اگر مایلید که درباره زنان تدوینگر تاریخ سینما بیشتر بدانید، با فیلیمو شات همراه باشید.
دراوایل امسال، رویدادی شگفتانگیز در فرهنگ فیلم آنلاین رخ داد که کمتر موردتوجه واقع شد؛ رونمایی از بخش Edited by، در وبسایت مهم و باارزش سو فردریش (فیلمساز آمریکایی)، که به معرفی زنان تدوینگر سینما اختصاص دارد. فردریش یک فیلمساز تجربی مشهور با بیش از چهار دهه تجربه کاری، ماجرا را اینطور تعریف میکند: مدتها پیش، او به یک کتاب تاریخ فیلم برخورد کرد و وقتی به فصل تدوین رفت، متوجه شد که در شناسنامه هرکدام از فیلمها نام کارگردان ذکر شده، اما هرگز به تدوینگرها اشاره نشده است. فردریش پس از جستوجوی فیلمهای اشارهشده در IMDb متوجه شد که بیشتر آنها توسط زنان تدوینگر ادیت شدهاند. با رشد حس کنجکاوی فردریش، تلاش پژوهشی قابلتوجهی صورت گرفت که نتیجه آن منجر به ایجاد بخشی جدید در وبسایت sufriedrich.com شد. اگر مایلید که درباره زنان تدوینگر تاریخ سینما بیشتر بدانید، با فیلیمو شات همراه باشید.
Edited by در ابعاد جهانی فعال است؛ حتی اگر بیشتر مطالب آن به زنهای آمریکایی اختصاصیافته باشد. فردریش به بیتوجهی ناعادلانهای اشاره میکند که در همهجا نسبت به ادیتورها، خصوصا زنان تدوینگر وجود دارد: نامرئی بودن نسبی آنها که در مقایسه با شهرت زیاد کارگردانها، نویسندهها و حتی فیلمبرداران در فرهنگ فیلم. او مینویسد: «زمان آن رسیده است که تصور«درواقع، تدوین هم توسط کارگردان انجام میشود.» کنار گذاشته شود.» این بیتوجهی هم دربرابر تدوینگران مرد و هم زنان تدوینگر صدق میکند، اما با توجه به این که زنان تدوینگر سابقهای غنی اما ازلحاظ زمانی، کوتاهتری بهخصوص در سینمای امریکا دارند، بر این موضوع تاثیر بیشتری گذاشته است. زمانی که انجمن صنفی تدوینگرهای سینما لیست هفتادوپنج فیلم تدوینشده برتر تا سال ۲۰۱۲ را منتشر کرد، چهار فیلم از هشت عنوان برتر، توسط زنها تدوینشده بودند: «گاو خشمگین» محصول ۱۹۸۰ تدوینشده توسط تلما شونمیکر، «بانی و کلاید» محصول ۱۹۶۷تدوینشده توسط دده آلن، «لورنس عربستان» محصول ۱۹۶۲ تدوینشده توسط آن وی کوتس و «آروارهها» محصول ۱۹۷۵ تدوینشده توسط ورنا فیلدز.

گذشته از آموزندگی، این وبسایت همچون اثری است که با شادی در آن غرق میشوید و کشف حقایق متنوع درباره زنان تدوینگر برای هر فرد علاقهمند به سینما این سؤال را ایجاد میکند: «چطور این را نمیدانستم؟»
مانند داستان ویولا لارنس که بهعنوان اولین تدوینگر زن هالیوود مطرح شد که توانست اورسون ولز را متقاعد کند تا کلوزآپهای لازم برای فیلم «بانویی از شانگهای» را دوباره فیلمبرداری کند. همچنین داستان دوروتی آرزنر هم بسیار جالب است؛ او تنها کارگردان زنی است که از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ برای استودیوهای مهم هالیوود کار میکرد. آزنر، هفت سال را بهعنوان تدوینگر فیلمهای صامت گذراند و برای تدوین ده فیلم از هفده فیلمی که کارگردانی کرد، زنان تدوینگر را استخدام نمود. برخی از این اطلاعات بسیار ناراحتکننده هستند، مانند بیتوجهی غیرقابلقبول به کار الیزاوتا اسویلووا، از پیشکسوتان مونتاژ در سینمای روسیه، که فیلم «مردی با دوربین فیلمبرداری» به کارگردانی همسرش ژیگا ورتوف را در سال ۱۹۲۹ تدوین کرد؛ یا حذف نقش یولاندا بنونوتی از تاریخ سینما. کسی که تقریباً تمام فیلمهای روبرتو روسلینی را تدوین کرد اما در تیتراژ، نام یک تدوینگر مرد را جایگزینش کردند؛ هم در فیلم «رم، شهر بیدفاع» محصول سال ۱۹۴۵ و هم در «پاییزا» محصول سال ۱۹۴۶.
