فیلم پیاز شیشه ای ساخته ریان جانسون، ادامهای بر فیلم چاقو کشی است، اما فرسنگها با آن فیلم فاصله دارد و جدای از زرق و برق اضافی و درشت گوییهای هالیوودی، متاع دندانگیر دیگری در چنته ندارد. فیلم به سیاق نسخه شماره یک خودش، سعی دارد اطراف شخصیت بنوا بلانک (با بازی دنیل کریگ)، یک داستان پوآرو وار قرن بیست و یکمی خلق کند. تنها ویژگیای که این فیلم را به پوآرو وار بودنش نزدیک میکند، حفظ پوسته شخصیت بنوا است و شاید در نگاه نخست، چیدمان بیرونی آگاتا کریستی وارش.
فیلم پیاز شیشه ای بیش از آنکه توان نزدیک شدن به شکلی از پیچیدگیهای داستانی و ایجاد تعلیق و لایههای تو در توی داستانی که ذاتا در داستانهای معمایی و جنایی آگاتاکریستی موج میزند را داشته باشد، با تکیه بر سطحی نگری و باب میل سلیقه ساده پسند روز بودن، تنها در پوسته ظاهری بیرونی ادعایی از پوآرو وار کردن دارد و هیچ داشتهای برای اثبات توانایی در جهت تحقق این ادعا، در دست ندارد.
فیلم با یک سوتفاهم درونی دست در گریبان است. مشخص نیست فیلم در تلاش برای ساخت یک پارودی از داستانهای آگاتاکریستی است و جانب کمدی را گرفته و یا اینکه فیلمی جدی است که تلاش میکند پیامهای متنوعی به مخاطبش منتقل کند. فیلم هیچ کدام از اینها نیست. تمام گرهافکنیها و معماسازیهای داستانی در فیلم به شکل احمقانه و در قالب تصادف و بدون انطباق با قواعد روایتگری مبتنی بر اصول روابط علت و معلولی و قاعده احتمال و ضرورت به سادهترین شکل ممکن حل و فصل میشود و تنها سرخوردگی نصیب مخاطبش میکند.
بحرانها با بزن و بکوب، با برخورد گلوله به کتابچه در جیب کت، با شعله یک فندک، با حضور تصادفی در یک موقعیت و… ایجاد میشود و به سرعت برق و باد به شکلی بیارزش حل میشود. نکته اینجاست که بروز ابلهانه رخدادها بر مبنای منطق خود فیلم رقم نمیخورد. در واقع فیلم این رویکرد که بناست با تمام پیچیدگیهای پوآرووار داستانهای جنایی و معمایی شوخی شود را برای مخاطبش ترسیم نمیکند. بلکه به شکلی ناخواسته و دم دستی به سمت سطحی نگری غلتیده است.
اما اگر جانب انصاف را بگیریم، باید بگوییم که فیلم پیاز شیشه ای عمیقا سطحی و همزمان سرگرم کننده است. در واقع فیلم با تکیه بر رنگ و لعاب چشمگیر و حضور پرتعداد نام و ستارهها در قالب شخصیتهای داستانش و همزمان بهرهگیری از مولفههایی مثل خشونت و ویژگیهای فیزیکی و جنسی، تلاش کرده یک اثر پاپ کورنی قابل قبول باشد. البته موفق هم بوده است؛ اما تنها در بخش پاپ کورنی بودنش موفق بوده است.
ناگفته نماند جدای از تلاش برای آگاتا کریستیوار بودن، تلاشهای خام دستانهای برای پایبندی به مفاهیم باب میل روز هم کرده است. مفاهیمی مثل ماجرای حقوق زنان، مسئله حقوق سیاهان و تلاش برای جا انداختن زنان سیاهپوست به عنوان قهرمانان داستان پس از سالها سلطه بازیگران سفیدپوست و البته گوشه و کنایه زدن به ماجراهای نمایشی اطراف زندگی ایلان ماسک و خرید توئیتر و… همینطور نگاهی انتقادی به زندگی برای حضور قلابی در فضای مجازی در قالب اینفلوئنسر و شاخ مجازی بودن و الخ.
نمونههای این نگاه بازاری را میتوان در دست و پا زدن برای تبدیل کردن شخصیت زن سیاه پوست مبارز و یاغی داستان، به نمونهای زنانه از شخصیت مرد سیاه پوست فیلم «جانگوی از بند رها شده» ساخته تارانتینو، یا گوشه کنایههایی که به نگاههای منفعت گرایانه و غیر اخلاقی در فضای فعالیتهای در شبکههای اجتماعی یا حتی درعالم سیاست میزند، جستجو کرد.
تلاشهایی که همه و همه متظاهرانه و گل درشت ازآب در آمده و چونان کفی روی آب است. فیلم در بخش ساختن شمایل قهرمان زن سیاهپوست چنان ناتوان بوده که قهرمانش را محصول تصادف و حماقتها معرفی میکند و چندان کنشی جدی در شیوه رفتار قهرمان زن داستان ایجاد نمیکند و هرچه هست انفعال است و رفتارهای سردرگم. یکی از بیرونیترین تلاشهای فیلم، نقد جدیاش به شخصیت و جهان فکری ایلان ماسک است که در قامت شخصیت مایلز برون (با بازی ادوراد نورتن) نمود پیدا کرده است. یک مرد ماجراجو که از هر ابزاری برای پیشرفت و کسب پول بهره جویی میکند و هیچ ابایی از زیر پا گذاشتن هیچ قاعده و مرام اخلاقی و انسانی ندارد. شخصیتی که چنان در خودشیفتگی خودش غرق شده که احتمال دارد در اثر رفتارهایش و فروش شکلی جدید از ماده تولید کننده انرژی، زندگی روی کره زمین به خطر بیفتد.
این تلاش هم مثل سایر تلاشهای فیلم در سطح باقی میماند و سر و شکلی در خورد نمییابد. کم نیست از این نکات و ایرادها در فیلم، و مدتها میتوان به این ریزه کاریها پرداخت، که اتلاف وقت است و بماند. اما آنچه اهمیت دارد تکرار این جمله است که فیلم پیاز شیشه ای به هیچ وجه توان تکرار موفقیت نسبی چاقو کشی را ندارد و در بهترین حالت اثری شماره ۲ از یک اثر اولیه است که بیش از آنکه نگران حفظ میراثش باشد، به شکلی سطحی و بهره جویانه تلاش کرده از آب کره بگیرد و همزمان به شکلی فست فودی چشم مخاطبش را پر کند.
الان ک دارم پیام میدم در حال تماشای فیلم پیاز شیشه ای هستم و فقط دیوانه این خونه و وسایلش و ماشینی که گذاشته رو پشت بام خونه شده ام خیلی مشتاقم بفهمم که این ویلا و تشکیلات کجا هست و برای کی هست واقعا اینجا یکی از جزایر یونان هست ؟ کسی میدونه راهنمایی کنه؟؟؟🙏