این سریال جنایی رازآلود، فضایی سرد و ضرباهنگی کُند دارد.
این سریال جنایی رازآلود، فضایی سرد و ضرباهنگی کُند دارد؛ با وجود جنازههای تکهتکه شده، حضور شبحی مبهم و سفر در زمان، کمبود جادوی اثر استیون کینگ همچنان به چشم میخورد. برای نقد و بررسی سریال کوتاه «بیگانه» یا «The Outsider» با فیلیمو شات همراه باشید.
بیشتر آثار سینمایی اقتباسشده از نوشتههای کینگ مانند «کری»، «درخشش»، «بچههای مزرعه ذرت»، «میزری»، «کنار من بمان» و«رستگاری در شاوشنک» به سبک کلاسیک یا نیمه کلاسیک نزدیک هستند؛ اما نسخههای تلویزیونی آنها معمولا از نوع دیگری است. اقتباسهای تلویزیونی این فیلمها معمولا کمتر موردتوجه قرار گرفتهاند؛ سریال «زیر گنبد» (درباره شهری که زیر یک گنبد گیر افتاده است) و سریال «۱۱.۲۲.۶۳» (که داستان شخصی به نام جیمز فرانکو را روایت میکند که سعی دارد با سفر در زمان، جلوی قتل جان اف کندی را بگیرد)، نمونههایی هستند که با وجود بهره بردن از داستانی قوی و تعلیقهای لازم در میان قسمتهای سریال، تنها موفق به جذب مخاطبان اندکی شدهاند.
نقد سریال راهبه جنگجو | نتفلیکس و یک دنیای ابرقهرمانی جدید
سریال «بیگانه» هم ظاهرا اقتباسی نیست که این قانون را نقض کند؛ سریال، خیلی کشدار است. چند قسمت اول «بیگانه»، مثل صحنه شروع داستان که زوجی را پشتبهپشت هم میبینیم، قسمتهایی از سریال «CSI» را تداعی میکند که انگار با سرعت کم نمایش داده میشوند. داستان، در قسمتهای اول با روندی آهسته تحقیقات پیرامون پرونده قتل پسربچهای ۱۱ ساله به نام فرانکی پیترسن را دنبال میکند که جسدش پس از تجاوز و تکهتکه شدن، در جنگل نزدیک شهر کوچک اوکلاهاما پیدا شده است. شواهد نشان میدهند که تری میتلند، معلم محبوب فرانکی که مربی تیم بیسبال هم هست، متهم این پرونده است. کارآگاه رالف اندرسن، چنان از مجرم بودن میتلند مطمئن است که او را در حین یک مسابقه بیسبال و در برابر عموم به جرم قتل و تجاوز بازداشت میکند. وجود اثرانگشت او بر روی جسد و همه جای اتومبیل ونی که برای ربودن فرانکی از آن استفاده شده گواه این مدعاست و شاهدان عینی نیز او را با لباسهای خونآلود در صحنه جنایت دیدهاند.

اما از بخت بد مسئولین پرونده، فیلم دوربینهای مداربسته و شاهدان دیگر و نیز گزارش پزشکی قانونی ثابت میکند که او در زمان قتل از آن مکان فرسنگها فاصله داشته است و نمیتواند عامل این جنایت باشد. او چطور میتواند درآنواحد در دو مکان متفاوت بوده باشد؟ آیا این موضوع به سایه پیکره موهومی که در پسزمینه همه صحنههای تحقیقات دیده میشود ارتباط دارد؟
البته میتواند مرتبط باشد؛ همچنان که فیلم با روند سنگین و کشدارش بهپیش میرود، اتفاقهایی غیرعادی هم در داستان رخ میدهند. برادر پسربچه کشتهشده، به میتلند تیراندازی میکند و او را میکشد و خود توسط کارآگاه اندرسن کشته میشود. دختر میتلند، دچار کابوس و توهم و گاه مکاشفههایی میشود که در آنها مردی با صورتی غیرقابل تشخیص تهدیدش میکند. در انباری که لباسهایی دقیقا مانند لباسهای میتلند در زمان حمله به فرانکی پیدا شدهاند، یک کارآگاه دیگر موردحمله یک شبح قرار میگیرد. با این تفاوت که قلاب کمربند این لباسها در پوششی قدیمی قرار دارد که متعلق به سالها قبل از تولد میتلند است.
مروری کوتاه بر فیلم اسپوتنیک | ظهور مجدد «بیگانه» اینبار در شوروی
جزئیات، همچنان اضافه میشوند اما داستان، روند کندی دارد و بهپیش نمیرود. کشته شدن میتلند داستان را زودتر از آن که باید تهی میکند. بدون حضور یک شخصیت اصلی که به دنبال عدالت باشد، بار دراماتیک داستان از بین میرود و سرعت کند روایت، کمبود این شخصیت برای مدت طولانی را آزاردهنده میکند. بالاخره، با ورود سینتیا اریوو و بازی بسیار خوبش در نقش هالی جیبنی، کسالت فیلم از بین میرود. البته روند آهسته روایت همچنان حفظ میشود. جیبنی قبل از اینکه کاری برای حل معما انجام دهد باید برای چند قسمت بیهدف در سریال پرسه بزند. جیبنی یک کارآگاه خصوصی با حالتی توهمی است. او مدعی داشتن نوعی ادراک غیرعادی از مسائل ماورائی است که اگر حوصله کافی برای دنبال کردن سریال تا اینجا را داشته باشید این توانایی او برای حل پرونده مفید خواهد بود! بهجز صحنههای اجساد تکهتکه شده، اریوو مبنای اکثر صحنههای دلهرهآور قوی موجود در فیلم تا به اینجای کار است. جیبنی با دنیایی از تهدید که سعی میکنند او را درهم بشکنند دستوپنجه نرم میکند؛ اریوو در نقش جیبنی، حس وحشت را با حالتی چنان وسواسی به بیننده منتقل میکند که با هر بار ظاهر شدنش در تصویر، از ترس یقهتان را شل میکنید و نفس عمیق میکشید.

بازی سایر بازیگران هم بسیار خوب است؛ اما وجود پرشهای متعدد در خط داستان، روایت کند و خستهکننده، اصرار به نمایش همهچیز در فضاهای نیمهتاریک و فیلمبرداری از فاصله پنجمتری از میان جمعیت و یا از آستانه دربها، مانع درخشش دیگر بازیگران میشود. برخلاف فیلمهای سینمایی اقتباسی از آثار کینگ مانند «کری» که یک آشفتگی بزرگسالانه است و یا فیلم باشخصیتی مثل «در کنار من بمان» و نیز «میزری» که روایتی است از عشق و زندگیهای بیحاصل، به نظر نمیرسد که «بیگانه» بهجز پرشهای ناگهانی (که نیمی از آنها را هم نمیتوان متوجه شد)، چیز بیشتری برای ارائه داشته باشد.
در پایان، باید اشاره کرد که اقتباس تلویزیونی دیگری از داستان «ایستادگی» نوشته کینگ درحال ساخت است. این مجموعه، دو برابر طولانیتر از سریال «بیگانه» و در محیطی تقریبا هشتصد برابر آن اتفاق میافتد. کینگ، دراین نوع فیلمنامه نویسی قطعا بهترین است و سرانجام، نتیجه زحمات خود را دریافت خواهد کرد. پس به هوش باشید، مرخصی بگیرید یا بازنشسته شوید یا وقتی پیدا کنید و تماشای آن را از دست ندهید. با آرامش بنشینید، نوشیدنی بنوشید و از تماشای آن لذت ببرید.
منبع: The Guardian