فیلم «سلا و اسپیدز» با برداشتی خلاقانه از داستانی آشنا دربارۀ نبرد بر سر قدرت به روایت دو دختر و مشکلات آنها میپردازد و اشتیاق آنها را برای کسبِ توجه و احترام بازگو میکند.
سلا (با بازی لاوی سیمون)، که در صحنۀ ابتدایی فیلم مانند یک ملکه بر صندلی نشسته است، شخصیتی برجسته در دبیرستان محل تحصیلش بهشمار میرود؛ او رئیس گروهی به نام اسپیدز و رهبر گروه تشویقکنندگان (چیرلیدرها) مدرسه است. در مدرسه، حتی کسانی که از دوستان او بهشمار نمیآیند، دوست دارند با او سلام و احوالپرسی کنند؛ او گل سرسبد مدرسه است. متأسفانه مانند بسیاری از داستانهای قهرمانانه و تراژدیهای شکسپیری، نشانههایی از تغییر شرایط و موازنۀ قدرت پدیدار میشود و تلاشهای سلا برای حفظ جایگاه خود بهعنوان ملکۀ مدرسه عواقبی به دنبال دارد و او با عبور از این شرایط جدید، درسهایی دربارۀ فروتنی میآموزد. در فیلیمو شات به نقد فیلم سلا و گروه اسپیدز پرداختهایم.
فیلم «سلا و گروه اسپیدز» با نمایشی دربارۀ گروههای مختلف دانشآموزان مدرسه شروع میشود که با یکدیگر در کشمکش هستند و برای هم قدرتنمایی میکنند. این گروههای خلافکار از دانشآموزانی تشکیل شدهاند که درگیر مواد مخدر، مهمانیها، قمارهای غیرقانونی و مخفیانه و حتی مبادلۀ پول برای انجامدادن تکالیف مدرسه هستند! سلا و ماکسی (با بازی جرل جروم) که دست راست سلا محسوب میشود، رئیس گروه اسپیدز هستند؛ گروهی که برای دانشآموزان مواد مخدر تهیه میکند! تنها مشکل آنجاست که پس از فارغالتحصیلی سلا، گروه بدون رئیس میماند و این شرایط ممکن است به منحلشدن گروه یا ادغام آن در یکی از گروههای رقیب بینجامد. در همین زمان، دانشآموز جدیدی به نام پالوما (با بازی سلست اوکانر)، از مدرسهای دیگر به آنجا منتقل میشود. پالوما که به عکاسی علاقهمند است، در این مدرسۀ دستهبندیشده، که چندان هم از غریبهها استقبال نمیشود، باید برای خود موقعیتی دستوپا کند. سلا، که در این چهرۀ تازهوارد مدرسه تواناییهای لازم را میبیند، او را بهعنوان کارآموز جدید خود برمیگزیند. در مرحلۀ اول، او را با روی ناخوشایند کاروکاسبی گروه خود در مدرسه آشنا میکند؛ برای نمونه، پالوما باید یاد بگیرد که چگونه با ارعاب و قلدری و حتی خشونت فیزیکی، دانشآموزان را مجبور کند به او احترام بگذارند؛ اما درست زمانیکه پالوما خودش را پیدا میکند و در موقعیتی که برایش آموزشدیده جا میافتد سلا به او حسادت میکند و این موضوع هر دوی آنها را در معرض خطر قرار میدهد.
نقد فیلم شعله ور : روایتی متفاوت از سرانجام مردی شکست خورده

فیلم «سلا و اسپیدز» (با نام اصلی Selah and The Spades) اولین ساختۀ بلند تایاریشا پو، ردپایی از دیگر آثار سینمایی را در خود دارد؛ از جمله «آن را روشن کنید» (با نام اصلی Bring It On)، «School Daze»، مجموعۀ تلویزیونی «مردم سفید عزیز» (با نام اصلی Dear White People)، گروه جوانان پُرشروشور فیلم «سلحشوران» (با نام اصلی The Warriors) و فیلم «داستان وست ساید» یا «داستان کنارۀ غربی» (با نام اصلی West Side Story) و نیز فضای مدرسهای فیلم «راشمور» (با نام اصلی Rushmore). هریک از گروههای مدرسه تصاویری برای معرفی خود و رئیسشان دارند که بهوضوح یادآور فیلم «راشمور» است که پو در سِمتِ نویسنده در ساخت آن مشارکت داشته است. در این فیلم نیز داستان دربارۀ روابط دو دختر جوان است و فیلمنامه مشکلات و جروبحثهای آن دو را برای پیشبرد ارتباطشان دنبال میکند. در فیلم «سلا و اسپیدز» نیز سلا در ابتدا با دیدن خوشقلبیِ پالوما جنبههایی از شخصیت خود را در او میبیند و تصمیم میگیرد او را آموزش دهد؛ اما مشکل وقتی آغاز میشود که سلا کنترلش را بر پالوما ازدسترفته میبیند؛ پالوما با شیوۀ ریاست توأم با خشونت سلا بر گروه مخالف است و همین، حسادت سلا را تحریک میکند. در اینجا، ناگهان معلوم میشود که دوستی آنها همیشه به شرایطی بستگی داشته که سلا تعیین میکرده است. ماجرای گروههای نوجوانِ در حال جدال با یکدیگر در مدرسهای مدرن و زیبا، همۀ مؤلفههای لازم را برای ساخت یک داستان درامِ مدرسهای در اختیار پو قرار داده است؛ اما آنچه باعث هیجان و در حقیقت، نقطۀ اوج اصلی فیلم است، واکاوی روابط بین سلا و پالوما، آسیبپذیریهای آن دو و شیوۀ متضاد ریاست آنها بر گروه است.
