فیلم «سنت فرانسیس» داستان زنی را روایت میکند که پس از سقط جنینی ناراحتکننده، بهعنوان پرستار دختربچهای ششساله مشغول به کار میشود.
بریجیت (با بازی کلی اوسالیوان) زنی سیوچندساله است که نمیداند در زندگی به دنبال چیست؛ زنی که والدین و دوستانش او را تحت فشار قرار دادهاند. در نهایت، بریجیت، در تابستانی طاقتفرسا و پس از سقط جنینی ناراحتکننده، بهعنوان پرستار دختربچهای ششساله و بسیار باهوش (با بازی رامونا ادیت ویلیامز) مشغول به کار میشود. در این شرایط تازه، بریجیت کمکم درک بهتری از آنچه بهواقع در زندگی میخواهد، پیدا میکند. با فیلیمو شات همراه باشید تا مروری بر فیلم سنت فرانسیس (با عنوان اصلی Saint Frances) داشته باشیم.
فیلم «سنت فرانسیس» همچون روند معمول بسیاری از فیلمهای دیگر، با آشنایی دختر و پسری جوان در یک مهمانی شروع میشود. لحن فیلم روان است و بهخوبی پیش میرود. اوسالیوان، در نقش بریجیت، شروعی حرفهای دارد که از تجربیات پیشین او سرچشمه گرفته است. اوسالیوان نگران روابط عاشقانۀ فیلم نیست، اما برای بریجیت که در سیوچندسالگی هنوز برای یافتن هدف زندگی خود دستوپا میزند و نمیداند که چه میخواهد و به چه چیزی نیاز دارد، شرایط متفاوت است.
اوسالیوان با تواناییهای خود بهعنوان هنرپیشه، بهسرعت به فردی شیرین و دوستداشتنی در نقش بریجیت بدل میشود. بریجیت از هر سو تحت فشار است؛ مادرش از او توقع دارد که آرزویش را برای داشتن نوه برآورده کند. دوستان قدیمیاش همه موقعیتهای شغلی خوبی پیدا کردهاند، اما او هنوز در زندگی سردرگم است. در این شرایط سخت، بریجیت شغل تازهای پیدا میکند. او پرستاری فرانسیس ششساله را میپذیرد که با بازی درخشان رامونا ادیت ویلیامز به مخاطب معرفی میشود.
البته بریجیت پس از مدتی کوتاه، متوجه میشود که ناخواسته باردار است. او تصمیم میگیرد که به بارداریاش خاتمه دهد و میداند که این بهترین کار در شرایط فعلی است. حالا بریجیت مجبور است با عوارض جسمی و احساسی سقط جنین، که برای او بسیار غیرمنتظرهاند، کنار بیاید. با گذشت زمان، در طول این تابستان گرم، روابط بریجیت و کودکی که تحت مراقبت اوست عمیقتر میشود. بدین ترتیب، بریجیت به بینشی صحیحتر از خودش، زندگی و آنچه از زندگی میخواهد دست پیدا میکند.
ماجرای فیلم «سنت فرانسیس»، داستانی نخنما از تحول بهسمت پذیرش شرایط نیست، بلکه روایتی از سختیها و مشکلاتی است که یک زن برای زندگیکردن در دوران مدرنیته باید با آنها مقابله کند. این زندگی بیش از آنکه تنفس هوایی تازه باشد، مانند سیلی بر صورت نسل گذشته و بیشتر از آن، زنان نواخته میشود. این فیلم موضوعاتی چون سقط جنین، افسردگی پس از زایمان و بسیاری از دیگر تابوهای دنیای زنان را با صدایی بلند به چالش میکشد؛ تابوهایی که در قرون متمادی میبایست از دید اجتماع مخفی میماندند.
نقد فیلم «هرگز به ندرت گاهی همیشه» با موضوع سقط جنین را در فیلیمو شات بخوانید
البته فیلم در این تابوشکنی از هرگونه هیاهو و غرضورزی دوری میکند. بریجیت برای سبک زندگیای که انتخاب کرده و اشتباهاتی که مرتکب میشود، شرمگین نیست؛ او به کسی نیاز ندارد که از راه برسد و نجاتش دهد. او بهسادگی همانند بسیاری از ماست: در زندگی به پیش میرود، تجربه میاندوزد و بهتر میشود. درواقع، فیلم این روند رشد شخصیت را تصدیق میکند، برای آن ارزش قائل است و حتی پرفرازونشیب بودن این مسیر را نیز ارزشمند میشمارد.
کارگردانِ فیلم «سنت فرانسیس»، الکس تامپسون، با ساخت این فیلم فضایی مناسب برای روایت داستانی قوی و پویا ایجاد کرده است. اوسالیوان نیز جسمش را در اختیار شخصیت بریجیت قرار داده تا نقصها، تضادها و روابط پیچیدۀ انسانی را در آن زندگی کند. نکتهای مهم و برجسته در فیلم وجود دارد: هرچند محور اصلی داستان فیلمِ «سنت فرانسیس» شخصیت و زندگی بریجیت است، سیر تحول و پیشرفت در تمام شخصیتهای دیگر فیلم، حتی خود فرانسیس نیز کاملاً مشهود است.
نگاهی کوتاه به سریال «خانم آمریکا» با موضوع زنان و جنگ فمینیستها در دههٔ هفتاد
فرانسیس دختری کوچک، اما تواناست. او نمودی از احساسات کودکانۀ درهموبرهم و گیجکننده است که با عقلی فراتر از عمر کوتاهش در جهانی پر از شگفتی رشد میکند. فرانسیس تحت سرپرستی مایا (با بازی کالوین آلوارز) و آنی (با بازی لیلی موجکو) زندگی می کند. افرادی که خود در کشاکش داشتن فرزندی تازه و برنامههای شغلی بلندپروازانهای که بهدقت برنامهریزی شدهاند، گرفتارند. هر سه عضو این خانواده از ارتباط با بریجیت میآموزند و بریجیت نیز از آنها درسهای فراوانی میگیرد و بدینگونه، زندگی بدون توجه به تصمیمات شخصی به پیش میرود.
نقد و بررسی فیلم ویواریوم | سیمز، سیزیف و اشر
منبع: Empire