اعتماد کردن به مایک فلاناگان برای اینکه توانست رمانی کلاسیک را بهصورت سریال امروزی عمارت تسخیرشده هیل درآورد، کار بهجا و قابلتقدیری است.
باوجود پخش هشت فصل لذتبخش، پرزرقوبرق و چشمگیر از «داستان ترسناک آمریکایی» (American Horror Story)، تلویزیون همچنان بهندرت و البته با دقت و آهستگی به انتخاب و پخش سریال و فیلمهای کلاسیک ژانر وحشت میپردازد. پس اعتماد کردن به نویسنده و کارگردانی چون مایک فلاناگان به خاطر این تلاش باانگیزه و مشتاقانهاش برای اینکه توانست این رمان کلاسیک را بهصورت سریالی امروزی در ۱۰ ساعت، به نام سریال «عمارت تسخیرشده هیل» (The Haunting of Hill House) درآورد، کار بهجا و قابلتقدیری است. او در گذشته، دو فیلم با کیفیتهای بسیار متفاوتی ساخته بود. سوابق کاری فلانگان نشان داده است که او کارگردانی هنرمند و قابل به شمار میرود.
مایک فلاناگان که کارگردانی چند فیلم خوشساخت مثل «آکلیس» (Oculus) «هیس» (Hush) و «بازی جرالد» (Gerald’s Game) را در ژانر وحشت در کارنامه خود دارد، در اقتباس از رمانی کلاسیک به همین نام، از شرلی جکسون به دستاورد نویی رسیده است که جای خالی آن در ژانر وحشت بهشدت احساس میشد: یک مجموعه ترسناک محکم و استخواندار در لوای یک خانهی جنزده؛ اما سریال عمارت تسخیرشده هیل را باید یکی از بهترین آثار فلانگان تا امروز دانست و البته یکی از دیدنیترین آثار تلویزیون در سال ۲۰۱۸.
خوشبختانه، بازنویسی این رمان، بهنوعی نسخه تغییریافته و رقیقشده از فیلم «در چنگال ارواح» The Haunting ساخته رابرت وایز در سال ۱۹۶۳ است؛ چراکه نسخهای که در سال ۱۹۹۹ از این فیلم منتشر شد، آشفتگیها و اعتراضات زیادی را در سطح جامعه در پی داشت که ناشی از تاثیرات مخرب آن فیلم بود.
نقد و بررسی سریال پدرخوانده هارلم

فلاناگان در بازنگری و بازنویسی خود از فیلم، روی خانواده Crane و خواهر و برادرهای مشکلدار این خانواده تمرکز کرده است که همانطور که از نام فیلم پیداست، در این عمارت شوم و رازآلود یعنی عمارت تسخیرشده هیل بزرگ شدهاند. هرکدام از آنها در کودکی با بدترین ترسهای خود مواجه شدهاند. حالا تکتک این بچهها بزرگ شدهاند و زندگی مستقل مربوط به خود را دارند. آنها سعی میکنند ارتباط دوران کودکیشان را با زندگی متفاوت امروزی خود قطع کنند؛ اما هنوز خاطرههای آن روزها و تاثیر آن اتفاقات دست از سرشان برنداشته و درگیرشان کرده است، موضوعی که به شکلی کاملا هنرمندانه به تصویر درآمده است. در هرکدام از قسمتها، داستان یکی از شخصیتها به شکلی جداگانه طرح میشود و هر عضو خانواده دیدگاه و چشمانداز مخصوص به خودش را درباره اتفاقات رخ داده در کودکی و اثراتی که آن اتفاقات روی بزرگسالی آنها گذاشته دارند.
در داستان این فیلم، استیون، پسر بزرگ خانواده نویسندهای است که با چاپ کتابی درباره سرگذشت خانوادهاش در عمارت هیل مشهور شده است. اما بقیه اعضای خانواده بهویژه خواهرش شرلی، از اینکه استیون به خاطر پول و شهرت، داستان زندگی آنها را منتشر کرده، ناراضی است. قسمت اول سریال عمارت تسخیرشده هیل به ماجراهای استیون اختصاص داده شده است. در این قسمت متوجه میشویم که استیون علیرغم اینکه درباره ارواح و مسائل ماورا طبیعی مینویسد، اما خودش هیچ اعتقادی به این موضوعات ندارد. در قسمتهای بعد، با شرلی که مرگ مادرش در دوران کودکی اثر عمیق و مخربی بر وی داشته و او را به مسئول مراسم تدفین تبدیل کرده، با تئودورا که قدرت لمس عجیبی دارد، با لوک که معتاد و موجب ننگ خانواده است و با نل که خواهر دوقلوی لوک است و زندگی تراژیکی دارد آشنا میشویم.