دستاورد اخیر پژوهشگران فمینیست نشان داده است که در دوره سینمای صامت، زنها نقشهای گستردهای در صنعت فیلمسازی هالیوود بر عهده داشتهاند. شلی استمپ درباره آن زمان مینویسد که بخش تجاری سینما «در مقایسه با امروز، فضای بازتر و فرصتهای بیشتری برای زنان داشت.» بر اساس گفتههای جین گینز، در دوره بین ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۳ «زنها در سینما در مقایسه با هر تجارت دیگری، قدرتمندتر بودند تا جایی که در سال ۱۹۲۳، تعداد زنان مالک شرکتهای تهیهکننده مستقل بیشتر از مردها بود.» با اینحال، علیرغم حضور چشمگیر زنان کارآفرین در صنعت سینما، تعداد بیشتری از آنها بهعنوان تدوینگر مشغول به کار شدند، نقشی که به سرعت دچار جنسیتزدگی شد.
در کتاب «زنان تدوینگر فیلم: هنرمندان غریب سینمای آمریکا» به نکته جالبی برمیخوریم: کار تدوین فیلم در دوره صامت (با توجه به اینکه حجم زیادی از فیلمها نیاز به بررسی داشتند)، نه تنها خستهکننده بوده بلکه درآمد بسیار ناچیزی هم داشته است. ازآنجاکه «برش نگاتیو»، کاری فردی و یکنواخت و شبیه به بافندگی و خیاطی محسوب میشد، خیلی عادی بود که خانمهای جوان با مقدار کمی آموزش حرفهای و یا حتی بدون آن، بهعنوان مسئول برش فیلم استخدام شوند. زمانی که چهرههای مرد مانند دی.دبلیو.گریفیث شروع به تأکید بر عملکرد تدوین سینما با شیوههایی مانند برش مقطعی کردند، دانستههای موجود از تدوین دچار تحول شد؛ آن زنها، دیگر «برش دهنده»های ساده نبود، بلکه به «تدوینگر» تبدیل شدند.

همزمان با افزایش اعتبار تدوینگری در دهه ۱۹۲۰، استودیوها رشد کردند و فیلمسازی به تجارت بزرگی تبدیل شد. با وجود مردانی که در رأس استودیوهای بزرگ قرار داشتند، زنها بهصورت سیستماتیک از جایگاههای تولید، کارگردانی و تدوین در هالیوود حذف میشدند. باوجود این چرخه ناگوار از وقایع، تدوین برای زنها در مقایسه با تولید و کارگردانی ملایمتر بود و تعداد کمی از زنان تدوینگر این تغییرات را پشت سر گذاشتند. آن بوچنز هم یکی از آنها بود که چهار دهه با دمیل همکاری مشترک داشت و اولین تدوینگر زنی بود که به خاطر فیلم «دلاور شمال غربی» اسکار برد (محصول ۱۹۴۰ از دمیل). باربارا مکلین، یکی از افراد مورد اعتماد داریل زانوک در مسائل روزمره فیلمسازی، فراتر از یک تدوینگر عمل کرد و مارگارت بوث، مشهور به قدرتمندترین تدوینگر در دوره استودیوهای هالیوود، معمولاً به لوئی بیمیر (رئیس استودیو امجیام) درباره تعجیل و فیلمبرداریهای مجدد مشاوره میداد.
