تیموتی شالامی در ماههای اخیر سیاحت دنیا را بهگونهای تجربه کرده که از بیشتر ستارههای موسیقی راک هم حیرتانگیزتر بوده است. او بین فیلمبرداری «دون: بخش دوم» (Dune: Part Two) در بوداپست، «وانکا» (Wonka) در لندن و عاشقانه آدمخواری «استخوانها و همه چیز» (Bones and All) در ایالت اوهایو (ایالات متحده) بهسختی زمانی را پیدا میکرد تا در تختخواب خودش بخوابد. او پیرامون برنامهاش در ۲ سال گذشته و پس از اولین نمایش کمدی وس اندرسن در جشنواره کن در ۲ تابستان قبل گفته است.
تیموتی شالامی میگوید: «پس از نمایش گزارش فرانسوی French Dispatch فوری تمرینهای صوتی و رقص را در لیوسدِن شروع کردم (برای کسب آمادگی لازم برای ایفای نقش در «وانکا») که فوقالعاده بود چون از بازی در نقش یک آدمخوار بدون امتیاز و حق انتخاب در حومه جامعه آمریکا در دهه ۱۹۸۰ به ایفای نقش یک شکلاتساز جوان خوشقریحه رسیده بودم؛ و بعدش پیامآوری در فضا میشدم (اشاره به نقشش در فیلمهای «دون»).»
معرفی و نقد فیلم استخوانها و همه
شالامی ۲۶ ساله در فیلم «استخوانها و همه چیز» – که در اولین نمایش جهانیاش در جشنواره ونیز با ۱۰ دقیقه تشویق ایستاده تماشاگران همراهی شد – دوباره با لوکا گوادانینو همکاری کرده است؛ فیلمسازی ایتالیایی که سال ۲۰۱۷ با «مرا به اسم خودت صدا بزن» او را به یک ستاره سینما بدل کرد؛ ستارهای که در ۲۲ سالگی نامزد جایزه اسکار شد و دومین بازیگر جوان تاریخ جوایز آکادمی عنوان گرفت که نامزد تندیس طلایی بهترین بازیگر مرد اصلی میشود. جذابیت فوقستارهای شلمی، همیشه در زیباییشناسی «پسر نازنین» او بوده است و طرفدارانش در دسترس بودن و خودمانی بودن او را دوست دارند، هرچند که روی فرش قرمز نمایش افتتاحیه همین فیلم در ونیز، همچون عضوی از یک خانواده سلطنتی ظاهر شد و غوغایی بهپا کرد.
تیموتی شالامی در ونیز وقتی اعلان کرد که «زنده بودن در عصر شبکههای اجتماعی سخت است. فکر میکنم فروپاشی اجتماعی موضوعی است که در ذهن همه ترسیم شده»، عنوانهای خبری را به خود اختصاص داد؛ اما وقتی از او خواستم در این باره بیشتر توضیح بدهد، اینطور عقبنشینی کرد: «به نظرم حرف اصلی من این بود که حالا بزرگ شدن چگونه شده است؟ به گمانم من هنوز دارم بزرگ میشوم؛ بهخصوص در بستر کارنامه بازیگریام هنوز در حال رشد کردنم. من نسل قدیمیتر شبکههای اجتماعی هستم و به نظرم امروز، این شبکهها بدتر شدهاند. البته من قطعا کارشناس این موضوع نیستم؛ سوای اینکه شبکههای اجتماعی میتوانند مکان درجه یکی برای پیدا کردن دوستان و آشنایان قدیمی باشند.»
همه ما در اولین نمایش فیلم «استخوانها و همه چیز» شاهد هجوم و ابراز هیجان هواداران – به خاطر دیدن تیموتی شالامی از نزدیک – بودیم؛ موضوعی که موقع اکران فیلم در میلان باعث شد پلیس، مراسم فرش قرمز را به خاطر نگرانی بابت حفظ امنیت تعطیل کند؛ طرفداران شلمی با عنوان «شلمانیاییها» (Chalamaniacs) شناخته میشوند. این میزان و شدت از طرفداری یادآور اولین سالهای درخشش ستارههایی چون لئوناردو دی کاپریو، مت دیمن، جرج کلونی و برد پیت است. او میگوید: «و نیز مفرح بود.» گرچه «شهرت» برای نسل او حرف ناپسندی بود و شلمی بهوضوح میخواهد به عنوان یک آدم عادی دیده شود (به عنوان نمونه، او پس از اولین نمایش «مرا به اسم خودت صدا بزن» به استفاده از متروی شهر نیویورک ادامه داد). او چنین توضیح میدهد: «من از این لحظهها لذت میبرم و بسیار قدردان آنها هستم؛ و هرگز نمیخواستم موجب چنین وضعیتی شوم…» شلمی ناگهان موضوع صحبت را عوض میکند و میگوید: «…و باید بگویم که من از لنزهایی که ما فیلم را با آنها گرفتیم خیلی به هیجان آمدم؛ و در دل این فیلم، حکایت و استعارهای وجود دارد.»