پرداختن به مقاطع زمانی مختلف که مربوط به دورههای متفاوت زندگی اعضای این خانواده است موجب شده تا مایک فلاناگان مجبور شود فلشبک (بازگشت بهعقب) و فلشفورواردهای (بازگشت به جلو) متعددی در کار خود داشته باشد که در قسمتهای ابتدایی سریال، آن را کمی گیجکننده کرده است.
فلاناگان، در این سریال، شرایطی مملو از ترس و وحشت ایجاد کرده است و از ابتدای سریال یک فضای بسیار مرموز و غیرعادی را به تصویر کشیده است. فلاناگان از معماری سبک گوتیکی خانه هیل تا حد کامل بهرهبرداری کرده است.
همه چیزهای روشن و زیبا هم در این فیلم بیننده را به این محیط فوقالعاده ناخوشایند و پر از رعب و وحشت میرساند؛ جایی که چهرههای سایهوار در آن پرسه میزنند، اما احتمالا این سایهها فقط در ذهن ساکنان این خانه هستند.
بخش عمده و اصلی از حالات عجیبوغریب و غیرطبیعی فضای فیلم و دلیل ایجاد احساس ترس و وحشت مربوط به خود بازیگران فیلم است؛ بازیگران کودک کاریزماتیک و قابلستایشی که از نظر صورت بیرونی با بزرگسالی خود کاملا همخوانی دارند. در این سریال، الیور جکسون-کوهن بریتانیایی، بازیگری با توانایی استثنایی، بهعنوان جوانترین عضو خانواده و فردی که در این خانه دارای عمیقترین نگرانیهاست، ایفای نقش میکند. نقش پدر بسیارعجیبوغریب بچههای این خانواده را درصحنههای فلش بک، هنری توماس و در زمان حال، تیموتی هوتون بازی میکند که هر دو هم به طرز خارقالعادهای عالی هستند.
نقد و بررسی ﺳﺮﯾﺎل ﯾﮏ اﻋﺘﺮاف | بازهم قتل یک دختر زیبا

بسط و گسترش داستان اصلی توسط فلاناگان در چندین بازه و مقطع زمانی مختلف به او اجازه داده که از این موضوع بهرههای زیادی ببرد؛ بهخصوص زمانی که به شکلی ناگهانی، صحنههای روابط فیزیکی بدون هیچ محدودیتی را قطع میکند و شما متوجه نمیشوید که در این صحنه چه کسانی در کنار هم نشان داده شدهاند. علیرغم اینکه مهمترین تم و لحن فیلم، مرگهای قریبالوقوع است، با وجود این، بعضا رگه و نشانههایی از طنز هم در این فیلم به چشم میخورد. از این رو میشود ظاهر این فیلم را به سبدی از بچهگربههای پرزدار مضحک تشبیه کرد.
درست است که سریال عمارت تسخیرشده هیل بیشتر روی موضوع درام خانوادگی تمرکز دارد، اما از المانهای ترسناک هم غافل نشده و یکییکی و بهموقع آنها را رو کرده و وارد صحنه میکند.
در بیشتر لحظههای داستان، سریال، بیننده را روی شخصیتهای فیلم عمیقا متمرکز میکند و نگرانی و دلهره زیادی را در مورد اتفاقاتی که قرار است برای آنها رخ دهد، در مخاطب ایجاد میکند.
اما بهطور کلی فلاناگان موفق شده بین داستان، بازیگران، شخصیتها و ترسهایی که مد نظر اوست، تعادل بسیار مناسبی را برقرار کند.
منبع: Empire
عمارت هیل ژانر ترسناک رو برگردوند.
واقعا عالی بود👏
fogholade raz alud va hayjan angiz be hamrahe tarse na mahsus ke modam dar jay jaye serial zehn ro ghel ghelak mide hatman tamasha konid
[…] Origin of Evil. احتمالا بهترین اثر او تا به امروز سریال «تسخیر در عمارت هیل» (The Haunting House of Hill) برای شبکه نتفلیکس است. فلنگن به خودش […]
به انتظار سریال وحشتناک پاش نشستم ،اما جز یک درام خانوادگی چیزی نداشت.خوشم نیومد.. انتظار بیشتری داشتم