معرفی و نقد فیلم بنشی های اینیشرین
آیا همکاری مجدد مارتین مک دونا با کالین فارل و برندن گلیسون به اسکار ختم میشود؟
درام کمدی سیاه بنشیهای اینیشرین حول محور یک جدایی میچرخد که البته از نوع رمانتیک آن نیست. داستان ۲ دوست قدیمی، کولم با بازی برندن گلیسون و پادریک با حضور کالین فارل، که دوستی آنها به دلایلی نامشخص (برای پادریک) ناگهان پایان مییابد. این تغییر اساسی در رابطه آن ۲، عواقب ناگواری برای آنها و همچنین اطرافیانشان به همراه دارد.
مارتین مکدونا، نویسنده و کارگردان ستایش شدهای است که بخاطر ساخت فیلمهایی مانند در بروژ، هفت روانی، سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری و فیلم کوتاه برنده اسکار ششلول، شناخته میشود. بنشیهای اینیشرین اولین فیلم این کارگردان ایرلندی در ۵ سال گذشته است. همچنین اولین فیلم او محسوب میشود که داستانش در ایرلند اتفاق میافتد. مکدونا علاوه بر نویسندگی و کارگردانی در کنار گراهام برودبنت و پیتر چرنین به عنوان تهیهکننده در تولید این فیلم مشارکت داشته است.
فیلمهای مکدونا طرفداران زیادی دارند، بنابراین شما هم اگر از آن دست افرادی هستید که فیلمهای این فیلمساز ایرلندی را دوست دارید، باید برای فیلم جدید او هیجان زیادی داشته باشید. فیلمی که از همین الان میتوان آن را به عنوان یکی از رقیبان بالقوه رقابتهای اسکار ۲۰۲۳ در نظر گرفت.
خلاصه داستان فیلم بنشی های اینیشرین
در خلاصه داستان فیلم بنشی های اینیشرین The Banshees of Inisherin اینطور آمده: سال ۱۹۲۳، جزیره ایرلندی کوچک اینیشرین. پادریک و کولم از زمانی که همه به یاد دارند با هم دوست بودند. اما یک روز، هنگامیکه جنگ داخلی ایرلند در حال شدت گرفتن است، کولم ناگهان اعلام میکند که دوستیشان به پایان رسیده است. پادریک گیج و ویران شده است، در حالی که کولم شروع به اقدامات افراطی غیرقابل درک میکند.
فیلم بنشی های اینیشرین یک کمدی سیاه دورهای است که داستان آن در میانه جنگ داخلی ایرلند در سال ۱۹۲۳ اتفاق میافتد. این محیط به عنوان پسزمینهای از ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی سراسر کشور همراستا با داستان پادریک و کولم و تحولات رابطه آنها عمل میکند.
بازیگران فیلم بنشی های اینیشرین
کالین فارل و برندن گلیسون ۲ بازیگر اصلی این کمدی سیاه هستند. این ۲ که در فیلم در بروژ نقش ۲ دوست آدمکشی که برای ماموریتی به بلژیک فرستاده شدند را بازی کردند در اینجا دوباره در کنار هم قرار گرفتهاند. باید ببنیم این ۲ که یکبار بخاطر شیمی و پویایی رابطهشان روی پرده با ستایش روبرو شدند اینبار هم یک زوج دوست داشتنی را تشکیل دادند یا نه.
اگرچه فارل بعد از در بروژ دوباره با هفت روانی با مکدونا همکاری کرد و فیلم بنشیهای اینیشرین در واقع سومین فیلم مشترک آنها محسوب میشود، اما این دومین همکاری گلیسون با مکدونا از زمان در بروژ محسوب میشود. هرچند گلیسون در این بین در ۲ فیلم نگهبان (The Guard) و کالواری (Calvary) به نویسندگی و کارگردانی جان مایکل مکدونا (برادر مارتین) حضور داشته است.
مصاحبه جذاب با کارگردان و بازیگران بنشی های اینیشرین
مک دونا آشکارا از آوردن همکاران قدیمیاش در پروژههای جدید لذت میبرد. کری کندن، بازیگر نقش پاملا در سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری که بخاطر حضورش در نقش استیسی در سریال بهتره با سال تماس بگیری (Better Call Saul) شناخته میشود یکی دیگر از بازیگران اصلی بنشی های اینیشرین است.
