در این مطلب گفتوگوی فریدون جیرانی با سازندگان فیلم سرکوب را میخوانید. فیلمی که عملکرد خیلی خوب داشت و از کیفیت بالایی هم برخوردار است.
جیرانی: در دومین قسمت از مجله هفتگی کافه آپارات میپردازیم به فیلم سرکوب با حضور کارگردان و دو بازیگر آن، رضا گوران و سارا بهرامی و الهام کردا که در ادامه به ما میپیوندد.
سارا بهرامی: همیشه کنار شما نشستن برای من پر از اضطراب و افتخار است.
نقد فیلم «سرکوب» را در فیلیمو شات بخوانید
جیرانی: آقای گوران قبل از اینکه خانم کردا برسد توضیحی میخواهم راجع به اینکه اشاره کردید که سناریو ۲۱ مورد اصلاحیه خورده است و دو بار رد شده است. این اصلاحیهها در چه زمینههایی بوده است.
گوران: دو بار سناریو را کاملا رد کردند. با اسم تکفیر سناریو رد شد و در نهایت سرکوب با ۲۱ مورد اصلاحیه پذیرفته شد. این ۲۱ خیلی موارد بود. مثلا در زمینه اسم. من گفتم بگذاریم خانه ویران، گفتند تو داری اذیت می کنی. سرکوب که بهتر بود. گفتند شخصیت آقای هاشمپور تغییر کند. معترض بودند به شخصیت پدر حمله شده است. همه مفاهیمی که فیلم سعی داشت آن را به اثبات برساند می گفتند نه عکس آن نشان داده شده است. با کمک آقای نوروز بیگی که تهیه کننده سوم بود ۲۱ مورد را به پنج مورد رساندیم که در مرحله ساخت دوباره به همان نقطه اول برگشتیم.
جیرانی: وقتی برای پروانه نمایش بردید دوباره اصلاحاتی شامل آن شد؟
گوران: خیلی در بخش تئاتر در جشنواره شرکت کردهام و با قواعد بازی آن آشنا هستم. من بازیگرهایی داشتم در این کار که گذشتن از حق آنها برای من بسیار سخت بود. تمام تلاششان را کرده بودند و برای من بسیار درخشان بودند. برای اینکه تصمیم بگیریم که فیلم در جشنواره نرود و اصلاحات نخورد تصمیم سختی بود. من مجبور بودم به فیلم فکر کنم.
جیرانی: با بچهها مشورت کردید؟
گوران: بله. پشت فیلم قبول کردند که جشنواره نرویم. ولی ممکن بود به آنها آسیبی نخورد اما به فیلم آسیب میخورد. نمیتوانستم به فیلم آسیب بزنم.
جیرانی: حیف شد بازیگران ظرفیت کاندید شدن داشتند. فیلم ظرفیت کاندید شدن در بخشهای کارگردانی و فیلمبردای را داشت.
گوران: با احترام به همه بچههایی که بازیهای درخشان کردند که همه ستارههای سینما هستند. بازی خانم افشار همراه با ایثار خاصی بود. خیلی وقتها شرایط جسمیاش اجازه نداد اما خیلی از پس نقش برآمد.

جیرانی: سارا بهرامی انتخاب اول تو برای این نقش بود؟
گوران: سارا انتخاب اول من برای این نقش نبود و اشتباه من این بود. سارا رنگی که به نقش داد و جدالی که برای آن داشت غیرقابل توصیف بود.اگر اجازه داشته باشم اینطور بگویم سارا بازیگری است که با خودش مشکل و دشمنی دارد در حین بازی. یعنی خود را آزار میدهد تا لحظه لحظه نقش را در بیاورد. من هم با وسواس ذهنی بودم و تصور کنید دو نفر آدم با این پیش زمینه با هم روی یک کاراکتر کار کردیم. یکی از متهمان اینکه در تئاتر با چهرهها کار کردم بودم. برای من کار کردن با بازیگرها تابو نیست و برایم مهم است که بتواند نقش را دربیاورد.
