سریال «مرد خانواده» با عنوان اصلی «The Family Man»، داستان یک مأمور مخفی و مشکلاتش برای برقراری تعادل میان کار و زندگی را روایت میکند.
تنوع مضامین و روایتی متمرکز بر جزئیات، تضمین خوبی برای روایت یک داستان قوی و غیرقابلپیشبینی است. سریال مرد خانواده با عنوان اصلی «The Family Man»، مجموعه جدید سرویس ویدئویی آمازون است که بر اساس یک اصل معروف بناشده است: «اهمیتی ندارد چه کسی هستیم و چهکاری انجام میدهیم، آنچه اهمیت دارد این است که تقریباً همه ما خانواده داریم». ذات انسانها ما را ترغیب میکند از هویت شخصیمان در ازای هویت اجتماعیمان چشمپوشی کنیم. این ذات، خواستار پایبندی به تعهداتی سخت و اطاعتپذیری از دیگران است. این مجموعه تلویزیونی، علاوه بر آنکه سطحی بالاتر از آثار متداول ژانر تریلر جاسوسی دارد، داستانی جذاب را روایت میکند که در پس تصاویری ساده پنهانشده است. در نقد و بررسی سریال مرد خانواده با فیلیمو شات همراه باشید.
درگذشته، فیلمهای هندی بر خصلت فرمانبرداری شخصیتها متمرکز بودند؛ گویی شخصیتها هیچ ویژگی منحصربهفردی ندارند. این موضوع، در مورد دوستیهای مردانه نیز صدق میکرد اما فیلم خواسته دل با عنوان اصلی «Dil Chahta Hai» در سال ۲۰۰۱ این روال را تغییر داد. دستاورد سریال «مرد خانواده» به همین اندازه تازگی دارد. داستان این مجموعه تلویزیونی درباره زندگیِ شخصی یک مأمور مخفی است. سریکانت (با بازی مانوج باجپایی، هنرپیشه فیلم «گانگسترهای واسیپور» با عنوان اصلی «Gangs of Wasseypur») زندگی خستهکننده و شاعرانهای دارد. او برای سازمانی جاسوسی در گروه «بررسی تهدیدها و نظارت بر آنها» یا بهاختصار «TASC» در بمبئی کار میکند. سریکانت در یک روز عادی معمولاً درگیر تعقیب مجرمان، تیراندازی، بازجویی و دستگیری تروریستها است؛ شغل او بهگونهای است که به علت حفظ امنیت ملی باید به شکلی سری و مخفیانه انجام شود.
سریکانت اجازه داده است تا زندگی شغلیاش بر زندگی شخصیاش چیره شود. او همیشه مشغول کار است. به همین دلیل، نهتنها پدر خوبی برای بچههایش نیست، بلکه همسری بیمسئولیت نیز بهحساب میآید. او چاره دیگری ندارد ولی خانوادهاش توقع بیشتری از او دارند. مسئله، آنطور که به نظر میرسد ساده نیست؛ کدام مهمتر است: خانواده یا کشور؟ جواب دادن به این سؤال برای سریکانت بسیار دشوار است.

«مرد خانواده» توسط راج نیدیمورو و کریشنا دی کی ساختهشده است. آنها با امکاناتی که در اختیار داشتهاند محصولی خوشساخت و موفق ارائه دادهاند. این سریال، همزمان با روایت یک داستان جذاب، به بررسی مسائل اجتماعی نیز میپردازد. تمام اتفاقات ماجرا به شکلی واضح و درعینحال بهطور شگفتانگیزی با توجه به جزئیات رخ میدهند. این ویژگی، قلب بیننده را لبریز از لذتی غیرمنتظره میکند.
شوخطبعی، اولین عامل جذابیت داستان سریال «مرد خانواده» است. اولین خصوصیتی که بیننده را تحت تأثیر قرار میدهد، تناقض طنزآمیز بین یک جاسوس سرسخت و یک مرد خانواده آسیبپذیر است. سریکانت ازیکطرف، مشغول تحقیق بر روی شیوه عملیات یک سازمان تروریستی است و از طرف دیگر، فردی شکستخورده و مضطرب است که باید به سؤالات همسرش درباره مسائلی همچون نحوه حل کردن دعواهایشان، برداشتن بچهها از مدرسه و ملاقات با مسئولین مدرسه پاسخ دهد. راج و دی کی، با الهام از وضعیت قرمز سریکانت، تمام شهر را قرمزرنگ جلوه دادهاند.