بری کیوگن که در سالهای گذشته با نقش کوچک خود در دانکرک کریستوفر نولان (Dunkirk) و همچنین نقش اصلیاش در فیلم مارولی جاوادنگان (Eternals) توجهات زیادی را به خود جلب کرده بود، نخستین همکاری خود با مکدونا را تجربه کرده است. البته کیوگن پیش از این در فیلم کشتن گوزن مقدس (The Killing of a Sacred Deer) تجربه همکاری با فارل را داشته است. آنها همچنین هر ۲ در بتمن ۲۰۲۲ (Batman) حضور داشتند، اگرچه بین شخصیتهای آن ۲ تعاملی برقرار نبود.
دیوید پیرس، پت شورت، گری لیدون و شیلا فلیتون از دیگر بازیگرانی هستند که در نقشهای مختلفی در بنشی های اینیشرین حضور داشتهاند.
واکنش های جهانی به فیلم بنشی های اینیشرین
تازهترین فیلم مکدونا عموما نقدهای مثبتی دریافت کرده است. بنشی های اینیشرین امتیاز عالی ۹۷ درصد را از سایت راتن تومیتوز و همچنین امتیاز بسیار خوب ۸۷ درصد را از سایت متاکریتیک دریافت کرده است. البته آنطور که از امتیازهای فیلم در این ۲ سایت مشخص است، فیلم جدید مکدونا در نزد منتقدان با اقبال بیشتری همراه شده است. این فیلم همچنین در نمایشهای جشنوارهای خود با ستایشهای زیادی روبرو شده است که از جمله میتوان به جام ولپی بهترین بازیگر مرد برای فارل و اوسلای طلایی بهترین فیلمنامه برای مکدونا در جشنواره ونیز اشاره کرد.
مرور نقد و بررسی ها درباره فیلم جدید مک دونا
ای. وی. کلاب | امتیاز: ۱۰۰
تومریس لافلی | فیلم بنشی های اینیشرین پرشور مارتین مکدونا، نویسنده و کارگردان، مرثیهای از یک رفاقت قدیمی به تصویر میکشد که به انقضای غیرقابل توضیح خود رسیده است. فیلمی که همچنین تاملی حزنآور درباره فناپذیری است.
آتلانتیک | امتیاز: ۹۶ از ۱۰۰
شرلی لی | فیلم بنشی های اینیشرین دلگیر، بیرحمانه و عمیقا تاثیرگذار است.
گیمزریدار+ | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
جردن فارلی | جدیدترین فیلم مکدونا یک تجدید دیدار شایسته با در بروژ است: فیلمی هوشمندانه، خندهدار و عمیقا صادقانه.
شیکاگو تریبون | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
مایکل فیلیپس | این کاملترین اثر مکدونا از زمان نمایشنامه بسیار موفق او یعنی ملکه زیبایی لی نین است. بنشیها محدودیتهای خود را دارد و مانند همه چیزهایی که مکدونا مینویسد معجونی از شوخیهای شریرانه و صمیمت اندک است. او از این نظر شبیه برادران کوئن بنظر میرسد. او همچنین یک هنرمند فوقالعاده است.
کرونیکل | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
سن فرانسیسکو | بهترین چیز در مورد فیلم بنشی های اینیشرین حضور کری کندن در نقش خواهر پادریک است. زنی باهوش، خونگرم و شوخطبع که خود را تک و تنها در قسمت اشتباه ایرلند و در نیمه اشتباه قرن بیستم میبیند.
چکیدهای از نقد بنشی های اینیشرین از سایت امپایر
دن جولین | چگونه با بهترین دوست خود قطع رابطه میکنید؟ این سوال خوبی است که پیش از این ساینفلد در فصل اول خود به شکل هوشمندانه به آن پرداخته است. با این وجود، قواعد قطع روابط اجتماعی در رابطه با ارتباطات زناشویی کاملا روشن است، به ویژه وقتی که پای طلاق در میان باشد. اما جدا شدن از دوستی که دیگر دوستش ندارید به چه صورت است؟ به ویژه وقتی که دوست شما در یک جزیره کوچک و کمجمعیت زندگی میکند؟ چگونه در مورد آن اقدام میکنید؟
در دنیای مارتین مکدونا پاسخ این است: به شکلی بیرحمانه. پس از اینکه کولم (برندن گلیسون) تصمیم میگیرد دوستی خود با پادریک کسلکننده اما قابل اطمینان (کالین فارل) را قطع کند، بیتعارف به دوست سابقش میگوید که دیگر نمیخواهد با او صحبت کند یا دوباره با او نوشیدنی بخورد. بدون اینکه هیچ توضیحی بدهد و هیچ تلاشی برای کاهش ضربه آن بکند. البته اگر با فیلمهای قبلی مارتین مکدونا نویسنده و کارگردان، از در بروژ تا ۳ بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، آشنا هستید، چنین بیدرایتیای نباید تعجبآور باشد. در واقع فیلم کمتر بر تصمیم کولم و بیشتر بر واکنش پادریک متمرکز است، صرفنظر از اینکه چه تاثیری بر زندگی محدود او میگذارد.