جیرانی: خانم بهرامی وقتی سناریو را خواندی، حس شما نسبت به نقش پریا چه بود؟
بهرامی: آقای جیرانی به اینجاها نرسید و آن زمان اصلا ایران نبود. یک ویس از باران کوثری گرفتم که گفته بود سارا لطفا بخوان این سناریو را. یک دفعه با حجمی از تلفن روبرو شدم که گفتند همانجا بخوان سناریو را و همانجا سرکوب را خواندم. من وقتی یک نقشی را میخوانم اتفاقی در من میافتد. خیلی وقتها شده است احساس کردم که کار اشتباهی کردهام. اما به احساس لحظهام اعتماد میکنم. برایم جذاب است که در کارنامهام کار جذاب نباشد و دچار تکرار نشوم. پریا برایم بسیار فاصله داشت با نقشهایی که تا آن زمان داشتم. تمام تلاشم را میکنم با کاری که میکنم بیرحم باشم. پیش آمده است که احساس کنم اشتباه کردهام اما من جنسی از زنانگی را در پریا دیدم که تا به حال در خودم ندیده بودم. باران جلوی دوربین بود و من به ایران که آمدم زمان خواستم تا ۱۰ روز بتوانم تمرین کنم.
گوران: ما کلید زده بودیم و روز دوم بود. بین پلانها میآمدم با سارا صحبت کنم. سارا راه میرفت و هی سوال میکرد. من هم باید خونسرد میبودم. چون پریا کاراکتر آلترناتیو بود و هی میآمد و پلات را به هم میریخت. این برای من خیلی مهم بود. برایم مهم بود که چه کسی میتواند این نقش را بازی کند. او با نقش درگیر بود چون مایل نیست کار نصفه و نیمه انجام بدهد. دغدغه درستی داشت.
جیرانی: سارا تو ۱۰ روز را چه کار کردی؟
بهرامی: من خواستم اجازه بدهند تا بگردم. لیست نقشها برای من خیلی مهم است. اینکه کجاها بوده است و چکار کرده است. فکر می کردم و با یک جهان سوال میآمدم و هر روز تمرین میکردم. خیلی به تمرین بازیگری به آن شکل اعتقاد ندارم. بیشتر سوال میکردم.
گوران: من با هر بازیگری به شکلی و به تناسب روحیهاش کار کردهام.افشار میخواهد با اکتینگ به کار نزدیک شود. باران و الهام وسارا اینطور نبودند.
بهرامی: اتفاق خوبی بود و من در یک تک لوکیشن همه سوالها را میپرسیدم. کشف اتاق پریا برای من جذاب بود که تو میروی و با واقعیتی که چیده شده است روبرو میشوی. ما با هم توافقی به یک پریا رسیدیم. خیلی با رضا وارد جزییات شدیم و نقش شدیم. آرام آرام یک جنسی از زنانگی وارد پریا شد.
جیرانی خطاب به گوران: تو پیشنهادهایش را قبول داشتی؟
بهرامی: من با زور این کار را می کردم(با خنده). سختی این کار این بود که من در یکی از سکانسها چند احساس را با هم تجربه کردم و به یک ناتوانی در بازیگری رسیده بودم. یقه کارگردان را گرفتم و گفتم من نمیتوانم و تو بیرحمی. به رضا گفتم کلی برای یک نقش تلاش کردهام تا آن را بسازم و احساس میکنم با یک سکانس آبروی من را میبرید. در توان من نبود. رفتم خانه و سه ساعت در خیابان رانندگی میکردم و نمی دانستم چطور این دیالوگ را با این حجم از احساس کار کنم. رضا به من شیوهای یاد داد.
گوران: چهار روش است برای اینکه روی دیالوگ کار کنی. من این را در سوئیس یاد گرفته بودم و فکر نمیکردم اینجا جواب بدهد. سارا باهوش بود و سریع گرفت و تمرین کرد و صبح با یک برداشت گرفتیم.