انتخاب واژگان سازندگان برای شوخیهای زندگی شهرنشینی بسیار بهجا و مملو از آزردگیهای معمول زندگی واقعی است. البته این شوخیها در صورتی خندهدار هستند که به زندگی روزمره شما تبدیل نشده باشند. این ایده بهتنهایی برای ساخت یک سریال مفرح کافی است اما سازندگان سریال، به همراه سومان کومار و سومیت آرورا، نویسندگان «مرد خانواده»، توجه زیادی به عمق مسائل داشتهاند و بسیاری از حقیقتهای ناخوشایند زندگی را نیز روایت کردهاند.
نقد و بررسی سریال واگابند | درام جذاب کرهای با اتفاقات هیجانانگیز
داستانهای معمولی به تقابل شخصیت یک قهرمان و شخصیت یک تبهکار میپردازند اما داستانهای خوب به تقابل شخصیت قهرمان و شخصیت یک قهرمان دیگر میپردازند. علاوه بر این، داستانهای خوب، شخصیتهای خود را با طوماری از صفتهای خستهکننده روایت نمیکند، بلکه شخصیتهای داستان مانند مردم عادی دارای نقص هستند و کاراکتری پیچیده دارند؛ آنها سعی دارند کار صحیح را انجام دهند اما در زندگی مکرراً شکست میخورند.
تمام این خصوصیات در رابطه سریکانت با همسرش سوچیترا (با نقشآفرینی پریامانی، بازیگر فیلم راوانا با عنوان اصلی «Raavanan») که بهطور قابلدرکی از سریکانت مأیوس شده است، به تصویر کشیده میشود. اما سوچیترا و بچهها نقطه مقابل سریکانت نیستند؛ آنها زندگی جداگانه خود را دارند و قهرمان داستانهای کوچک خود هستند، اما یک واقعیت همه آنها را به یکدیگر میکند. بخش دیگر داستان، که همزمان با بخش اول روایت میشود، به همان اندازه پرفرازونشیب است. در ابتدای فصل اول، دو تروریست که با آیاسآی در ارتباط هستند دستگیرشدهاند. سریکانت و تیمش متوجه میشوند که نقشهای شیطانی به نام «عملیات ذوالفقار» در جریان است؛ نقشهای که امنیت هند را به مخاطره انداخته است.
این داستان، همزمان با داستانی دیگر به تصویر کشیده میشود. در بخشی دیگر، شاهد نحوه عملکرد آنان در بلوچستان و ارتباطشان با یک ژنرال ارتش پاکستانی، یک افسر آیاسآی و سازمان استخدام نیروهای داعش هستیم. صحنههایی نظیر این سکانس را در فیلمهای دیگر بهمراتب دیدهایم، اما در «مرد خانواده» خلاقیتی کمیاب به خرج دادهشده است: قبل از آنکه از بیرون به مأموران مخفی و تروریستها نگاهی بیندازیم، از درون شاهدشان هستیم. این نوع فیلمبرداری در دو قسمت «ضد ملی» و «وطنپرست» که به ترتیب عناوین قسمتهای ۳ و ۴ سریال هستند، نیز دیده میشود.
این دو قسمت درمجموع ۹۰ دقیقه طول میکشند (هماندازه با یک فیلم سینمایی مهیج) و به بررسی هوشمندانه، اما ناخوشایند، مسائل سیاسی میپردازند. فیلمهای سطح پایین زیادی در سالهای اخیر راجع به حکومت ساختهشدهاند، اما این سریال طعنهای به مسئله «بیعدالتی در صنعت فیلمسازی» میزند. جسارت مجموعه تلویزیونی «مرد خانواده» زمانی برجسته میشود که راج و دی کی، با هنرمندی مثالزدنی، کشتار به راه میاندازند و درعینحال به ایده اصلی داستان پایبند میمانند.

یکی از قصههای فرعی سریال در مورد دانشجویی به نام کریم (با بازی ابرار قاضی) روایت میشود. کریم در یک صحنه آدمکشی مظنون شناختهشده است اما مظنونهای دیگر پرونده، او را به پلیس لو دادهاند. کریم، بهعنوان یک جوان مسلمان، بهواسطه خشونت اجتماعی در کشور آزار زیادی دیده است. او قبلاً روی یک سیاستمدار متعصب جوهر سیاه ریخته بود و درصحنهای میبینیم که برای ادای احترام به سرود ملی در سالن تئاتر نمیایستد. چند مأمور اطلاعات بهطور جدی در جستجوی کریم هستند. اگرچه این مأمورین جزو دسته ملیگرایان متعصب نیستند، اما به درست انجام دادن کار خود مقید هستند. داستان میهنپرستان و چریکها، قصهای کلیشهای که به نظر ساده است اما با دیدن این سریال، از نحوه روایت آن شگفتزده خواهید شد.