بااینحال، تدوینگرها توسط مورخان سینما مورد بیمهری قرارگرفتهاند، که بیشتر به خاطر تمرکز عمیق آنها بر نقد آثار کارگردانها بود؛ چیزی که مطالعه هالیوود را در نیمقرن اخیر بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. در سالهای اخیر، کارگردانها در مرکز توجه و محور اصلی پژوهشها قرار گرفته و بنابراین باقی افراد خلاق در این حوزه را (ازجمله تدوینگران)، به حاشیه راندهاند. جی.ای اسمیث، پژوهشگری که در دهه گذشته فعالیتهایی اساسی درباره زنها در هالیوود انجام داده است، یک تدوینگر مرد را استثناء میداند: والتر مرچ. چراکه کارگردانان بزرگی مانند فرانسیس فوردکاپولا و مارتین اسکورسیزی او را بارها تحسین کردهاند. از طرف دیگر هم میتوان چند تدوینگر زن را مثال زد که با وجود کارهای بزرگ مشابه، همچنان نسبتا گمنام هستند؛ افرادی مانند تلما شونمیکر که همکاری فوقالعادهای با مارتین اسکورسیزی داشت یا سالی منکه، کسی که تمام فیلمهای کوئنتین تارانتینو را از «سگهای انباری» محصول سال ۱۹۹۲ تا «حرامزادههای لعنتی» محصول ۲۰۰۹ تدوین کرده است. منکه، برای تدوین «سگهای انباری» توسط تارانتینو استخدام شد. تارانتینو در مصاحبهای توضیح داده بود که برای این کار، زنی را میخواست که هم او و هم فیلم را «پرورش دهد»، نه این که پروژه را صرفا به همان شکلی که هست پیش ببرد. این موضوع، دیدگاه جنسیتزده و رویکرد مردگرایانهای را که همچنان در هالیوود رواج دارد، روشن میکند؛ رویکردی که پایه و اساس توجه به کارگردانان شده است.

زمانی که اسمیث مشغول تحقیق درباره زنان تدوینگر بود، متوجه شد که اسناد و یادداشتهای برش آنها در اکثر مواقع برخلاف اسناد کارگردانان و تولیدکنندگان مرد ذخیره یا بایگانی نمیشدهاند. نکته تاسفآورتر این است که در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، سپرده شدن وظیفه برش فیلمها به تدوینگر از سوی کارگردان، کاری بسیار معمول و عادی بود. سرمایهگذاری بیشازحد بر روی فیلمسازان، تمایل به تمجید از کارگردانهایی را در پی داشت که به برداشتهای کم علاقه داشتند (مانند جان فورد). این یعنی تولید حداقل نگاتیو، برای اطمینان پیدا کردن از اینکه فیلم تنها به یک روش تدوین میشود. اما این قاعده منحصر به هالیوود نبود. تدوینگرهای آن دوران مایل بودند که برای انجام برداشتهای بیشتر توسط کارگردانان تقاضا دهند تا تنوع و احتمالات بیشتری برای داستانپردازی خلاقانه وجود داشته باشد. هنگام فیلمبرداری «ده فرمان» محصول سال ۱۹۵۶، دمیل برای برخی از صحنهها از دوازده دوربین استفاده کرد که باعث شد در کل ۱۰۰ هزار فوت نوار فیلم تولید شود. سپس به ذهن بوچنز خطور کرد که این حجم عظیم از نگاتیو را به یکهشتم اندازه اولیهاش کاهش دهد؛ کاری که به خاطر زیاد بودن شاتهای مات و سکانسهای اکشن، خیلی سخت شد. دمیل بعدها از کار بوچنز بهعنوان «دشوارترین عملیات تدوین در تاریخ سینما» یاد کرد. این موضوع به ما یادآوری میکند که بیشتر فیلمها، محصول همکاریهایی خلاقانه و همهجانبه بوده و هستند.
