کتاب های مصور مارول تنها یک داستان تخیلی و هیجانانگیز را روایت نمیکنند. بعضی وقتها هم پیش آمده این کتابها به اتفاقات سیاسی میپردازند.
در طول تاریخ، ادبیات و سینما تحت تاثیر سیاست قرار گرفتهاند. از کتاب «۱۹۸۴» اثر «جورج اورل» گرفته تا کتاب «برزیل» اثر «تری گیلیام»، فرهنگ مدرن میتواند رنگ و بوی سیاسی خاصی به خود بگیرد. با این وجود، نوعی از رسانه وجود دارد که معمولا به آن توجه خاصی نمیشود که آن کتابهای مصور، مخصوصا کتاب های مصور مارول است. در حالیکه داستانهای ابرقهرمانی در نظر اول بیش از حد فانتزی به نظر میآیند که بخواهند پیامهای سیاسی در آغوش خود داشته باشند، اما آنها یک مزیت ویژه دارند.
بخاطر اینکه کتاب های مصور مارول در جریان هستند، میتوانند پیامی سیاسی را در بازه زمانی طولانیتری منتقل کنند. آنها همچنین میتوانند نسبت به فیلمها و کتابها، رویدادها را بسیار نزدیکتر به زمان وقوع رویداد به تصویر بکشند. مارول چندین دهه است که از این موضوع استفاده میکند و داستانهایی طراحی میکند که بازتابی از سیاست زمان خود هستند. همینطور که سیاست در سراسر آمریکا فوران میکند، بیایید لحظهای بگذاریم و نگاهی به ۵ داستان برتر مارول از نظر قدرت در داستان سیاسی بیندازیم.
«امپراطوری مخفی» در کتاب های مصور مارول
در حالیکه نگارش این داستان همزمان با شروع این مقاله شروع شده است، نکات سیاسی آن بسیار تیز و برنده است. از قبل صحبتهای بسیاری مبنی بر تصمیم گیری مارول برای اینکه «کاپیتان آمریکا» را به یک مامور هایدرا دربیاورند، وجود داشته است. در «امپراطوری مخفی» این فرض به نتیجه میرسد، چرا که «کاپیتان آمریکا» کنترل قهرمانان سازماندهیشده مارول را در دست میگیرد و بعد به سازمان هایدرا اجازه میدهد تا قدرت را در دست بگیرد. طعنه آمیزترین بخش داستان، آنجایی است که چندین بیانیه رسمی را نشان میدهد که در آنها اعلام میکنند فقط کاپیتان میتواند آنها را نجات دهد. درست قبل از اینکه او به دنیا خیانت بکند.
صرف نظر از اینکه سیاست چگونه این داستان را در طول زمان شکل داده است، به صورت واضحی خطر قرار دادنِ تمام امید خود در یک شخص واحد را اظهار میکند. این داستان بر علیه شاخهای مرکزی از فاشیسم سخن میگوید (سازمان هایدرا) و این موضوع که قهرمانان مارول در برابر مردی میجنگند که تا به الان نماد آمریکا بوده است در این زمان که هر روز اعتراضات انجام میشود نشانهای قابل توجه است. با وجود اینکه هنوز خیلی زود است که بخواهیم این داستان را کاملا مورد بررسی قرار دهیم، همین برداشتهای اولیهای که از آن میشود بیانیه محکمی برای سیاست مدرن است.
دوشیزه مارول جلد ۱۳ | فرصتی برای رای دادن
برای «کامالا خان» هم بیانیههای اجتماعی مختلفی منتشر شده است. به عنوان یکی از کاراکترهای کم سن و سال و مشهور، این آمریکاییِ مسلمان در برابر همه چیز از نژاد پرستی گرفته تا مسخره بازیهای اینترنتی ایستاده است. پس هیچ تعجبی نداشت که هفتهها قبل از انتخابات سال ۲۰۱۶، «کامالا» از این فرصت استفاده کرد تا مردم را به رای دادن به فردی خاصی تشویق کند. شاید این تلاشها برای رای آوردن یک سیاستمدار در محل زندگی «کامالا» یعنی نیوجرسی بوده است اما پیام اصلی را نمیتوان نادیده گرفت.
