فیلم «بلادشات» با عنوان اصلی «Bloodshot» اثری اقتباسی در ژانر ابرقهرمانی است که مثل دیگر فیلمهای اکشن کمیکبوکی بسیار هیجانانگیز است.
فیلم «بلادشات» با عنوان اصلی «Bloodshot» اثری اقتباسی در ژانر ابرقهرمانی است که مثل دیگر فیلمهای اکشن کمیکبوکی بسیار هیجانانگیز است. این فیلم، داستان دریانوردی آمریکایی به نام ری گریسون (با بازی وین دیزل) را روایت میکند که در جریان اتفاقی در گذشته کشتهشده و حالا بعد از بازگشت از مرگ، فناناپذیر شده و قابلیتهای جدیدی پیدا کرده است. ری با هدف انتقامجویی از کسی که همسرش را به طرز فجیعی کشته، تعقیب و دنبال کردن این تبهکار را شروع میکند؛ اما این انتقامجویی و تعقیبوگریز حماسهوار برگرفته از نیرویی غیرطبیعی است که روی حس خشم و انتقام او تسلط دارد. در نقد و بررسی فیلم «بلادشات» با فیلیمو شات همراه باشید.
تماشاگران فیلم «بلادشات» بیشک تجربهای منحصربهفرد، متفاوت و البته خوشایند خواهند داشت. این فیلم بر اساس زندگی یکی از شخصیتهای کتابهای کمیک انتشارات والیانت (Valiant Comics) طراحی شده است. این شخصیت برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ خلق شد و در دنیای علمی تخیلی کمیک ترکیبی جدید و رباتگونه داشت. فیلم با تغییر بسیاری نسبت به دانستههای ما از منبع اصلی ساخته شده، ولی میتوانیم بگوییم ساختار و چهارچوب اصلی داستان ثابت است.
آنچه به فیلم «بلادشات» هیجان و آدرنالین تزریق میکند، تنها تماشای بیچارگی و گیرکردن ری گریسون در دنیایی توأم با واقعیت مجازی نیست. قسمت هیجانانگیز فیلم آنجاست که داستان طوری طراحی شده که هر مخاطب میتواند خودش را جای گریسون ببیند و فکر کند که انگار خودش در این دنیای عجیبوغریب گیر افتاده است.

