فرسنگ‌ها فاصله با یک اثر علمی-تخیلی ماندگار

نقد و بررسی فیلم مجاورت

فیلم «مجاورت» (با عنوان اصلی «proximity») داستان یکی از دانشمندان ناسا به نام آیزاک را روایت می‌کند که توسط فرازمینی‌ها ربوده می‌شود. او پس از مدتی بدون این که چیزی به خاطر داشته باشد، بیدار می‌شود اما اتفاقاتی که برای او رخ داده در دوربینش ضبط شده‌اند و حالا آیزاک سعی دارد راز این اتفاقات را کشف کند. اریک دمیوسی که پیش از این مسئول پیاده‌سازی جلوه‌های ویژه سریال «چیز‌های عجیب» (با عنوان اصلی «Stranger Things») بوده است، کارگردانی این اثر را بر عهده دارد. او در این فیلم، از آثار استیون اسپیلبرگ و سریال «پرونده‌های ایکس» (با عنوان اصلی «The X-Files») الهام گرفته اما مشکل جایی بروز می‌کند که تأثیرپذیری او از حد معمول فراتر می‌رود. در نقد و بررسی فیلم «مجاورت» با فیلیمو شات همراه باشید.

بهترین و محبوب ترین فیلم های علمی تخیلی

فیلم مجاورت، اولین اثر بلند اریک دمیوسی در مقام کارگردان و نویسنده، یک تریلر علمی تخیلی با ته‌مایه‌ای درام است که قصه یک آدم‌ربایی توسط فرازمینی‌ها را روایت می‌کند. دمیوسی بیشتر به دلیل مهارتش در زمینه انیمیشن و جلوه‌های ویژه و فعالیت در پروژه‌هایی همچون سریال بازی تاج ‌وتخت (با عنوان اصلی «Game of Thrones») شناخته شده است. او برای سریال «چیزهای عجیب» برنده یک جایزه امی شده و باید اذعان کرد به خوبی می‌داند چطور باید یک داستان را شروع کند. «مجاورت» با یک فلاش‌بک به سال ۱۹۷۹ آغاز می‌شود. انتخاب این زمان اتفاقی نیست؛ در آن سال‌ها بحث‌های زیادی پیرامون فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» (با عنوان اصلی «Close Encounters of the Third Kind») به کارگردانی استیون اسپیلبرگ مطرح بود. از همین فلاش‌بک می‌توان فهمید که با فیلمی تأثیرگرفته از یک اثر علمی-تخیلی کلاسیک روبرو هستیم.

آنچه از این فلاش‌بک مشخص است دزدیده شدن کارل میزنر (با بازی دون اسکریبنر) توسط یک سفینه فضایی است. او که در یک ماموریت سری بود، از آن زمان گمشده و مخاطب باهوش فیلم باید او را به خاطر بسپارد زیرا شخصیت کارل بعداً برجسته خواهد شد. با یک فلش فوروارد به زمان حال در کالیفرنیا می‌آییم؛ جایی که آیزاک سایپرس (با نقش‌آفرینی رایان میسون)، یک دانشمند پرشور در حال ارسال گزارش کاری خود به آزمایشگاه ناسا در شهر پاسادینا سیگنالی مرموز از یک ماهواره اداری دریافت می‌کند. او با شوخ‌طبعی می‌گوید: «ئی.تی. به خونه زنگ بزن!»؛ اشاره‌ای مستقیم به الهام‌گیری نویسنده از فیلم «ئی.تی. موجود فرازمینی» (با عنوان اصلی «E.T. the Extra Terrestrial» به کارگردانی اسپیلبرگ).