«انتقام جویان» چه نظری درباره رییس جمهور آمریکا «ترامپ» دارند؟
در کتاب «دوشیزه مارول» از کتاب های مصور مارول ، مردمی از اقشار مختلف جامعه وجود دارند که همه آنها دلایل خود را برای رای ندادن اعلام میکنند. برخی نظام را قبول ندارند، برخی بخاطر کارشان وقت این را ندارند که رای بدهند، برخی هیچ کدام از کاندیدها را قبول ندارند، برخی احساس میکنند که رایشان اهمیتی ندارد. مردم تقریبا همه این نظرها را در انتخابات سال ۲۰۱۶ ابراز کردند؛ بهعلاوه اینکه آنها اعتقاد داشتند که بسیاری از رای دهندگان جوان به اندازهی کافی اطلاعات نداشتند که بخواهند رای درستی بدهند.
در عوض دوشیزه مارول جوان به همه اهمیت رای دادن را گوشزد میکند و با تبحر کافی به همه آموزش میدهد. او میگوید که کارگرها از نظر قانونی حق دارند که کار خود را ترک کنند تا رای بدهند. داستان میتوانست به عنوان یک پیام تبلیغاتی خیلی بد در نظر گرفته شود ولی اینطور نشد چرا که «کامالا» حقیقتا به کاری که میکند اعتقاد دارد و شور و اشتیاق او به مردم نیازمند سرایت میکند. گرچه این داستان به صورت بحث برانگیزی در مقایسه با واقعیت پایان خوشتری دارد اما همین بیانیهها و اظهارات موجود در داستان به عنوان نمادی از حس و حالی است که به انتخابات سال ۲۰۱۶ رفت.
نبرد بین «کریها» و «اسکرولها»
قدیمیترین داستان مارول در این لیست، نبرد بین «کریها» و «اسکرولها»، به نظر بازتابی از جنگ سرد دهه ۱۹۷۰ میلادی است. با این وجود، این داستان از دورهای خیلی قدیمیتر و شاید تیرهتر در تاریخ آمریکا الهام گرفته شده است. زمین به علت جنگ بین دو نژاد بیگانه (فضایی) مورد تهدید قرار گرفته شده است. علیرغم این موضوع، انتقام جویان، «کاپیتان مارول» و قهرمان سرزمین «کری» را با خود متحد میکنند. مردم از بیگانگان آن قدر میترسند که اجازه نمیدهند این اتفاق پابرجا بماند و به انتقام جویان برچسب خیانت کاری زده میشود. همچنین این قضیه منجر به قدرتمند شدن سناتور «وارن کردک» میشود که کمپینی سرشار از تنفر را هدایت میکند که در آن انتقام جویان را به جاسوسی برای بیگانگان متهم میکنند. «کردک» همچنین کمک میکند تا تکنولوژی ضد بیگانگان ساخته شود تا جاسوسان بیگانه را ریشه کن کنند.
اشارههای زمخت این داستان به کمپین ضد کمونیست سناتور «جو مک کارتی» قابل نادیده گرفتن نیستند. گرچه اقدامات «مک کارتی» شاید بیش از یک دهه قبل از انتشار این کتاب مصور اتفاق افتاده است اما روشها یکسان است. «کردک» کمیسیون فعالیتهای بیگانگان را تشکیل میدهد، دقیقا مانند کاری که «مک کارتی» کرد و خانهی کمیسیون فعالیتهای غیرآمریکایی را تشکیل داد. روشهای او برای متهم کردن مردم به جاسوسی در کوتاهترین بیانیهها و اینکه به آنها راهی ندهد تا بتوانند ثابت کنند که جاسوس نیستند دقیقا تصویری از «مک کارتی» و زیر دستان اوست. اگرچه سرانجام مشخص شد که «کردک» خودش یک بیگانه بوده است، اما قابل تقدیر است که روشهایی که او برای رسیدن به اهدافش استفاده کرد، روشهایی زمینی بود.
