همیشه وقتی از روی کتابی فیلمی ساخته میشود، تعداد قابل توجهی از طرفداران کتاب به دلیل تصویرسازی شخصی و ذهنیشان از شخصیتها و صحنههای داخل کتاب، علیه فیلم موضع منفی میگیرند. از طرفی گروهی از طرفداران سینما که کتاب منبع اقتباس فیلم را ندیدهاند، شروع میکنند به تعریف کردن از فیلم و بین این دو گروه بحثهای داغی درمیگیرد که آیا کتاب اثر هنری بهتر و تاثیرگذارتری بوده یا فیلم!
در جریان این اقتباسها بههرحال اصالت با کتاب است، اما در تاریخ سینما گاهی فیلمهایی ساختهاند که روی دست کتابِ منبع اقتباسش بلند شده و اگر از کتاب بهتر نباشد، لااقل به خوبی و تاثیرگذاری آن است. در این مطلب به فیلمهایی پرداختهایم که از کتابهای منبع اقتباسشان بهتر و محبوبتر از کار درآمدهاند.
پدرخوانده | ۱۹۷۲ | The Godfather
اشتباه نکنید، رمانی که ماریو پوزو درباره مافیای ایتالیایی مقیم آمریکا نوشته یک کتاب عالی است، اما اقتباس فرانسیس فورد کاپولا از روی کتاب پدر خوانده، یک شاهکار مطلق است و اول فهرست فیلم اقتباسی قرار میگیرد. احتمالا یکی از دلایل تبدیل شدن کتاب به یک شاهکار سینمایی این بود که فیلمنامه آن مشترکا توسط خود پوزو و کاپولا نوشته شد و حالوهوای کتاب کاملا به فیلم هم منتقل گشت.
جایی برای پیرمردها نیست | ۲۰۰۷ | No Country for Old Men
کورمک مککارتی، استاد توصیف صحنههاست و وقتی کتابی ازش میخوانید، در حد یک فیلم سینمایی در آن جزئیات بصری به چشم میخورد. به همین دلیل هم کارگردانان برای برگرداندن کتابهای او به فیلم اقبال زیادی نشان میدهند.
در بینقص بودن کتاب جایی برای پیرمردها نیست، همین بس که برادران کوئن بعد از درو کردن جوایز اصلی اسکار همان سال گفته بودند شیوهشان برای نوشتن فیلمنامه این بوده که یک نفر کتاب را میگرفته روبهروی نفر دیگر و آن یکی فیلمنامه را از روی کتاب تایپ میکرده و مدام جایشان عوض میشده.
این یعنی کتاب خودش یک فیلمنامه کامل بود. هرچند نمیتوان از شخصیتپردازیهای معرکه کوئنها غافل شد. کاراکتر آنتون شیگور در کتاب واقعا ترسناک است، اما به گرد پای کاراکتری که خاویر باردم در یکی از بهترین بازیهای سینماییاش ساخته هم نمیرسد.
فارست گامپ | ۱۹۹۴ | Forrest Gump
نکته اینجاست که رمان وینستون گروم که سال ۱۹۸۶ نوشته شده بود با اینکه اساس فیلم رابرت زمهکیس است، اما ربط محتوایی چندان زیادی به فیلم ندارد! اریک راث، فیلمنامهنویس فیلم از شخصیت فارست وام گرفت، اما سرنوشت او را به کلی تغییر داد و تبدیل به چیز دیگری کرد.
در کتاب، فارست گامپ کاملا سالم بزرگ شده و در بزرگسالی به عنوان فضانورد راهی فضا میشود و یک دوست میمون به اسم سو پیدا میکند. بههرحال راث چنان ارتقایی به کتاب داد که باعث شد فیلم در حضور رقیب بسیار لایقی چون پالپ فیکشن ۶ جایزه اسکار (از جمله بهترین فیلمنامه، بهترین فیلم و بهترین کارگردانی) را درو کند.
باشگاه مشتزنی | ۱۹۹۹ | Fight Club
حتی خود چاک پالانیک، نویسنده کتاب تحسینشده باشگاه مشتزنی هم یکی از عاشقان فیلم اقتباسی و کالت دیوید فینچر شده. پالانیک در مصاحبهای از اینکه فینچر و بهخصوص فیلمنامهنویسش جیم یولز توانستهاند طرح را تا حد زیادی ساده و ارتباطات موثری بین کاراکترها (که حتی خود پالانیک از پس آن برنیامده بود) ایجاد کنند، به وجد آمده بود.
