فیلم ترسناک «زد» اثری جالبتوجه با دو نقطهعطف در فیلمنامه است که علیرغم شباهتش به سایر آثار این ژانر، در ترساندن و درگیرکردن تماشاگر حرفهایی برای گفتن دارد.
جدیدترین فیلم برندون کریستنسن با موضوعی عجیب و تا حدودی شرورانه، ما را به یاد آثار محبوب و معروفی در این ژانر میاندازد؛ برای مثال، مجموعه فیلم «ارواح خبیثه» (با عنوان اصلی Poltergeist) و فیلم «بابادوک» (با عنوان اصلی The Babadook).
بودجۀ کمی به تولید فیلم «زد» (با عنوان اصلی Z) اختصاص داده شده است که بیشک این نکته آثاری نامطلوب روی یک فیلم در ژانر ترسناک خواهد گذاشت. از سوی دیگر، نویسنده، کمی بیش از اندازه داستانپردازی کرده است. بنا به دلایل فوق، میتوان گفت این فیلم دقیقاً روی لبۀ پرتگاه قرار دارد و به همان میزان که میتواند خیرهکننده باشد، گاه خطر سقوط آن را تهدید میکند. در کنار تمام نقاط منفی فیلم «زد»، نباید از نقش کریستنسن و کالین مینیهان دو نویسنده و کارگردان این فیلم غافل شد. فراموش نکنیم که کالین مینیهان پیشتر نیز نویسندگی و کارگردانی فیلم «آنچه که تو را زنده نگه میدارد» (با عنوان اصلی What Keeps You Alive) را بر عهده داشته است. این دو هنرمند فارغ از ابداع موضوعی چالشبرانگیز، به داستان پروبال دادهاند و آن را با لحنی جذاب و گیرا برای مخاطب تعریف میکنند. فیلم ترسناک «زد»، از آن فیلمهایی است که با تکیه بر تغییر فضا و نمایش المانهای وحشتآور، حس ترس را بهطور ناگهانی و غافلگیرکننده در مخاطب برمیانگیزد. شاید تکنیک Jump Scares با گذشت زمان تکراری شود و بتوان بهراحتی آن را حدس زد، اما باید گفت در فیلم «زد»، حتی گاه با آگاهی از صحنههای پیش رو نیز مخاطب از شدت هیجان و ترس از روی صندلیاش میپرد. میتوان گفت در یک یا دو صحنۀ حیرتانگیز این فیلم، مخاطب حسی را تجربه میکند که با آن در هیچیک از فیلمهای ترسناک تازه منتشرشده، روبهرو نبوده است. در همین صحنهها، فیلم «زد» به شما میگوید که برخلاف عنوان نهچندان پرمعنیاش، با جدیت خاصی داستانپردازی میکند و در این زمینه با مخاطب شوخی ندارد.

جاش پارسونز (با بازی جت کلین) پسری هشتساله و آرام است که برخلاف آنچه در این سن ایجاب میکند، دوستان زیادی ندارد و اغلب اوقاتش را در تنهایی به سر میبرد. به همین دلیل، وقتیکه دوست خیالیاش، زِد، را به پدر و مادرش الیزابت و کوین معرفی میکند، آنها خوشحال میشوند که پسرشان از تنهایی، هرچند به اشتباه، درآمده است. نقش پدر و مادر را کیگان کونور تریسی و شان راجرسون ایفا میکنند. همانطور که انتظار میرود، اولین کسی که متوجه رابطۀ عجیبوغریب جاش و زِد خیالی میشود، مادر خانه است.
شما میتوانید از فیلمهایی که در آن مادران پیش از پدران ساده (و کمی هم احمق) خانواده متوجه رفتارهای عجیبوغریب اعضای خانه میشوند، لیستی بلندبالا تهیه کنید و با آن لیست، یک جشنوارۀ فیلم راه بیندازید!

