فیلم آن ها مرا دوست داشتند ساخته محمدرضا رحمانی یکی از فیلمهای حاضر در جشنواره فیلم فجر است که در این مطلب نگاهی به متن و حواشی این فیلم انداختیم.
فیلم آن ها مرا دوست داشتند پنجمین تجربه سینمایی محمدرضا رحمانی است که به تهیهکنندگی او در جشنوراه فیلم فجر حضور پیدا میکند. فیلمبرداری این فیلم در اسفند ۱۴۰۰ به مدیریت ابوالفضل نباتی شروع شد. غرب و جنوب تهران لوکیشنهای فیلمبرداری این فیلم هستند. نکته جالب توجه درباره فیلم، گریم متفاوت لیلا بلوکات است که بسیار متمایز از تمام نقشهای او تا به امروز است. این فیلم چهرههای جدیدی را به سینما معرفی میکند که یکی از آنها مهسا اسماعیلی است.
خلاصه داستان فیلم آنها مرا دوست داشتند
آن ها… فیلمی در ژانر اجتماعی است که با محوریت یک موضوع انسانی قرار است به چالشی جدید بپردازد. [این خلاصه داستان با توجه به روزهای پخش فیلم، تکمیل میشود]
همه چیز درباره جشنواره فجر ۱۴۰۱
بازیگران و عوامل فیلم آن ها مرا دوست داشتند
بازیگران: امیر جعفری، امیرحسین آرمان، لیلا بلوکات، نسیم ادبی، شهرام قائدی، هادی تسلیمی، نفس عزیزی، مهسا اسماعیلی.
کارگردان و تهیهکننده: محمدرضا رحمانی | نویسندگان: محمدرضا رحمانی، محسن دینمحمد | مدیر فیلمبرداری: ابوالفضل نباتی | تدوین: زهره احمدیتوچایی | موسیقی: بهنام ابطحی | چهرهپرداز: امید گلزاده | صدابردار: علی گراکویی | طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوینژاد | طراح صحنه و لباس: فرهاد ابراهیمی، محمدرضا رحمانی
صحبتهای عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فجر ۱۴۰۱
محمدرضا رحمانی | تهیه کننده و کارگردان فیلم آنها مرا دوست داشتند:
- شاید این اثر ارزانترین فیلمیست که ساخته شده است. من سابقه ساخت این مدل فیلم را داشتم و فیلم هم نقصهای فنی دارد که امیدوارم بتوانیم آن را رفع کنیم.
- قبل از اینکه من را به عنوان کارگردان بشناسند، دوستان و مخاطبان سینما من را در جایگاه نویسنده میشناسند. ایده خرید و فروش نوزاد که در فیلم آنها مرا دوست داشتند به آن اشاره شده، به ۱۰ سال پیش باز میگردد و آن را در اطرافم دیدم.
- پس از آن، تحقیقات میدانی و آماری را شروع کردم و به چیزهای عجیبی در زمینه دزدیدن کودکان رسیدم. حدود ۴ سال پیش فیلمنامه را شروع به نوشتم کردم. البته این را بگویم که از نظرِ منِ صاحب فیلم، موضوع فیلم شرافت، امید و نجات جان یک انسان است.
- در میان این موضوعات میتوان به خرید فروش و اجاره جنین بچه و موارد سیاسی و… هم میتواند باشد.
- فیلمنامه ۷ تا ۸ بار بازنویسی شده است. ما پارسال در اسفندماه فیلمبرداری کردیم و بعد از آن چند فلاش بک اضافه شد. یکی از بازیگران دوست داشت بازی کند و برای آن چند فلاش بک اضافه کردیم. حتی برای شخصیت آخر فیلم هم قرار شد فلاش بک های آن را بگیریم. بعد با پیدا شدن یک بچه در سطل آشغال مواجه و متوجه شدیم هر چه قدر هم در فیلم قوی ظاهر شویم، به اندازه آن چند فریم که در واقعیت بود، نمیشود پس آن را در فیلم رها کردیم.
- تمام فیلمهایی که تا به الان کار کردهام، موضوعات اجتماعی داشته است. من مفهوم سیاه را متوجه نمیشم. سوال من همیشه این بوده است که دیگران سیاهنمایی را چگونه معنا میکنند. ما تلاش کردیم تا همه چیز براساس واقعیت باشد. حتی در سکانس قهوهخانه، افراد حاضر در آنجا بازیگر نبودند و زندانیهایی بودند که به تازگی آزاد شده بودند.
- برای ساخت این فیلم ما به دنبال لوکیشنهای واقعی بودیم. به سراغ جنوبتهران رفتیم تا ببینیم کجا را میتوان پیدا کرد که کاملا واقعی باشد. به همین دلیل به منطقه «خلازیر» رسیدیم. آنجا مکانی است که برخی مردم در فاضلاب و زیرزمین زندگی میکنند. در این مکان ساختوساز امکانپذیر نیست و بیشتر مکانهایی برای ضایعات وجود دارد. آنجا منطقهای عجیب است و فردی را شناختم که کارمند نیروی انتظامی بوده و اکنون معتاد شده است.
- هنر در طول تاریخ تحریم شدنی نیست؛ نه تنها هنر بلکه سینما را هم نمیتوان تحریم کرد. این که بخواهیم سینما را تحریم کنیم، مصداق حرف کسانی است که تجزیهطلب هستند. آن افرادی که حرف از تحریم جشنواره فیلم فجر میزنند، خودشان سر چند پروژه فیلم و یا سریال میزنند. همه هنرمندان ما شریف و نجیب هستند بلکه سینما و هنر را در معرضی قرار دادند که تیرها به سمت ما روانه میشود.