آروارهها | ۱۹۷۵ | Jaws
اسپیلبرگ، یک خوره کتاب است. برای همین هم شم عجیبی در شکار کردن رمانها و قصههای خوب برای تبدیل به فیلم سینمایی دارد. نمیدانم خبر دارید یا نه، اما او رکورددار تبدیل کتاب به فیلمهای سینمایی یعنی همان استاد ساخت فیلم اقتباسی است. بیایید قبل از پرداختن به آروارهها نگاهی به منتخبی از فیلمهایی از استاد کنیم که از روی کتاب اقتباس شدهاند و هر کدام جزو بهترینهای تاریخ سینما هستند: آروارهها، پارک ژوراسیک، ماجراهای تنتن، اسب جنگی، فهرست شیندلر، جنگ دنیاها، اگه میتونی من رو بگیر و هوش مصنوعی.
در این میان شکار آروارهها برای تبدیل به یک فیلم سینمایی درجهیک تنها یک سال طول کشید! رمان پیتر بنچلی سال ۱۹۷۴ به بازار آمد و اسپیلبرگ جوان بلافاصله از او دعوت کرد تا با همکاری کارل گاتلیب فیلمنامهای مهیج بر اساس کتاب بنویسند. هیجان و تعلیق کتاب کجا و هیجان دیوانهواری که اسپیلبرگ در فیلم ایجاد کرد کجا! فیلم که تنها ۹ میلیون دلار بودجه داشت، ۴۷۲ میلیون دلار در گیشه فروخت و به یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ تبدیل شد، در حالیکه امروزه کسی از نقش پیتر بنچلی در خلق چنین فیلم موفقی خبر چندانی ندارد!
پرواز بر فراز آشیانه فاخته | ۱۹۷۵ | One Flew Over the Cuckoo’s Nest
شاید تنها کسی که اقتباس درخشان «میلوش فورمن» از رمان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (در ایران مشهور به «دیوانهای از قفس پرید») را دوست نداشت، خود «کن کیسی» نویسنده رمان بود! در حالیکه جدای از استقبال بینظیر مردم و منتقدن از فیلم، این فیلم به دومین فیلمی در تاریخ تبدیل شده بود که ۵ جایزه بزرگ اسکار (بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگران اصلی) را به خودش اختصاص داده بود. نوع و زاویه روایت فیلم با کتاب متفاوت است و احتمالا به همین دلیل نویسنده خیلی از تغییراتی که در داستانش اتفاق افتاده راضی نبوده.
کشتن مرغ مقلد | ۱۹۶۲ | To Kill a Mockingbird
یک کلاسیک تماشایی و فاخر که براساس رمانی با همین نام به نویسندگی «هارپر لی» ساخته شده. از آنجایی که رمان برنده جایزه بسیار معتبر «پولیتزر» شده بود، «روبرت مولیگان» کارگردان آن کار بسیار حساس و خطیری در پیش داشت که خوشبختانه از عهده آن برآمد. داستان «آتیکاس فینچ» وکیل نجیب آمریکایی که برخلاف جریان آب قصد دارد از یک متهم بیگناه سیاهپوست در دادگاه دفاع کند، با بازی دیدنی و درجهیک «گریگوری پک» به یک شاهکار تبدیل شده که نه تنها اعتبار رمان را خدشهدار نمیکند، که آن را ارتقاء میدهد.
کرامر علیه کرامر | ۱۹۷۷ | Kramer vs. Kramer
ضیافتی از بازیهای عالی دو تن از بهترین بازیگران تاریخ سینما در ملودرامی زناشویی و اشکانگیز. «رابرت بنتون» جدای از اجرای سینمایی خوبی که از رمان انسانی «آوری کورمن» روی پرده برد، بیشترین هوشمندیاش را در انتخاب بازیگر و گرفتن بازی از ستارگان فیلمش «داستین هافمن» و «مریل استریپ» خرج کرد. فیلم درباره یک مرد معتاد به کار است که همسرش ناگهان او و فرزند کوچکشان را ترک میکند و حال مرد باید با فرزندداری و برقراری تعادل بین کار و زندگی کنار بیاید. فیلم اسکارهای مهم بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن و بهترین فیلمنامه اقتباسی را برد تا به یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ اسکار تبدیل شود.
رگیابی | ۱۹۹۶ | Trainspotting
کالتترین فیلم این مجموعه. شاهکار بازیگوش و طنازانه «دنی بویل» درباره عدهای جوان عاطل و باطل بریتانیایی که تنها تفریحشان نشئهبازی بازی هروئین و آفتابهدزدی و عیش و نوش است. اقتباس جانانه دنی بویل از رمان «اروین ولش» امروز در رده دهم «۱۰۰ فیلم بریتانیایی برتر قرن بیستم» قرار دارد. فیلم را شاید بتوان تحت تاثیر موجی که «تارانتینو» برای شکلدهی به سینمای مستقل دهه ۹۰ بهراه انداخت دانست. فیلمی مدرن، جسور و سرشار از قطعات موسیقی محشر. قسمت دوم فیلم که سال ۲۰۱۷ ساخته شد هم مفرح و جذاب بود، اما نه به اندازه فیلم اول.
رستگاری در شاوشنک | ۱۹۹۴ | Shawshank Redemption
شاید «استیفن کینگ» را بتوان «سلطان کتابهای قابل اقتباس» در هالیوود دانست. رمانهای «سلطان وحشت» بارها مورد اقتباسهای سینمایی قرار گرفته و فیلمهای درجهیکی مثل «درخشش» (استنلی کوبریک)، «دالان سبز» (فرانک دارابونت)، «پنجره مخفی» (دیوید کپ) و همین «رستگاری در شاوشنک» (فرانک دارابونت) از روی آن ساخته شده. بین تمام این اقتباسها احتمالا داستان زندگی «اندی دوفرین» مردی که به اتهام واهی قتل زنش زندانی شده، یکی از محبوبترین فیلمهای مردمی تاریخ سینماست و لااقل در سایت IMDB در صد فهرست محبوبترین فیلمهای کاربران این سایت قرار دارد. فیلمی انسانی، طنازانه و لطیف که از که کتاب «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» اقتباس شده است.
انتخاب ویژه ۱: سکوت برهها | ۱۹۹۱ | The Silence of the Lambs
«جاناتان دم» مرحوم چه آش مرغوبی از روی رمان ترسناک «تامس هریس» برایمان پخته! فیلمی بهشدت خوشساخت، پرتعلیق و نفسگیر با حضور یکی از بهترین دوئلهای بازیگری تاریخ سینما بین «جودی فاستر» و «آنتونی هاپکینز». فیلم نمایشدهنده تلاشهای «کلاریس استرلینگ» مامور جوان و تازهکار افبیآی برای شناسایی و دستگیری «بوفالو بیل» قاتل زنجیرهای بیماری است که عادت دارد با پوست قربانیان خود لباس بدوزد!
بهترین فیلم ها درباره قاتل های سریالی
فیلم دو سکانس بینظیر دارد: اولی سکانس رویارویی اولیه کلاریس و «دکتر لکتر» (روانشناس زندانی آدمخواری که قرار است به کلاریس در مورد دستگیری قاتل کمک کند) در زیرزمین مخوف محل نگهداری زندانیان فوق خطرناک. دومی سکانس حضور کلاریس در خانه بوفالو بیل در تاریکی محض. آخ که این سکانس دوم نفسگیر و سکتهزاست!
انتخاب ویژه ۲: درخشش (استنلی کوبریک) | ۱۹۸۰ | The Shining
احتمالا از ابتدا چشمتان دنبال حضور «درخشش» بوده و ما هم شما را ناامید نمیکنیم! این بار استاد مسلم و وسواسی سینما، «استنلی کوبریک» کبیر رفته سراغ یکی از ترسناکترین و روانکاوانهترین رمانهای «استیفن کینگ» و بهترین ورژن «جک نیکلسون» را جلوی دوربین گذاشته تا داستان مهاجرت مقطعی خودخواسته «جک تورنس» نویسنده پریشانحال و زن و پسرش را به هتلی دورافتاده در منطقهای کوهستانی که در فصل زمستان تعطیل است روایت کند.
فیلم بدون تردید یکی از ترسناکترین فیلمهای تاریخ سینماست، اگر بهترین آنها نباشد. حواشی پشت صحنه فیلم که اکثر آنها از وسواس بیمارگونه کوبریک و وارد شدن فشار به عوامل فیلم (به خصوص بازیگر زن آن «شلی دووال») نشات گرفته، خودش مستعد نگارش یک مطلب مفصل در آینده است که بهزودی به آن خواهیم پرداخت.