به شکل کنایهآمیزی، داستانی درباره یک دوستی ویران شده در بنشی های اینیشرین در حکم یک دیدار مجدد است که دوستی دو آدمکش فیلم در بروژ را به یاد میآورد. اگرچه، فارل و گلیسون به دلایل بدیهی در اینجا تقریبا زمان زیادی را با هم روی پرده سپری نمیکنند. کولم علی رغم افشاگریهای گاه و بیگاه و ظاهر مهربانی که در لحظاتی از خود نشان میدهد، تا حد زیادی غیرقابل درک است. مکدونا هرگز فاش نمیکند که چه چیزی او را به سمت رفتارهای طرد کننده افراطی که نسبت به پادریک بعدتر از خود نشان میدهد، میکشاند. این مسئله باعث میشود که مکدونا از لحاظ عاطفی بیشتر از این دو مرد فاصله بگیرد.
فیلم بنشی های اینیشرین در درجه اول داستان پادریک است. داستان مرد خوب و محترمی که از طریق یک فرآیند تحمیلی خودآزمایی، وجوه ناهنجارتر شخصیت خود را مییابد و میپذیرد. فارل در این نقش فوقالعاده است و یکی از بهترین بازیهای خود را ارائه میدهد. او به شکل خفیفی شمایلی کمتر کاریزماتیک به خود میگیرد. یک آدم به ظاهر بیگناه و بیخیال که در ابتدا خندهدار است اما سپس و به تدریج به موجودی بسیار تاریکتر تبدیل میشود.
کری کندن در نقش خواهر باهوش پادریک به نام سیوبهان، مکمل بیعیب و نقص او است. خشم او از واکنش برادرش به حرکت فوقالعاده خودخواهانه کولم کاملا قابل درک است و شما از هر لحظهای که او روی پرده دیده میشود استقبال خواهید کرد. بنشی های اینیشرین با موسیقی لطیف کارتر برول و فیلمبرداری فوقالعاده بن دیویس – درام فیلم ممکن است شخصی و صمیمانه باشد اما پسزمینه حماسی بنظر میرسد – فیلمی است که هرگز از ریتم باطمانینه خود دست نمیکشد. میتوانیم فرض کنیم که این لطیفترین و ملایمترین پیشنهاد مکدونا تاکنون است (و این واقعیت که لطیفترین فیلم او نیز شامل صحنههای خشونتآمیز میشود چیزهای زیادی درباره دیگر آثار او به ما میگوید). علاوه بر این، میتوانید استدلال کنید که بنشی های اینیشرین همچنین اولین فیلم جنگی مکدونا است. البته نه فقط به این دلیل که داستان آن در طول جنگ داخلی ایرلند ۱۹۲۲-۱۹۲۳ اتفاق میافتد، بلکه به این خاطر که بهرحال، شکاف پادریک و کولم در واقع همان جنگ در جهانی کوچک است.
مکدونا هیچوقت به نتیجهگیریهای مشخص و شسته و رفته تمایلی نداشته است، بنابراین نمیتوانیم بگوییم که در اینجا از آن محروم شدهایم. فیلم بنشی های اینیشرین یک کمدی صمیمانه دوستی مردانه نیست و واقعا نباید امیدوار باشید که حال و هوای دلپذیر و لذتبخشی داشته باشد (البته خندههای زیادی در آن وجود دارد در صورتی که به کمدی سیاه و طنز تاریک علاقه داشته باشید). اما این فیلم بسیار سرگرمکننده و زیبا است و مطمئنا کسی که از فیلمهای گستاخانه و خشن مکدونا لذت برده است را ناامید نخواهد کرد.
امتیازهای فیلم بنشی های اینیشرین (تا زمان انتشار مطلب)
وبسایت | میانگین امتیاز |
IMDB | ۸.۲ از ۱۰ |
کاربران متاکریتیک | ۷.۳ از ۱۰ |
منتقدان راتن تومیتوز | ۹۷ درصد بر اساس ۲۵۷ نقد |
کاربران راتن تومیتوز | ۷۶ درصد |
منتقدان متاکریتیک | ۸۷ درصد براساس ۶۱ نقد |
مصاحبه با مارتین مکدونا، برندن گلیسون و کالین فارل
برندن گلیسون: جنگ داخلی زمینه فیلم است و من با آن آشنا هستم
من به تفاوت بین ما و گردشگرانی که صبح با کشتی میآمدند و بعد از ظهر میرفتند، علاقهمند بودم. ما باید میماندیم و مدت زیادی در آنجا بودیم. ما با پوست و گوشت خود بخشی از جزیزه را به شکلی غیرتوریستی لمسکردیم. … شما نمیتوانید در آن چشمانداز باشید و قدرت جامعه آنجا را و قدرت اقیانوس را احساس نکنید.