جاش پس از رابطه با دوست خیالیاش تغییر میکند. او پیشتر وقتیکه در اتاقش بسته بود، حتی نمیتوانست بخوابد و باید آن را باز میگذاشت، اما حالا همان پسر در اتاقش را میبندد؛ زیرا به گفتۀ خودش، زِد تاریکی را دوست دارد و دلش نمیخواهد موقع خواب در باز باشد! شک مادر زمانی به یقین بدل میشود که در محوطۀ بازی کودکان، حس میکند دوست خیالی پسرش را دیده است، ولی بعد از اینکه این فرضیه را با دیگران به اشتراک میگذارد، کسی حرفش را باور نمیکند. در واقع، در یکسوم ابتدایی فیلم «زد»، ما مشغول تماشای آرامشی هستیم که با گذر زمان کمکم توفانی از پس آن به راه میافتد. پس از اینکه کسی حرفهای مادر را باور نمیکند او دچار پدیدۀ روانشناختی «چراغ گاز» میشود؛ بر اساس این پدیده، دیگران به شخص اتهام روانیبودن میزنند و او را بیمار خطاب میکنند. کار به جایی میرسد که شخصیت جاش برای جلبتوجۀ بیشتر، دست به کارهایی نادرست میزند؛ جالب اینجاست که حتی پس اخراج موقت او از مدرسه، باز هم پدر احمق داستان نمیفهمد که پسرش با مشکلی جدی دستهوپنجه نرم میکند و در این ماجرا، یک جای کار میلنگد!

اکنون همه الیزابت را بیمار میدانند، اما او میداند حضور شخصیت زِد کمی پیچیدهتر از این حرفهاست که بتوان وجودش را به چشم دید. او اولین آثار حضور این موجود را در رفتار پسرش مشاهده می کند؛ زیرا جاش پس از آشنایی با زِد دچار اختلال رفتاری میشود و از روتین همیشگیاش خارج میشود. این موضوع صرفاً به خود جاش ختم نمیشود و بچهها و همکلاسیهای دیگرش نیز کمکم از این پسر کوچک هشتساله میترسند. در ادامۀ داستان، الیزابت متوجه صداها و سایههای ترسناکی میشود که گواهی بر حضور موجودی دیگر در خانه است. از لحاظ تکنیک فیلمسازی، استفادۀ زیاد از برخی جلوههای ویژه (خصوصاً در این سکانس) کمی اغراقگونه و تئاتری به نظر میرسد. البته بهطور معمول، در ژانر ترسناک و بهویژه در سکانسهایی که هدف کارگردان ترساندن مخاطب است، ریتم فیلم کُند میشود و شخصیتهای داستان نیز در مواجهه با این سکانسها، عملکردهایی عجیب و نامأنوس دارند. اما در حالت عادی، مثلاً اگر شما نیمهشب صدایی عجیب در خانه بشنوید، میروید و در قدم اول، چراغ را روشن میکنید و بالطبع بهمحض روشنشدن چراغ بخش عمدهای از ترستان رفع میشود.
۴۱ فیلم برتر ژانر وحشت؛ ترسناکترین فیلمهای قرن ۲۱
با عرض معذرت از تمام مخاطبانی که علاقهای به ساختار سهپردهای در روایت فیلمنامه ندارند، باید گفت که فیلم «زِد» با کارگردانی و نویسندگی مشترک کریستنسن و مینیهان، دو نقطه عطف خوب در ساختار سهپردهای روایتش دارد. در بخش اول، اضافهکردن یک پدیدۀ روانشناختی فضای فیلم را بهسمت فیلم محبوب «ارواح خبیثه» میبرد. این موضوع زمانی به نقطۀ اوج میرسد که شخصیت جاش روی دیوار اتاقش تصویری ترسناک از دوست خیالی خود میکشد و ادعا میکند بیشتر اوقاتش را با چنین موجود وحشتناکی میگذراند. در این نقطه، المان خشونت وارد فیلم میشود. (از آنجایی که تصمیم نداریم بخشهای جذاب و ترسناک فیلم را لو بدهیم، برای فهم بهتر این بخش از فیلم حتماً آن را تماشا کنید.)
در بخش بعدی، پزشکی (که الیزابت نیز تحت درمان اوست) با بازی همیشه جذاب استیون مکهتی وارد داستان میشود. با ورود او به ماجرا، مشخص میشود که تمام اعضای این خانواده از مشکل بهخصوصی رنج میبرند. نقطه عطف دوم فیلم «زد» اینجاست و پس از آن پرده سوم و بخش آخر فیلم شروع میشود. کمی بعد، با پایان سیاه و ترسناک این بخش، فیلم «زد» به اتمام میرسد.
شاید فکر کنید کریستنسن و میناهان با الهامگرفتن یا به عبارت دیگر، دستکاری آثار محبوب ژانر ترسناک و مهیج اقدام به ساخت فیلم «زِد» کردهاند. بحثی در این فرضیه نیست و حتی تا حدودی میتوان گفت که این نظریه درست است؛ اما نمیتوان جذابیتهای آن را نادیده گرفت. فیلم «زِد» هماکنون در فیلیمو قابلتماشاست.

منبع: Roger Ebert