- سیاهنمایی لفظ اشتباهی است. زمانی که سیاهی وجود نداشته باشد و ما بخواهیم به زور و خیالی زندگی را بد نشان دهیم، یعنی سیاهنمایی کردهایم.
- وقتی فیلمنامه شکل گرفت، ما نظرمان این بود بخشی از قسمتهای فیلم مستندگونه باشد و این قانونی است برای فضای مستند گونه. و اینکه یکی از دلایلش این است که با این روش هزینهها کم میشود.
ایرج رحمانی | بازیگر:
- من مدیر تولید، مجری طرح، بازیگر پروژه هستم و انتخاب بازیگران نیز برعهده من بوده است. یک تنه پای فیلم ایستادم و نمیدانم جرمم چیست که در جشنواره فجر شرکت کردم.
- جشنواره انتخاب من بوده است اما مورد بیاحترامی قرار گرفتم چراکه پای مهسا اسماعیلی و لیلا بلوکات ایستادم و بقیه بازیگران سرشناس، پروژه را رها کردند. من خوشحال هستم که پای بازیگرانی همچوت لیلا بلوکات و مهسا اسماعیلی ایستادم زیرا خیلی از بازیگرانی که قرار بود در فیلم حضور داشته باشند، انصراف دادند و میگفتند ما مقابل این افراد بازی نمیکنم.
- همه بازیگران در نشست خبری حضور پیدا نکردند اما چرا زمانی که دستمزدشان کمی عقب افتاده است، سریع اعتراض میکنند؟ چرا سینمای ایران بازیگرمحور است؟ بازیگرانی که اینگونه پشت فیلم را خالی میکنند، تاریخ مصرفشان تمام شده است. بازیگری که اکنون فاز حمایت از مردم را برداشته است، به من میگفت برای قرارداد ۲۰ روزه، ۳ میلیارد پول میگیرم. مگر کسی میتواند فرهنگ کشور را تحریم کند؟ اینها چه کسانی هستند که تحریم میکنند؟
- چرا کپی رایت وجود ندارد؟ چرا همه چیز ۳ برابر شده اما فرهنگ ۳ برابر نشده است؟ من اخیرا دادگاه آن هم برای تامین پول فیلم بودم. بسیاری از بازیگران فقط اعتبار اینستاگرامی دارند و ما باج میدهیم. یک خدماتی ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد و یک بازیگر ۲۰۰ میلیون تومان حقوقش است. چرا فکر میکنید سینمای ما محتاج شما است. سینما محتاج بازیگر نیست. از سال ۹۵ اگر پهن خریده بودیم، چند برابر شده بود. بعد امسال باید التماس کنیم که بلیت ما را بخرند.
- سینما محتاج بازیگر نیست. چرا سوپراستارهایی مانند ابوالفضل پورعرب، رامبد شکرابی، حدیث فولاوند، سروش گودرزی و… دیگر نیستند؟ ما امروز باید التماس کنیم که بیاید برای فیلم بلیت بگیرید؟ ما باید تدبیری بیندیشیم. آقای بازیگری که دو تابعیتی هستید، برای ما فاز روشنفکری در نیاورید. شما در آپارتمان لاکچریتان نشستهاید و غم مردم خوی را میخورید؟
- فیلم ما هزارویک مشکل دارد. روز اول به نسخه ما چند ایراد وارد کردند. مگر وزارت فرهنگ و ارشاد به ما مجوز نداده است؟ پس چرا باز هم در نسخهای که قرار بود در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شود، باز هم ایراد به آن وارد شده است؟
- من اعتراضم به بازیگرانیست که سینما را تحریم می کنند. من اعتراضم به کسانیست که پُز روشنفکری میدهند و استوری اعتراضی میگذارند. من به ساختار بازیگر سالاری معترضم. ناگفته نماند که کسی میتواند غم کسی را بخورد که از خود مردم باشد. اعتراض و نقدم به بازیگرانی است که امروز به سینما خیانت میکنند. سینما، وابسته به بازیگر است اما به بازیگر نباید باج داد. زمانی که بازیگر تصمیمگیرنده میشود، اوضاع بهم میریزد.
- شاید اگر به جای فیلمسازی مثل بسیاری از افراد دلار میخریدم، اوضاعم بهتر بود. آیا جشنواره فیلم فجر در سال ۹۰، ۸۸، ۹۸، و… حکومتی نبود؟ امسال که فیلم ما در جشنواره حضور دارند، از نظر شما ملحد شدهاند؟ خوشبختانه مردم ما اگاه هستند و گول بازیهای شما را نمیخورند.
مهسا اسماعیلی | بازیگر:
- نقشآفرینی من در این فیلم بسیار شیرین و تجربه بسیار بزرگی بود که سالها انتظار آن را کشیدم. نگاه مخاطب برایم همیشه مهمتر از هر چیزی است و امیدوارم آنها هم راضی باشند.
- در ابتدای فیلمنامه نقش من فقط یک دقیقه بود و در لحظات آخر قسمت شد که نقش «مهشید» را بازی کنم. این نقش خیلی از من دور بود و کارگردان و بازیگردان در نزدیک شدن به نقش و ایفای آن به من کمک کردند.
پوستر و عکس های فیلم