بهرامی : الان که از بیرون نگاهش میکنم میگویم شاید هم کار سختی نبود. معما چون حل گشت بود.
گوران: همیشه به من می گفتند تو در تئاتر کار میکنی و در سینما بازیگر راحت ذهنش را در اختیار تو نمیگذارد. خیلیها این حرف را میزنند و تو نباید گوش کنی.
الهام کردا هم به مهمانان برنامه می پیوندد.

گوران: ما برای نقش الهام کردا هم مثل نقش پریا گزینههایی داشتیم و گزینه اول از دور خارج شد و بین دو گزینه دیگر تلاش کردیم الهام این نقش را بازی کند. برای کارگردانی که کار اولش است و برای تهیهکنندگی که قرار است کار کند باید خیلی چیزها را در نظر بگیرم.
جیرانی: به تو تبریک میگویم تیم بسیار درجه یکی انتخاب کردی. شانس بزرگی آوردی.
کردا: به من میگفتند رضا قرار است برای فیلمش به تو زنگ بزند. با خودم می گفتم پس چرا زنگ نمیزند. ما در کافه امجدیه قرار گذاشتیم و من فیلمنامه را نخواندم و رضا برایم پرزنت کرد. راجع به نقش صحبت کردیم و من با کمال میل پذیرفتم. به نقش علاقمند شدم. بعد سناریو را خواندم.
جیرانی: بعد که سناریو را خواندی چه احساسی داشتی؟
کردا: به نظرم آمد که من باید حتما این نقش را بازی کنم. همه چی را درست کردم تا در این کار باشم.
جیرانی: پریسا فرقش با پریا در این است که اتفاقی را توضیح میدهد. در ته قصه مرگ خسرو را توضیح میدهد.
کردا: پریسا برای من دیکتاتور کوچکی است. بدون اینکه بداند درمان نشده است و در ادامه پریسا ممکن است همه اینها را بیرون کند و بزند و… .
جیرانی: پریسا بچه اوتیسمی و مشکلات دیگری دارد. خیلی این نقش را خوب درآوردی.
گوران: بدترین بازیگر ممکن در جهان من هستم. ما تیمی داشتیم که شرایط خوبی را فراهم میکرد. من جلسهای با تیم فنی گذاشتم و گفتم بچهها شرایطی را فراهم کنید تا بازیگر بتواند راحت کار کند و اتمسفر بازیگر منتقل شود.
جیرانی: کارگردان بسیار مهم است. مهم نیست کار اولش است یا دومش. این دیگر تکراری است که از این مسائل صحبت کنیم. وقتی کارگردان از نقاشیهایی که دیده است صحبت می کند و با بازیگر صحبت میکند.
گوران: من هرگر نقش را بازی نمی کنم. این را فاجعه میدانم. ما راجع به کشف کردن زندگی و نقشش صحبت میکنیم.
جیرانی: دیالوگ در نقش تغییر کند دلخور نمیشوی؟
گوران: برخی مواقع نه و برخی مواقع میگویم بچهها احساس در این ریتم نهفته است. تعصب روی دیالوگ ندارم اما تعصب روی فضایی که قرار است بسازد دارم. چون واقعا این کار پازل وار ساخته شده است.
جیرانی خطاب به کردا: اولینبار چه سوالی راجع به نقش داشتی که پرسیدی تا گره نقش باز شود؟
کردا: برایم سوالهای زیادی بود. اینکه بدانی با یک بچه اوتیستیک چطور باید رفتار کنی. با یک مادر آلزایمری باید چطور برخورد کنی. اینها را تجربه نکرده بودم و خیلی در این زمینهها با رضا حرف زدیم. پریسا ابعاد زیادی داشت و در هر لحظه حس خاصی داشت. رضا کلیدهای زیادی در ذهن من باز کرد. به غیر از تمرینهایی که موقع شروع کار کردیم. گاهی یک شب تا صبح یک پلان گرفتیم و رضا میگفت نشد برویم فردا شب دوباره می گیریم. ما مثل لشگر شکست خورده می شدیم و شب با همان فکر و وضعیت به خانه می رفتیم.