ماجرا زمانی عجیب می‌شود که وقتی آیزاک روی تپه‌های اطراف شهر خلوت کرده و با دوربینش در حال ضبط خاطرات ویدیویی است، یک سفینه فضایی به تپه‌ها برخورد می‌کند. آیزاک به سمت محل برخورد می‌رود و بلافاصله پس از محو شدن سفینه، یک موجود فضایی را پشت سر خود می‌بیند. او سعی می‌کند از این آدم فضایی فیلم بگیرد اما به ناگهان همه‌چیز برای او تیره‌وتار می‌شود. سه روز بعد، او بی‌آنکه چیزی به یاد داشته باشد، روی تپه‌ها بیدار می‌شود و با بررسی ویدئوهای ضبط‌شده متوجه می‌شود که توسط موجودات بیگانه ربوده شده بوده است. آیزاک ویدیو را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارد اما پیدا کردن کسی که حرف‌های او را باور کند دشوار است.
مقاومت در برابر پذیرش موضوعات ناشناخته چیزی است که هسته فیلم صادق و صمیمی، اما فاجعه‌بار دمیوسی را شکل داده است. اگرچه فیلم «مجاورت» یک اثر مستقل با بودجه کم محسوب می‌شود اما فیلمبرداری، تدوین و طراحی صحنه به سبک و پیچیدگی یک فیلم حماسی هالیوودی انجام شده است. نقطه‌ضعف فیلم، فیلمنامه‌ آن است؛ مخلوطی از آثار اسپیلبرگ، سریال «پرونده‌های ایکس» و فیلم «مردان سیاه‌پوش» (با عنوان اصلی «Men in Black») که هیچگاه قادر نیست شخصیت منحصر به خود را پیدا کند. ایده‌ پیوستن آیزاک به دیگر ربوده‌شده‌های همچون خود، به‌ویژه سارا (با بازی قابل‌توجه و شیرین هایدی کان) نکته مثبت داستان است.

برای ایجاد حس تعلیق، سارا و آیزاک توسط یک سازمان دولتی مرموز تحت عنوان برنامه بین‌المللی تحقیقات فضایی ربوده می‌شوند. رئیس این مجموعه که با سازمان ملل متحد همکاری می‌کند، یک مامور سرکش به نام گریوز (با نقش‌آفرینی بی‌نقص شاو جونز) است. گریوز و ماموران سیاه‌پوشش اعمال خشونت‌آمیز را به ارتشی از سایبورگ‌ها که شباهت زیادی به استورم‌تروپر‌ها در مجموعه فیلم‌های «جنگ ستارگان» دارند سپرده‌اند. دمیوسی با استفاده از اتاق‌های کاملاً سفید برای صحنه‌های بازجویی ما را به یاد فیلم «تی‌اچ‌اکس ۱۱۳۸» (با عنوان اصلی «THX 1138») به کارگردانی جرج لوکاس می‌اندازد.

این وام‌گیری‌ها نه تنها هیچ کمکی به فیلم نکرده‌اند بلکه دمیوسی را به تصویر کشیدن دیدگاه منحصر به خود دور کرده‌اند. زمانی که آیزاک و سارا با شخصیت زد (با بازی کریستین پرنیتس)، که یک هکر نابغه است، تیمی را تشکیل می‌دهند ما اساساً شاهد پیوستن لوک و لیا به هان در فیلم «جنگ ستارگان» هستیم. اما ماموریت آنها چیست؟ پیدا کردن کارل (که تمثیلی از اوبی‌وان کنوبی است) در بریتیش کلمبیا از طریق کاستاریکا (سوال نکنید!) و یافتن راهی برای فرود صلح‌آمیز ئی.تی. روی زمین بدون آنکه توسط ربات‌های دولتی خشن کشته شود.

نتیجه‌ این مخلوط زمخت و بدترکیب به نحوی عجیب درگیر مسائل مذهبی و فلسفی در مورد رابطه انسان و موجودات بیگانه می‌شود. چیزی که واضح است، هنوز دمیوسی راهی برای استفاده از مهارت‌هایش در پیاده‌سازی جلوه‌های ویژه روی یک فیلمنامه قوی و شایسته پیدا نکرده است؛ متأسفانه هنوز آن روز نرسیده و باید منتظر بود.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil