مجموعه انیمیشن «نیکو و شمشیر نور» (با عنوان اصلی «Niko and the Sword of Light») داستان پسری ۱۰ ساله را روایت میکند که باید دنیا را نجات دهد.
مجموعه انیمیشن «نیکو و شمشیر نور» (با عنوان اصلی «Niko and the Sword of Light») روز جمعه ۲۱ جولای به نمایش در آمد؛ این سریال یکی از بهترین انیمیشنهای ساختهشده توسط شرکت آمازون است و با محتوایی جادویی و اعجابانگیز میتواند انتخابی مناسب برای خانواده محسوب شود؛ بهخصوص اگر تعدادی از اعضای خانواده را کودکانی تشکیل دهند که شیفتۀ داستانهای ماجراجویانه در دنیایی فانتزی هستند. در نقد و بررسی مجموعه انیمیشن «نیکو و شمشیر نور» با فیلیمو شات همراه باشید.
داستان اصلی این مجموعه بر اساس کمیکهای تصویری شرکت Imaginism Studios شکل گرفت و اولین اپیزود آن در سال ۲۰۱۵ و قبل از سفارش ساخت مجموعۀ کامل آن ساخته شد. همین اپیزود نیز موفق شد جایزۀ گرمی را از آن خود کند! حال که شرکت آمازون مجموعۀ کامل آن را ساخته است، «نیکو و شمشیر نور» را میتوان مجموعۀ محبوب و خاطرهانگیزِ دوران کودکی بزرگسالان آینده دانست.
انیمیشن «زوتوپیا» بر پایان امپراطوری پیکسار مُهر تایید زد
برای ذهنیت پیداکردن دربارۀ کیفیت مجموعۀ «نیکو و شمشیر نور» کافی است به گروه ستارگانی توجه کنیم که آندرا رومائو، در مقام کارگردان و صداپیشه، برای همکاری در این پروژه انتخاب کرده است. کاری والگرن، تام کنی، استیون بلوم، جیم کامینگز، دی بردلی بیکر و کوین مایکل ریچاردسون فقط تعدادی از عوامل کهنهکار مجموعه هستند. آنها در کنار دیگر هنرمندان معروف و صداپیشگانی که در قسمتهای مختلف پروژه همکاری دارند، وزنهای مهم برای تضمین کیفیت ماحصل کار بهحساب میآیند. والگرن، که در نقش یک شاهدخت ظاهر شده، در تمام طول مجموعه نقش اصلی ایفا میکند. همکار اصلی او آندره رابینسون است؛ کسی که تجربۀ چندانی در این زمینه ندارد. او پیشتر در نقش دکتر مک استافینز صداپیشگی را تجربه کرده و حالا در نقش نیکو، پسری ماجراجو، مثبتاندیش و پرانگیزه ظاهر شده است. وی در کنار دیگر هنرمندانی که اجراهایی بینقص ارائه دادهاند، بهخوبی از عهدۀ نقش خود برآمده و با صدای خاص و پرانرژیاش به شخصیت نیکو جلوهای متفاوت بخشیده است.