جیرانی: تو چه تصوری از بهداد مرد غایب زندگیات داری؟
کردا: فکر میکردم شاید یک مردی است که به دلیل شکل پریسا رفته است. نکنه به خاطر پریسا رفته است و هی پریسا را برای خودم سختتر میکردم.
جیرانی: همینطور هم هست. زن و مادر سختی است و برای همین سخت برخورد میکند. اینها همه درآمده است. رابطه پریا و پریسا و رابطه پریا و پروانه را با رضا صحبت کردید که چطور باشد؟
بهرامی: یکی از خوشبختیهای ما در این کار ترکیبی از بازیگرانی بود که در کار احترام میگذاشتند ما به نفع یکدیگر دراجرای کار کوتاه میآمدیم. انگار واقعا خواهر هم شده بودیم. الهام به خواهر بزرگم تبدیل شده بود. عین زندگی بود، عین زندگی واقعی خواهرها.
گوران: برای من بازی کردن بازیگر از پشت صحنه شروع میشود. در کارگردانی وقتی لحظههایی ایجاد شد تلاش میکردم آن را حفظ کنم. باران انتخاب اولم بود. چون وقتی فیلمنامه را مینوشتم باران جلوی چشمم بود. باران وقتی سناریو را خواند فکر میکرد من میخواهم دختر کوچک را بازی کند. بعد که گفتم ملیحه را برای تو در نظر دارم گفت باشد. برایش جالب بود که در نقش متفاوتی بازی کند. گاهی تصور ما از یک نقش این است.
جیرانی: رویا افشار کم کار بود و انتخاب او ریسک بزرگی بود.
گوران: پدیدهای بود. با خانم افشار خیلی تئاتر بازی کردم و خیلی با هم تمرین میکردیم.
کردا: من یک وقتهایی خجالت میکشیدم از شکل و حضور خانم افشار. او میآمد لباس عوض میکرد در اتاق خودش میماند و من فکر میکردم چطور اینقدر بازیگری خوب است. او تمام مدت در این خانه زندگی میکرد. بدون هیچ شو آفی این کار را می کرد.
گوران: خانم افشار به بخش قدیسهای بازیگری میرود و اینقدر صادقانه در بازی قرار می گیرد و بعد متوجه میشوی که چرا اینقدر کم کار است.
جیرانی خطاب به کردا: اگر بخواهی راجع به گوران در مقام کارگردان نظر بدهی خارج از بازیگر بودن چه میگویی؟
کردا: شبیه کسی که برای اولین بار فیلم میسازد نبود. شبیه کسی بود که من استرسی با او داشتم چون میدانستم که خیلی میداند و نمیشد گولش زد. او زیر و بم همه بازیگراها را میشناسد. او بازی میشناسد در عین حال که به یک واقعیتی احترام میگذارد به یک شعری یا ریتمی که زمینی نیست در سینما احترام میگذارد.
جیرانی خطاب به سارا: اگر بخواهی راجع به گوران در مقام کارگردان نظر بدهی خارج از بازیگرش بودن چه می گویی؟
سارا: هنر برای من با جاه طلبی عجین است. به چیزهای خیلی بزرگی فکر می کنم. کم بخواهی و راضیات کند برای من در هنر مطرح نیست. رضا گوران هم به نوعی دنبال جاه طلبی است و اعتقادم بر این است که تا یک جایی باید با کارگردان حرف بزنی. او اجازه جنگیدن به تو میدهد. من هم روحیه جنگجویی دارم. رضا خیلی به اینها احترام می گذارد و به تو کمک میکند. او به اندازهای که به تو سخت می گیرد به تو کمک میکند.در دو ماه فیلمبرداری که تایم زیادی در شب میگذشت ما حالمان خوب بود.