تیموتی شالامی که خودش یکی از جوانهای اهل هنر نیویورک است، لباسهای لازم برای گرفتن عکسهای مربوط به این گفتوگو را هم خودش انتخاب کرد؛ اما در مورد نظرش پیرامون سینما، نقطه ضعف او فیلمهای مستقل هستند: «اینها پروژههایی هستند که من با دوست داشتن آنها بزرگ شدم. حتی فقط از نظر موسیقیشان، اینها هنرمندانی هستند که الهامبخش من بودهاند…»
تیموتی چیزهایی هم درباره موسیقی میداند. او در دبیرستان مشهور لاگواردیا نام مستعار رپری، لیل تیمی تیم را برای خود انتخاب کرده بود. ویدیویی از او در یوتیوب هست که کلاس آمار را در حالی که کلاه بیسبال را برعکس روی سرش گذاشته رپخوانی میکند و دست میاندازد. این ویدیو حدود ۱۰ میلیون بار دیده شده است. او بهزودی با ایفای نقش باب دیلن جوان در فیلم زندگینامهای «الکتریکی شدن» (Going Electric) به کارگردانی جیمز منگولد دوباره یادی از روزگار موسیقیایی خود خواهد کرد. با وجود تمام فراز و فرودهای این پروژه که نخستین بار خبرش ۲ سال پیش اعلام شد، شلمی تایید میکند که هنوز در آن حضور دارد: «هنوز دست از کسب آمادگی برای بازی در این فیلم نکشیدهام چون برای من یکی از بزرگترین پیشکشها بوده است. آماده شدن برای غوطهوری در این دنیا، چه در نهایت ساخته شود و چه نه، تجربه شگفتانگیزی بوده؛ اما بدون اینکه اطلاعات خاصی را لو بدهم چون هنوز خبری به صورت رسمی اعلام نشده است، فقط میتوانم بگویم که همه چیز در جهت کاملا درستی پیش میرود.»
البته پیش از «الکتریکی شدن» – اگر در نهایت ساخته شود – طرفداران شلمی جنبههایی از استعداد موسیقیایی او را در «وانکا» خواهند دید که حوالی کریسمس ۲۰۲۳ در سینماها اکران خواهد شد. شلمی برای ۷ قطعه موسیقی این فیلم خیلی سخت تمرین کرده بود: «خیلی از حضور در این پروژه هیجانزده بودم. پل کینگِ کارگردان، واقعا یک استودیو رقص در بخشی از مجموعه لیوسدنِ لندن ساخت.»
تیموتی شالامی و تیلر راسل در فیلم «استخوانها و همه چیز» نقشهای لی و مارن را بازی کردهاند؛ ۲ نوجوان خاص در دهه ۱۹۸۰ که کنار فروشگاهی بینراهی و وسط سفر یکدیگر را پیدا میکنند. سفر آنها شروع میشود و با هم از غریبههایی تغذیه میکنند که در طول مسیر سر راهشان سبز میشوند. اگر این سوال برایتان مطرح است که چنین فیلمی چطور در این روزگار از پرده نقرهای سر درآورده و در وهله اول تولیدش میسر شده است، لوکا گوادانینو میگوید: «پاسخ صادقانه، رک و بدون شرمندگی این است: به خاطر تیموتی شالامی محقق شد.»
شالامی در اروپای روزگار فراگیری کووید-۱۹ گیر افتاده بود و در شهر رُم فیلمبرداریهای مجدد قسمت اول «دون» را انجام میداد که گوادانینو فیلمنامه «استخوانها و همه چیز» را برایش فرستاد. آنها مفصل صحبت کردند و شلمی متوجه شد که این میتواند اولین پروژهای باشد که خودش میتواند دستی در شکلگیری شخصیتش داشته باشد: «هیجانزده شدم چون احساس میشد خیلی متفاوت از اولین پروژهای بود که با هم کار کرده بودیم.» به این ترتیب گوادانینو او را ترغیب کرد تا در همکاری با دیوید کاجانیک فیلمنامهنویس، به شخصیتش سروشکل بدهد و تجربهای را کسب کند که هرگز نداشت: «وقتی لوکا گفت که تلفنی با دیوید صحبت کنم و کارمان را شروع کنیم، واقعا شیفته این ایده شدم (بدون تظاهر این حرف را میزند) که ما قرار است با لوکا به میان آمریکا برویم تا او اولین فیلم آمریکاییاش را بسازد؛ و چون چند پروژه بزرگ را پشت سر گذاشته بودم، احساس میکردم که واقعا میخواهم چالش برگشت به «محیطی مستقلتر» را تجربه کنم.»
تیموتی شالامی در پاسخ به اینکه برای بازی در فیلم وزن کم کرد یا نه، میگوید: «بله (و بدون اشاره به میزانش ادامه میدهد) فکر میکنم شمایل مارن و لی، کیفیت پریانی داستان را تغذیه میکند و همینطور آدمهایی که جزو اقلیت جامعه هستند و در شرایط «عادی» زندگی نمیکنند.» او در خصوص همکاریاش با جولیا پیئرسانتی طراح لباس و رسیدن به زیباییشناسی چرک پانک راک دهه ۱۹۸۰ برای شخصیتش هم میگوید: «لی آشکارا میخواهد با لباسهایش خودش را ابراز کند.» و برای این منظور و در ترکیب با بدن پوستواستخوانیاش بود که آنها تصمیم گرفتند موهای شخصیت لی را با رگههایی از رنگ قرمز مایل به صورتی رنگ کنند، کمی از فرهای اطرافش را بچینند و خالکوبیهایی روی بازوها و دستان لی انجام بدهند.
منبع: ورایتی، نیک ویوارِلی