فیلم «پروکسیما» بیننده را با موضوعاتی دشوار مواجه میکند؛ مسائلی مثل تلاش همزمان برای مادری بینقص بودن و رفتن به فضا!
زنی مهندس و فضانورد به نام سارا لوریا (با بازی اوا گرین) برای شرکت در برنامۀ فضایی پروکسیما انتخاب شده و قرار است به مدت یک سال در فضا باشد؛ این آخرین مأموریت قبل از مریخ است و سارا میبایست برای این مأموریت آموزشهای لازم را ببیند و در عین حال، در کنار دختر هشتسالهاش استلا (با بازی زیلی بولانت) باشد. در فیلیمو شات نگاه کوتاهی داریم به فیلم «پروکسیما».
فیلمهای متأثرکنندۀ زیادی از پدران فضانورد دیدهایم؛ اما بهتازگی شاهد فیلمهایی هستیم که روایتی غمگین از مادرانی دارند که به فضا سفر کردهاند. از جمله فیلمهایی که قهرمان اصلی آنها پدر است میتوان به «میان ستارهای» (با عنوان اصلی Interstellar)، «نخستین انسان» (با عنوان اصلی First Man) و «بهسوی ستارگان» (با عنوان اصلی Ad Asttra) اشاره کرد؛ در مقابل آنها، فیلمهایی وجود دارد که نقش مادر در آنها پررنگتر است؛ مثل «جاذبه» (با عنوان اصلی Gravity)، «لوسی در آسمان» (با عنوان اصلی Lucy in the Sky) و حالا «پروکسیما» (با عنوان اصلی Proxima)، جدیدترین فیلم کهکشانی که بیننده را با موضوعاتی دشوار مواجه میکند؛ مسائلی مثل تلاش همزمان برای مادری بینقص بودن و رفتن به فضا!

با این اوصاف، آلیس وینکور (کارگردان فرانسوی این فیلم)، در نمایش درامی واقعی و برانگیختن عمق احساسات مخاطبان، موفق عمل کرده است. درحالیکه فیلمهای دیگر فقط با بهتصویرکشیدن کهکشانها و سیارهها به دنبال جذب مخاطب هستند، «پروکسیما» بدون نیاز به اغراقکردن در نمایش فضا، ذهن بیننده را از همان لحظۀ اول درگیر میکند.
این فیلم یکی از معدود آثار درباره سفری فضایی است که بهطور کامل روی زمین فیلمبرداری شده و به نمایش تصاویری از آسمان نپرداخته؛ شاید به همین دلیل است که حس واقعیبودن را منتقل میکند. سارا تلاش میکند بین وظایف مادری و مسئولیتهای شغلی و حرفهای خود توازن برقرار کند. برای پرداختن به این موضوعات در فیلم، اندیشهای ژرف دخیل بوده است. در مسیر به حقیقت پیوستن رؤیای سارا، یعنی سفر به فضا، با او همراه خواهیم بود؛ او در طول چند ماه و در موقعیتها و قارههای مختلف آموزشهای زیادی میبیند. مثل نجات پیداکردن از عمق اقیانوس و حضور در دستگاههای گریز از مرکز.
بازی اوا گرین حیرتانگیز است؛ او در هم شکستهشدن احساسات را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. اوا گرین در این فیلم عالیتر از همیشه درخشیده است.
بیشتر صحنههای فیلم در آژانس فضایی اروپا فیلمبرداری میشود که به واقعگرایی فیلم کمک بیشتری میکند. وینکور زنی مشتاق است، دقیقاً به همان اندازه که زنی در محیطی مردسالارانه برای چالشهای بزرگ فضانوردی آماده میشود. مت دیلون نقش همکار فضانورد سارا را بازی میکند که خصوصیت بارز او تبعیض قائلشدن بین دو جنس زن و مرد است.
بخش دیگری از فیلم به رابطۀ سارا با پارتنر قبلیاش توماس (با بازی لارس آیدینگر) اختصاص دارد و در آن بر این موضوع تاکید میشودکه وجود دخترشان دلیلی برای حفظ رابطۀ صمیمانۀ آنها با یکدیگر بوده است. سارا میگوید: «ما روشنفکر هستیم و استلا رو از صمیم قلب و با خوشحالی در کنار هم بزرگ میکنیم.» استلا دختری معمولی نیست. او نمیتواند مانند سایر همسالانش بهراحتی کلمات را هجی کند یا حروف و اعداد را بخواند. در حقیقت، استلا دختری ساکت، دانا ولی غمگین است. برای دختر کوچکی مثل او دوری از مادرش کار چندان آسانی نیست؛ مادری که برای یک سال سیارۀ او را ترک خواهد کرد. این دوری، فشارهای زیادی به استلا وارد و او را سردرگم میکند.

وجود این رابطه مادر و فرزندی، موضوع اصلی فیلم است. نامههایی که بین مادر و دختر ردوبدل میشود فضای فیلم را شاعرانه کرده. سارا نامههایش را مثل یک فیلم ضبط میکند و برای دخترش میفرستد؛ در حالی که به دلیل حضور در فضا، قادر به گریستن نیست. اما روی زمین همه چیز متفاوت است؛ هرچه عمق جدایی بیشتر میشود، بازی گرین و بولانت تأثیرگذارتر میشود و احساسات مخاطب را بیشتر تحتتأثیر قرار میدهد. کشف استعداد بولانت کشف درستی است و بازی گرین حیرتانگیز است؛ او در هم شکستهشدن احساسات را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. اوا گرین در این فیلم عالیتر از همیشه درخشیده است.
فیلم «پروکسیما» داستان غمانگیز مادری است که به فضا میرود، اما اینبار احساسات به شکلی واقعی منتقل میشوند. بیشک این فیلم صحنههای خارقالعادهای را به تصویر میکشد، اما آنچه ذهن و احساسات بیننده را درگیر میکند رابطۀ زیبای مادر و دختر است.
منبع: Empire Online