جنگ داخلی یک و دو
با وجود گذشت چندین سال در فاصله بین انتشار نسخه اول تا دوم «جنگ داخلی» از کتاب های مصور مارول ، همچنان هر دو کتاب روی یک موضوع تمرکز دارند و آن امنیت در برابر اختیار است. در جنگ داخلی اول، قهرمانان با برنامهای میجنگند که میتواند هویت آنها را برای دولت فاش کند. در نسخه دوم آنها بر سر این میجنگند که آیا از پیشگوییهای غیر انسانی استفاده بکنند؟ و از جرم و جنایت قبل از اینکه صورت بگیرد، جلوگیری بکنند؟ یا نه. داستان دوم کمتر به زمان حال مرتبط است اما با این حال ایده آن در زمانیکه نگارش میشد به شدت سیاسی بود.
آیا «جنگی داخلی» بهترین کتاب بعد از یازده سپتامبر است؟
«جنگ داخلی یک» بعد از رویداد یازده سپتامبر، زمانیکه دولت در حال افزایش نظارتهایش بر شهروندان آمریکایی بود، ظهور پیدا کرد. رفتارهای مهین پرستانه لازم برای نجات کشور در دستور کار بود و دولت همه ارتباطات را برای جلوگیری از فعالیتهای تروریستی تحت نظر گرفته بود. این موضوع، بحثهای بسیاری را به همراه داشت که آمریکاییها برای امنیت فرضیشان باید از چه چیزهایی چشم پوشی کنند. «جنگ داخلی اول» کاملا این موضوع را در خود جای داده بود که اتفاق ناگواری که برای یک ابرقهرمان افتاد، فاجعهای رقم زد و برای همه این سوال پیش آمده بود که بدون اینکه نظارتی بر قهرمانان شود، واقعا آنها چه مقدار کار خوب انجام میدهند. اگرچه یکجورایی قالب آن ماهرانه نبود اما استفاده از سمبلها بین دو جناحی که پدیدار گشتند و با یکدیگر جنگ کردند، مشخص بود. همچنین این داستان سوالی را بر انگیخت که چه مقدار اختیار باید در دسترس دولت باشد و آیا درست است که این همه قدرت، در اختیار کسی باشد؟ در «جنگ داخلی دو» متاسفانه جوابی برای این سوالات نمییابید و در آن صرفا همین سوالات در قالبی عملی-تخیلیتر تکرار میشوند. با این وجود، خوانندگان را به فکر کردن وادار میکند.
«تهاجم مخفی»
«تهاجم مخفی» با نژاد «اسکرولها» سر و کار دارد که مشخص میشود نقشهای مخفیانه دارند و میخواهند خود را در قالب بزرگترین قهرمانان زمین جای بزنند تا زمین را تسخیر کنند. همچون «جنگ داخلی یک»، این کتاب در جهان بعد از یازده سپتامبر محوریت داشت و توهم و ترسی که در آن زمان، خیلی از آمریکاییها داشتند را نشان داد. فاجعهای عظیم، کشور را تکان داده بود، یک گروه تروریستی مسئولیت آن را به عهده گرفته بود و تقریبا غیرممکن شده بود که بدانی به چه کسی میتوان اعتماد کرد.
«تهاجم مخفی» همه اینها را در داستان خود نشان میدهد. به طوری که مثلا چهرههای مورد اعتماد قهرمانان آمریکایی تبدیل به بیگانگان فضایی مهاجم میشوند. هیچ راهی برای این موضوع نیست که مطمئن شویم، کسی واقعا آنچه که میگوید، باشد. این جریان ترس آمریکاییها از همسایگان و دوستانشان را چندین درجه بیشتر کرد. نگران این موضوع هستید که مردم تروریست باشند؟ ما نگران این هستیم که اصلا آدم هستند یا نه. این داستان توانست حس و حال آن زمان را به نمایش بگذارد و با این وجود داستانی اصیل و به یاد ماندنی ایجاد کند.
حرف آخر
با وجود اینکه ادبیات و سینما همیشه بیانیههای بزرگ سیاسی در خود خواهند داشت، لازم نیست که کتاب «صلح و جنگ» را بخوانید. میتوانید به راحتی به سمت فروشگاه کتاب مصور سر محلتان رفته و از دریای سیاست، آبی بنوشید.
منبع: ComicSverse