داستان نیکو، داستانی آشناست. طرفداران «افسانۀ زلدا» (با نام اصلی Legend of Zelda) یا فیلم «آواتار: آخرین بادافراز» (با نام اصلی Avatar: The Last Airbender) با تماشای مجموعه انیمیشن «نیکو و شمشیر نور» خود را در فضایی آشنا مییابند؛ جادوگری که در آتشفشان زندگی میکند، نار اِست نامیده میشود. او با جادوی سیاه خود همهچیز را نابود کرده و فقط مجمع ریشسفیدان و شاهدخت لیرا با استفاده از قدرتی جادویی، حصاری در گرداگرد قلعۀ خود کشیدهاند و بدین ترتیب توانستهاند خود را نجات دهند. اما حالا موجودیت نوع بشر در خطر است و همۀ اینها به دلیل قلمروی قدرت نار اِست است؛ قلمرویی که از یک گلولۀ برفی هم بزرگتر نیست! ریشسفیدان، تعدادی از قهرمانان مبارز را با شمشیرهای نورانی، که از تکههای کریستال ساخته شدهاند، به نبرد با نار اِست فرستادهاند؛ اما همۀ آنها ناامیدانه شکست خوردهاند و حالا فقط یک نفر دیگر باقی مانده است.
آنچه همراهی با نیکو را لذتبخش میکند، سفر جادویی اوست.
در این موقعیت، سروکله نیکو در داستان پیدا میشود. نیکو پسری ۱۰ساله است که زودتر از آنکه ریشسفیدان انتظار داشتهاند، کریستال خود را شکسته و حالا آخرین امید آنها برای نجات بهشمار میآید. نیکو بسیار شجاع است، اما آموزشدیده و باتجربه نیست و نمیتواند بهخوبی از سلاح نورانی خود برای نبرد با نار اِست در دژ آتشفشانیاش استفاده کند. خوشبختانه شاهدخت میتواند او را در این سفر همراهی کند و در طول راه، آموزش او را برعهده بگیرد. در این سفر، موجودات عجیبی نیز به آنها ملحق میشوند که هرکدام نقش کمککننده و راهنما و گهگاه هم دردسرساز را ایفا میکنند. هدف نهایی آنها مشخص است، اما آنچه همراهی نیکو را لذتبخش میکند، سفر جادویی اوست.
نقد و بررسی سریال انیمیشنی «مخالفان خورشیدی» را در فیلیمو شات بخوانید
مجموعه انیمیشن «نیکو و شمشیر نور»، کاری از شرکت تیتموس و استودیو ان ایکس است؛ اثری درخشان در حیطۀ فیلمسازی برای کودکان، که در مقایسه با سایر برنامههای تلویزیونی و سرگرمیهای موجود برای کودکان در فضای مجازی، بهوضوح در جایگاهی بالاتر قرار میگیرد. نگاه سازندگان این مجموعه به داستان، نوعی نگاه سنتی است که شیوۀ فیلمسازی سالهای دهۀ ۹۰ کمپانی دیزنی را در ذهن تداعی میکند؛ دورهای طلایی که در آن آثاری همچون «اردک شنل سیاه» (با نام اصلی Darkwing Duck)، «علاءالدین» (با نام اصلی Aladdin) و «خلبان شجاع» (با نام اصلی Tale Spin) ساخته شده است.
البته سریال کارتونی «نیکو» از بسیاری جهات با مجموعههای فوق، که بهصورت اپیزودیک تهیه میشدند، متفاوت است. درواقع این مجموعه، سریالی پیوسته است که داستانی یکپارچه را دنبال میکند؛ اما بااینوجود، هنوز حالوهوای کلاسیک سریالهایی که حسی آشنا و صمیمی را در مخاطب زنده میکنند، در این مجموعه موج میزند. مؤلفههایی چون داستانیبودن، پویایی، شیوۀ رفتار شخصیتهای داستان و شوخطبعیهای بهموقعِ مجموعۀ «نیکو» را بدون شک باید وامگرفته از همان مجموعههای آشنای دیزنی دانست؛ ویژگیهایی که بهراحتی میتوان آنها را تشخیص داد. به عبارت دیگر، اگرچه مخاطبان اصلی سریال «نیکو و شمشیر نور» کودکان هستند، اما شوخیها و اشاراتی در آن گنجانده شده که بزرگسالان را به شوق میآورد و خاطرات کودکانۀ آنها را زنده میکند. این همان شیوهای است که در موفقیت فیلم «آواتار: آخرین بادافزار» نیز تأثیرگذار بود و اکنون «نیکو» از آن بهره میبرد.

با همۀ این احوال، انیمیشن «نیکو و شمشیر نور»، از چند منظر متفاوت از سایر مجموعهها بهنظر میرسد؛ یکی از این تفاوتها تنوع وسیع مکانهایی است که ماجرا در آنها اتفاق میافتد. این مکانها شامل باتلاقها، مردابها، سرزمینهای زیر آب، جنگلها و درنهایت آتشفشان جادوگر است که در عنوان اپیزودها، به هرکدام از آنها اشاره میشود. مانند اپیزود «از هزارتوی آسمانی اندوه به باتلاق حسرت» (با نام اصلی From the Sky Maze of Anguish to the Swamp of Sorrow ) که یکی از اپیزودهای مجموعه است. درنهایت، وقتیکه نیکو موفق میشود بهخوبی بر شمشیر نورانیاش مسلط شود و از آن استفاده کند، رفتارش خشن و شیطانی نمیشود؛ بلکه از جادوی آن برای بیرونراندن تاریکی از وجود تمام موجوداتی استفاده میکند که برای خوردن نیکو و دوستانش آنها را تعقیب میکنند.
درواقع، برخلاف نار اِست که از قدرت خود برای تبدیل حیوانات بیآزار به موجوداتی خطرناک استفاده میکرد، جادوی لیرا و شمشیر نیکو مانند یک دارو آنها را به حالت اولیه خود برمیگرداند. در ادامه، متوجه میشویم که نار اِست اگرچه بسیار بدجنس و نابکار است، اما چندان هم ترسناک نیست. در انتها نیز نیکو موفق میشود در جهان نظم و سازوکاری اسطورهای بهپا کند؛ دنیایی که در ادامه میتوان داستانهای بیشماری را در آن متصور شد و به انتظار دیدن آنها نشست.

منبع: Collider