کلمه «فیلمساز» را در نظر بگیرید: زمانی که این کلمه را مترادف با «کارگردان» بهکار میبریم، الگویی از فیلمسازی «فردگرا» و «کارگردان محور» را تقویت میکنیم که شیوههای حقیقی ساخت فیلم را محو و پنهان میکند. تحقیقات بایگانیشده درباره سینمای اولیه، دیدگاه پیچیدهای از فیلمسازی را به ما داده که امروزه بسیار روشنگر و کاربردی است. طبق گفته استمپ، ساخت فیلمها در ابتدا «یک سرمایهگذاری انعطافپذیر» بود که در آن امکان داشت یک نفر، ترکیبی از کارهای خلاقانه مانند بازیگری، تولید، نوشتن، تدوین و غیره را انجام دهد و نقش کارگردان مانند امروز بهوضوح تعریف نشده بود. این آزمون و خطاهای صدساله، یک درس مهم به ما دادهاند: آنها به ما کمک میکنند تا در مورد این که چگونه باید تماشا کنیم و برای فیلمها ارزش قائل شویم، تجدیدنظر کنیم تا به مفهوم گسترشیافته «ابتکار» بیشتر بها دهیم.
وبسایت کاربردی فردریش (که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد) باوجوداینکه محصول دیدگاه خود اوست، درباره زنان تدوینگر ویژگیهای مشابهی دارد؛ گروه بزرگی از دستیاران پژوهشی، محققان، مترجمان، عکاسان، مستندسازان و سایر عوامل مهم بر روی این پروژه کار کردهاند. هسته اصلی سایت، شامل حدود ۱۴۰پروفایل است که به دو گروه تقسیمشدهاند: زنان تدوینگر حرفهای و هنرمندانی که فیلمهای خودشان را تدوین میکردهاند. در اینجا، با هنرمندان برجستهای در صنعت سینما آشنا خواهید شد؛ افرادی مانند ماری ژوزف یویوت، اولین تدوینگر سیاهپوست سینمای فرانسه که «چهارصد ضربه» را برش داد (اثری از فرانسوا تروفو در سال ۱۹۵۹)، لیودمیلا فجینووا که اکثر فیلمهای آندری تارکوفسکی از جمله «استاکر» محصول سال ۱۹۷۹ و «آینه» محصول ۱۹۷۵را تدوین کرد و فرانسواز بونو (دختر مونیک بونه، تدوینگر فیلمهای ژان پیر ملویل) به مدت چهار دهه با کوستا گاوراس کارگردان همکاری کرد و برای تدوین فیلم «زِد» محصول ۱۹۶۹ اسکار برد.
علاوه بر برجسته کردن این چهرهها، وبسایت در یکی از پیوستهای خود فضای بیشتری را برای تدوینگرهای جدید فراهم آورده است تا اطلاعات به شیوه همکاری مشارکتی، توسط خوانندگان اضافه شوند. همچنین فردریش یک ویدئو روی سایت گذاشته است که شصتوپنج کلیپ یکدقیقهای از فیلمهای تدوینشده توسط زنان را نشان میدهد؛ این کلیپها، طیف وسیعی از فیلمها را به ترتیب زمانی به نمایش میگذارند که علاقهمندان به سینما ممکن است ندانند که توسط زنان تدوینگر تهیه یا هماهنگ شدهاند؛ ازجمله «قاعده بازی» از ژان رنوآر (محصول ۱۹۳۹) تدوینشده توسط مارگریت رنوار، «جادوگر شهر اُز» از ویکتور فلمینگ (محصول ۱۹۳۹) تدوینشده توسط بلانش سیول، «از نفس افتاده» از گدار (محصول ۱۹۶۰) تدوینشده توسط سیسیل دکوگیس، «پرسونا» از اینگمار برگمان (محصول ۱۹۶۶) تدوینشده توسط اولا رای و «جنگ ستارگان» از جورج لوکاس (محصول ۱۹۷۷) اثر مارسیا لوکاس.
با همه اینها، یکی از جذابترین صفحههای Edited by، قسمتی است که لینک مقالههای مربوط به تمام زنان تدوینگر در آن قرار گرفته است. برای ورود به این صفحه باید با ترکیبی از احساسات مواجه شوید: ازیکطرف احترام، به خاطر تعداد و تنوع زنان تدوینگر و داستانهای آنها و از طرف دیگر نارضایتی، چراکه بیشتر این نامها برایتان ناآشنا خواهند بود؛ نتیجه منطقی حاصل از سیستمی که بیش از یک قرن، در جهت اعطای بها و امتیازهای نابرابر به مردان پیش رفته است و بخشی از تاریخ خود را پنهان کرده یا نادیده گرفته است.
منبع: Criterion