در شهری بزرگ، ترسناک و همراه با آسمانخراشهای متعدد و در شبی تاریک، کهنهسربازی به نام ری گریسون ناگهان در آزمایشگاهی متعلق به پزشکی سلطهجو چشم باز میکند. دکتر امیل هارتینگ (با بازی گای پیرس) مردی است که تشخیص هوشمندی، توانگری و قدرت او برای مخاطبان چندان سخت نیست. او با بهکارگیری نانوتکنولوژی نهتنها توانسته ری را از مرگ بازگرداند و او را زنده کند، بلکه تواناییهای جدید و چشمگیری هم به او اضافه کرده است.
ری گریسون پس از این تغییرات، فقط با مشتی خالی میتواند ضربهای بزند که از هر جسم سفت و سختی همچون یک ستون عریض بتنی رد شود! تمام شریانهای خونی او حالا با مادهای متفاوت و تکنولوژیک پر شده است؛ به همین دلیل، هر جراحتی که برمیدارد بهسرعت و بیدرنگ درمان میشود. مغز او به کامپیوتری تبدیل شده که در کسری از ثانیه میتواند دادهها را پردازش و آنالیز کند. اگرچه در ابتدا ری گریسون حتی نامش را هم بهسختی به یاد میآورد، اما هر جز کوچک بدن او برای ما یادآور وین دیزل است.
رتبهبندی مجموعه فیلمهای «سریع و خشمگین» با بازی وین دیزل را در فیلیمو شات بخوانید
در سکانسی از فیلم، مردی شرور به نام مارتین اکس (با بازی توبی کبل) درحالیکه با ریتم آهنگ «سایکو» از گروه تاکینگهدز تکانتکان میخورد، به سمت سردخانه بزرگی میرود که محل نگهداری گوشت حیوانات است. رقص او در این سکانس بهشدت شبیه به حرکات مایکل مدسن در فیلم «سگهای انباری» (با نام اصلی Reservoir Dogs) است. در سکانسهای دیگری نیز همین شخصیت را در حال تهدید و رجزخوانی میبینیم. او ری گریسون را تهدید میکند که همسرش جینا (با بازی تلولا رایلی) را به فجیعترین شکل در مقابل چشمان او به قتل میرساند.
در بخش دیگری از فیلم، مارتین اکس به کمک کامیون حامل بار آرد، گریسون را داخل تونل گیر میاندازد. در جریان تصادفی تمامعیار، تمام آرد موجود در بار کامیون به اطراف پخش میشود و همچون دانههای برف روی هرآنچه در صحنه است، مینشیند. در ادامه تمام اتفاقاتی که اکس برای گریسون رقم میزند، ری با استفاده از یک جت شخصی به سمت بوداپست پرواز میکند و از هیچ تلاش و فرصتی برای نابودکردن دشمن خونیاش فروگذار نمیکند.
یک یا دو نسل پیش از این، احتمالاً هر بخش کوچک و شکستناپذیر شخصیت گریسون، همهی ما را به وجد میآورد و صدای دادوفریادمان را در سینما بلند میکرد؛ اما در حال حاضر، با دیدن ری گریسون فقط پیش خود فکر میکنیم که او در کنار دیگر المانهای فیلم، نمونهای بارز از تقابل چند اثر اکشن دیگر و نشانههای آنهاست. «بلادشات» برای ما تقابلی از دو فیلم «جیسون بورن» (با نام اصلی Jason Bourne) و «مرد ششمیلیون دلاری» (با نام اصلی The Six Million Dollar Man) است. در کنار آن میتوانیم نمایی از شخصیت تینگ از «چهار شگفتانگیز» (با نام اصلی Fantastic Four) را ببینیم؛ البته المان خوددرمانگری در «نابودگر» (با نام اصلی Terminator) نیز در اینجا مشاهده میشود و نباید از عنصری مهم، مثل یک ماشین آدمکشی غافل شویم که با عزمی راسخ اما بدون فکر و لجوجانه تصمیم میگیرد.

در کنار شخصیت دکتر هارتینگ، شخصیتهای کلیدی دیگری مثل جیمی دالتون (با بازی سم هیوین) و دختری جذاب و مرموز به نام کِیتی (با بازی ایزا گونزالس) حضور دارند. جیمی در نقش رباتی انساننما ظاهر میشود که برای دکتر هارتینگ کار میکند و کِیتی نیز دختری است که پس از مدتی، سمتوسوی فکری و رویکردش درباره دکتر تغییر میکند. لامورن موریس نیز با حضورش در نقش کُدنویسی باهوش به نام ویلفرد ویگانز، به جذابیتهای فیلم افزوده و حتی تا حدودی میتواند توجه را از روی وین دیزل کم کند.
البته هیچکس نمیتواند منکر حضور چشمگیر وین دیزل در «بلادشات» شود و حتی در این مسیر با او رقابت کند. وین دیزل کسی است که با تلاش بسیار روزبهروز از بازیهای فکاهی فاصله میگیرد و حالا در فیلم «بلادشات» به کمک شخصیت کاریزماتیک و تواناییهایش در اجرای صحنههای اکشن، خوب ظاهر شده است. او حالا بیش از هر وقت دیگری، شبیه آدام سندلر و نقش مستر کلین شده است.
اولین تجربه کارگردانی دیو ویلسون در فیلم «بلادشات» بوده است. پیشتر او به شکل حرفهای در طراحی جلوههای ویژه و اجرای آنها فعالیت داشته است. این موضوع را بهراحتی میتوان از تغییر ژانر فیلم به اکشن و ایجاد سکانسهای هیجانی و حیرتانگیز فهمید.
سکانس ابتدایی شاخصترین و جذابترین بخش از فیلم «بلادشات» است که نمایی از نبردی جذاب را برای ما به نمایش میگذارد. در بخشی از این سکانس، حرکت آهستۀ شلیک یک گلوله را در حالی میبینیم که در پسزمینه، نیمهای از چهرۀ گریسون نمایان است؛ همین صحنه گواهی بر توانایی بالای ویلسون در پردازش جلوههای ویژه میدهد.

منبع: Variety