است.

کوری و آبراهام با فیلمبرداری خلاقانه و پیگیرانۀ خود، اولاف را از کالبد یک آدمبرفی واقعی خارج کردهاند و با روشهایی بامزه او را به یک آدمبرفی زنده تبدیل میکنند (اینجا از بیان جزئیات معذوریم، ولی در این حد بدانید که این روشها بسیار جالبتوجه هستند).
فراموش نکنیم که جاش گد با مهارتی کامل، شخصیتهای داستان را برای این انیمیشن کوتاه، دوباره از نو نوشته است. در این مدت، او مشغولیتهای بسیاری نیز داشته است، از جمله اجرا برای لحظات خاص کریسمس یا پخش قطعات تئاتری، تکمیل نمایشهایی کوتاه برای شبکههای آنلاین در دوران قرنطینه و تولید محصولاتی عامهپسند با الهام از داستان فروزن برای شهربازیها. اما با وجود تمام این مشغلهها، او هرگز صداگذاریهای شخصیتهای فیلم را سرهمبندی نکرده است. او همیشه پر از شور زندگی و معصومیت است و جذابیت و سادگی اولاف را در وجودش دارد. در این انیمیشن کوتاه، شما شاهد لحظاتی لطیف هستید؛ بهخصوص درآخر داستان، کاملاً دلبستۀ آن میشوید و لحظاتی وجود دارد که اثر شما را در خود غرق میکند و حال خوبی پیدا میکنید. اما فراموش نکنیم که تمام اینها بدون عملکرد بینظیر و متفکرانۀ جاش گد امکانپذیر نبود.

حین دیدن این انیمیشن خود را از کشش سنگین سری فیلمهای فروزن (که آخرین آنها را کمتر از یک سال پیش دیدیم) رها کنید. آنگاه روزی روزگاری یک آدم برفی را به شکلی مستقل و جدا از تصویر ذهنیتان از سری فروزن نگاه کنید؛ چون به تماشا کردنش میارزد. این اثر انیمیشنی لطیف، زیبا و باکیفیت است، در عین حال سعی میکند بخش کمتر نمایشدادهشده داستان السا و آنا را با محوریت اولاف و حالتی طنزگونه کاوش کند. حتی ممکن است به دلیل بازی ماهرانه جاش گد در نقش آدمبرفی، چند قطره اشک هم بریزید که این خیلی هم خوب است؛ بنابراین به اشکهایتان اجازۀ باریدن دهید.

منبع: Collider