راج و دی کی سریال «مرد خانواده» را به شکلی سنتی ساختهاند، به همین دلیل از آنها توقع میرود که در اوج داستان، یک پیچیدگی هوشمندانه و درعینحال مخالف با تعصبهای شخصی و ملی را روایت کنند. آنها در طول سریال به بررسی تفاوت میان «میهنپرستی» و «ملیگرایی» میپردازند. همچنین این سریال داستانی تأثیرگذار از فرصتهای ازدسترفته، امیال سرکوبشده، پیروزیهای احتمالی به دنبال شکستهای اجتنابناپذیر و احساس گناه و درماندگی پسازآن را به تصویر میکشد. «مرد خانواده» خصوصیات زیادی دارد؛ درواقع، این فیلم ترکیبی از چندین فیلم با ژانرهای مختلف است. سازندگان سریال با بهرهگیری از موسیقیهای متنوع، بیآنکه زیادهروی کنند، به جذابیت داستان افزودهاند.
نیگام بومزان و عظیم مولان، فیلمبرداری «مرده خانواده» را بر عهده داشتند؛ آنها داستان را به طرزی باورنکردنی و جاهطلبانه به تصویر کشیدهاند. برای مثال صحنه تعقیب و گریز سریکانت و کریم در قسمت چهارم، یک نمای بلند پنجدقیقهای است. در قسمت ششم، گویی مخاطب دوربین را بهدست گرفته و وارد دنیای سریال شده است. یکی از نماهای بلند این قسمت، حدود ده دقیقه طول میکشد و طی آن چهار مرد مسلح بهطور ناگهانی وارد بیمارستان میشوند تا موسی (با بازی نیراج مادهف)، مغز متفکر عملیات ذوالفقار، را نجات دهند.
«مرد خانواده» نهتنها به خاطر داستانپردازی و مزیتهای تکنیکیاش یک سریال هیجانانگیز و غیرقابلپیشبینی است، بلکه به علت حضور بازیگران معروف نیز در سطح بسیار بالایی قرار دارد. راج و دی کی چند مورد از بهترین لحظات فیلم را به مانوج باجپایی (بازیگر فیلم «رامایانا: رزمنامه» با عنوان اصلی «Ramayana: The Epic») اختصاص دادهاند. هرچند، زمانی که سریکانت با چهرهای جدی مجبور است علت کارهای گذشتهاش را توضیح دهد، باجپایی در چندین صحنه با کلوزآپهای غیرقابلتحمل به تصویر کشیده شده است.
باجپایی در آن صحنهها با صمیمیتی جدی به ایفای نقش پرداخته است؛ طوری که اگر دوربین برای لحظهای بیشتر تصویرش را ضبط میکرد، احتمالاً به خنده میافتاد. در هر حال، آنچه اهمیت دارد این است که او همیشه به نحوی باورپذیر ایفای نقش میکند. یکی دیگر از بازیگران سریال پریامانی است؛ او به نقش یک همسر نادیده گرفتهشده جدیت میبخشد. در میان سریال، شخصیت او بهطور خوشایندی دچار دگرگونی روانی و تغییر در نحوه لباس پوشیدن میشود. شریب هاشمی نیز از دیگر بازیگران سریال است که نقش همکار باوجدان سریکانت را بازی میکند؛ رابطه آنها بهگونهای است که نمیتوان آنها را «رفیق» نامید. نیراج مادهف نیز بااینکه نقش یک تروریست را ایفا میکند اما اعتماد و دلسوزی بیننده را به خود جلب میکند.
تنها نکته منفی قابلذکر در سریال، به اپیزود پایانی بازمیگردد که طی آن شاهد چند صحنه غیرقابلباور هستیم. ورای ابتکار در تکنیکها و داستان هوشمندانه، «مرد خانواده» سریالی است که در خاطرهها خواهد ماند زیرا در مورد زندگی عادی و روزمره و ارزش و اهمیت آن است؛ مسئلهای که میتوان آن را در تکتک صحنههای عادی دید: ماشینسواری با پدر، گشتوگذار برای خرید با مادر و یک شام خانوادگی صمیمی که اعضای خانواده آن را فراموش کردهاند.
گاهی اوقات نجات دنیا و یا وقف کردن زندگی خود برای دلیلی والاتر، یا داشتن خصوصیت سادهای مانند اعتیاد بهکار، میتواند نوعی فرار از شخصیت شکننده و یا تحولات بدون دلیل در زندگی باشد. «مرد خانواده» این ویژگیها را در خود جایداده است. در این سریال مشخص میشود که زندگی، بازی ظالمانه و یکطرفهای است که تنها یک شرکتکننده دارد: «برای اینکه قسمتی از وجودت برنده باشد، نیمه دیگر محکوم به شکست است».

منبع: The Wire