حلقههای مفقوده یک صنعت؛ سینمای کمدی
فیلم «سلا و اسپیدز» سبک خاصی دارد که از همان لحظه اول آن را به رخ می کشد.
از همان لحظهای که سلا را، شاهانه، نشسته بر صندلی حصیریاش میبینیم، فیلم سبک خاص خود را در روایت داستان به رخ میکشد و این روند در تمام فیلم ادامه مییابد. از دریچۀ لنز دوربین جومو فری، که فیلمبرداری این فیلم را بهعهده دارد، فیلم پُرجنبوجوش و رنگارنگ است. میتوان گفت نوسان احساسات در آن چشمگیر است و هیجانات نوجوانانه را بهخوبی به تصویر میکشد. جنگلِ خارج از دیوارهای مدرسه، که گردهماییهای گروهها در آنجا انجام میشود، سبز و دلنشین است و از پسِ صحنههای داخلی مدرسۀ قدیمی در حومۀ فیلادلفیا، با آن راهروهای نیمهتاریک،چشمنواز مینماید. چند صحنه وجود دارد که در آنها، پو از ریتم سنتی قصهگویی خود فاصله میگیرد تا با وقفهای در داستانگویی، شیوهای دیگر را بهکار بگیرد؛ مانند جایی که پالوما تازه وارد مدرسه شده است و سلا و گروه دختران تشویقکننده به او توضیح میدهند که با استانداردهایی دوگانه، چگونه سعی دارند آزادیهایشان را در قالب دختران دبیرستانی برای خود حفظ کنند. این دختران نوجوان احترامی چنان که خود را شایستۀ آن میدانند دریافت نمیکنند. سلا به او میگوید: «همه میخواهند دخترهای هفدهساله را خرد کنند و به آنها القا کنند هیچ ارزشی ندارند.» در یکی از صحنهها صحبتهای سلا، ترانۀ قدیمی «Cell Block Tango » را تداعی میکند. این صحنه چنان روی حرکات گروه تشویقکنندگان مونتاژ شده که گویی سلا مستقیماً در حال صحبت با دوربین و بیننده است. بدین ترتیب، او عدم وابستگیاش را به والدین و آموزگاران با صراحت بیان میکند. این بخش را بهحق میتوان، یکی از قویترین قسمتهای این فیلم دانست.
کارگردانی پو همراه با تصویربرداری عالی فری برای نمایش سرزندگی و هیجان زندگی دانشآموزان، زمینهای بسیار درخشان فراهم کرده است و این حالت حتی تا زمانیکه مسئولان مدرسه در حال کشف ماجراهای دانشآموزان هستند نیز ادامه دارد. شوخیهای ظریف در کل فیلم به کرات دیده میشوند و این شوخیها بسیار هنرمندانه در فیلم گنجانده شدهاند. تلاش گروه تولید، به مدیریت والریا دی فیلیس، برای هماهنگکردن فعالیتهای عوامل فیلم قابل تقدیر است. آنها موفق شدهاند ناتوانی اولیای مدرسه و قوانین آن را در برابر اراده و اقدامات دانشآموزان بسیار مختصر و مفید به تصویر بکشند. هر صحنۀ مهمانی، رؤیایی، درخشان و رنگارنگ طراحی شده است و در نور شدید روز به فضایی خالی منتهی میشود. انگار این صحنهها به احساس شادی و سرخوشیای اشاره میکنند که از یادآوری مهمانیهای دوستانۀ دوران نوجوانی در قلب خود احساس میکنیم، اما در عین حال متوجه میشویم آنچه آن مهمانیها را متمایز میکند فضای مهمانی نیست، بلکه موسیقی، نور و دوستان آن دوران است که آنها را فراموشنشدنی کرده است.
«تو باید بدونی که مجبور نیستی همیشه عالی باشی!»
فیلم «سلا و اسپیدز» با برداشتی خلاقانه از داستانی آشنا دربارۀ نبرد بر سر قدرت بهطور جدی به روایت دو دختر و مشکلات آنها میپردازد و اشتیاق آنها را برای کسبِ توجه و احترام بازگو میکند. در جایی از فیلم، پالوما به سلا میگوید: «تو باید بدونی که مجبور نیستی همیشه عالی باشی!» و این در واقع، بیانگر همان فشار خردکنندهای است که از طرف جامعه بر بسیاری از دانشآموزان وارد میشود و بعضی دیگر از این نوجوانان با انتظاراتی که از خود دارند بر این فشار میافزایند. خوشبختانه تعداد نوجوانانی که به شیوۀ سلا به این فشارها عکسالعمل نشان میدهند بسیار کم است، اما مسائل شخصیتی و درونی پالوما و سلا چنان قابل لمس و آشناست که توجه بیشتر جامعه را به این موضوع جلب میکند؛ برای نمونه، هر دوی آنها از تنها ماندن میترسند و نه دانشآموز تازهوارد و نه ملکۀ مدرسه نمیخواهند در چنین موقعیتی قرار بگیرند.
در نهایت، فیلم «سلا و اسپیدز» را برای پو در مقام کارگردان، میتوان اعلام حضور بهعنوان فیلمسازی بااستعداد دانست؛ اثری که با آن تواناییاش را برای روایت داستانهای آیندۀ خود به نمایش گذاشته است.
منبع: Roger Ebert