جنگ داخلی زمینه فیلم است و من با آن آشنا هستم. ۱۰۰ سال از آن برهه میگذرد و من به تازگی صداپیشگی برنامهای برای آرتیای (RTE) به پایان رساندم که جنگ داخلی را بررسی میکند. یک قرن طول کشید تا بتوانیم به آن بپردازیم. اتفاقی که بسیار ناراحتکننده و تفرقه برانگیز بوده است. ما در مدرسه درباره آن چیزی یاد نگرفتیم. بنابراین اکنون ما سرانجام به عنوان یک ملت با آن روبرو هستیم. مردم الان میتوانند حقیقت را در هر ۲ طرف این رابطه ببینند و بفهمند چه تراژدی وحشتناکی در هر دو طرف رخ داد.
کالین فارل: خوشحالم که مارتین فیلمنامه را بازنویسی کرد.
۷ سال پیش برای اولینبار ایمیلی مختصر از مارتین با این مضمون دریافت کردم:«هی رفیق، این فیلمنامه را نوشتم. نگاهی به آن بینداز و نظرت را به من بگو». در آن مرحله بنشی های اینیشیر نام داشت و سومین مورد از یک داستان سهگانه بود. فکر میکردم فوقالعاده است. اما خیلی بیشتر طرح محور بود. خشونت خیلی بیشتری داشت. در پایان آن یک درگیری بزرگ رخ میداد و فوقالعاده دراماتیک بود. جنگ داخلی فقط در دوردست نبود بلکه به خود جزیره میآمد. بنابراین از این نظر داستان بزرگتری بود.
اما مارتین فکر کرد که به اندازه کافی خوب نیست و نمیخواست آن را انجام بدهد. سپس حدود ۳ یا ۴ سال پیش، نسخه بازنویسی شده آن را فرستاد… فکر میکنم مارتین به اعماق غم و ناامیدی که هسته اصلی زندگی این مردان بود مایل شد. خوشحالم که مارتین آن را بازنویسی کرد. زیرا فیلم بنشی های اینیشرین در حال حاضر، در مقایسه با آنچه که او نوشته، شاید کمی کمتر خوشایند باشد، اما چیزی هم که ما دنبالش میرفتیم خوشایند نبود. در نتیجه آزاردهندهتر، لطیفتر و شخصیتر شد.
مارتین مکدونا: هنگامی که دنبال لوکیشن میگشتیم متوجه شدم که زیبایی چند مکان مختلف را میخواهم
ایده اصلی فیلم بنشی های اینیشرین بود که یک جزیره واقعی است. اما هنگامی که دنبال لوکیشن میگشتیم متوجه شدم که زیبایی چند مکان مختلف را میخواهم. مزارع ناهموار و مسطح و دیوارهای سنگی اینیشمور جایی بود که ما خانه پادریک و بسیاری از خیابانهای باریک را در آن فیلمبرداری کردیم. اما همچنین بخش ناهموار و کوهستانی محل زندگی کولم و آن ساحل را در جزیزه آشیل گرفتیم. با دانستن اینکه قرار است دو مکان بسیار متفاوت باشند میدانستیم که داستان نمیتواند فقط به عنوان مثل در اینیشیر اتفاق بیفتند. این یک دلیل بود. اما همچنین برای اینکه کمی آن را افسانهایتر کنیم میخواستیم جایی باشد که نتوانید دقیقا روی نقشه آن را پیدا کنید. به ویژه در رابطه با جنگ داخلی و جایی که نبردها رخ میدادند. این هم دلیل دیگر این انتخاب بود (علت انتخاب یک جزیره تخیلی).
فیلم هیچ مفهومی نداره حتی سرگرم کننده هم نیست
واقعا متاسفم وقت گذاشتم و این فیلم مزخرف دیدم هدف و نتیجه و مفهومی که رسوند چی بود؟ فقط میخاستن فیلم به شکل نمادین مفهومی برسونن حتی خودشونم نمیدونستن چیو برسونن و همیشه گنگ بودن و مزخرف بودن به شکل اثر سور رئال میخان بهش نگاه کنند و یه مشت اثر مزخرف میسازن،جایزه ام که ببرن بقیه الکی ازش تعریف میکنن