فیلم سیزده نماد دوران پیش از اوج هومن سیدی است. دوران پیش از مغزهای کوچک زنگ زده. مراد از دوران اوج چیست؟ آیا صحبت از ساختن شاهکار سینمایی در میان است؟ خیر. منظور رسیدن هومن سیدی به مرحله ساخت بهترین فیلمش تا به امروز است. نکته مدنظر آن است که سیدی در سیزده همچنان در تلاش است تا جهان مطلوب خودش را خلق کند. جهانی که از شخصیتهای عاصی و آسیب خورده با دغدغهها و ویژگیهای طغیانگرانه و حتی جنونآمیز، دردمندانه و بعضا احمقانه.
شخصیتهایی که از فرط آسیبدیده بودن سراغ رفتارهایی غیر مرتبط با تعقل و عرف اجتماعی رفتهاند. در مجموع آثار سیدی جهان خاص شخصیتها در قالب واگویههای ذهنی خودشان و نریشینهایی که تفکرها و تصمیمهای درون ذهن آنها را به نمایش میگذارد و رفتارهای عجیب غریب در موقعیتهای عجیب غریب و معاشرت با آدمهای عجیب و غریب، رقم میخورد. این غریب و ناآشنا بودن در فیلمهای پیش از «مغزهای کوچک زنگ زده» به شکل بیرون زده و گل درشتی در قامت تلاش کارگردان و ترسیم موقعیتهای چیده شده که طعنه به ویدئو کلیپ میزد بروز پیدا میکرد.
برای نمونه سکانس روی پشت بام در فیلم سیزده که همزمان با رپ خواندن پسرکی که حالت طبیعی ندارد و میلنگد، گروهی از جوانهای پارکور کار بالا و پایین میپرند، اشاره کرد. یا شمایل مرد به شدت چاق با رنگ موها و سر و شکلی اغراق شده با فولکس استیشن نارنجی رنگش. یا تلاشهای نوید محمدزاده برای بازی گرفتن از کاسه توالت فرنگی دور انداخته شده یا اجاق گاز رها شده در زبالهها و…. تلاشهایی که به خودی خود جذاب است و شوخ طبعانه و گیرا و حتی مرتبط با فضای هپروت در اثر مصرف مخدر و … به نظر میرسد؛ اما وقتی از منظر روایت به آنها نگاه میکنیم، در مییابیم که تلاشهایی اغراق شده به کار بسته شده است تا اتمسفری خاص و جدا افتاده از کلیت اجتماعی که تجربهاش میکنیم را ترسیم کند.
این تلاش به خودی خود نکته منفیای است؟ قطعا خیر. اتفاقا یکی از نکات گیرای سینمای سیدی است و تلاشی برای تازه بودن. تلاشهایی برای خلق جهان زیر زمینی شخصیتهایی از جنس شخصیتهای سرگشته و سرگردان فیلم سیزده. نکته اما کجاست؟
نکته آنجاست که این بیرون زدگی فرمی میبایست در امتزاج با متن و شیوه داستان گویی رقم میخورد و چیده شده به چشم نمیآمد. این ویژگیای است که در آثار بعدی سیدی رقم خورده و مثلا در «مغزهای کوچک زنگ زده» میتوان نمونه بلوغ یافتهاش را جستجو کرد. بلوغی که در ترسیم منطقه تحت سیطره خلافکارها در حاشیه شهر رخ میدهد و شخصیت پردازی، جزییات قصه و تصاویر و موقعیتها یکدیگر را تکمیل میکنند.
پس غلو شدگی بیرون زده از کار یکی از ویژگیهای سیزده است. در کنار اینکه باید اعتراف کرد ایده وان حمام و غرق شدن چندباره پسرک نوجوان فیلم در آن کارکردی چندگانه، درست و مرتبط با حالات درونی شخصیت در فیلم دارد.
از منظر داستان گویی و مضمون باید گفت که دغدغه مهمی پشت روایت داستان فیلم سیدی است. ماجرای مسئولیت پدر و مادر بودن. مسئله درگیر نکردن بچهها با دعواهای میان پدر و مادر. مسئله توان درک و همدلی میان پدر و مادر و فرزندان به ویژه دردوران نوجوانی. مسئله نقد نگاه دستوری از بالا به پایین و ضرورت پرداختن به مسئله ارتباط انسانی و عاطفی میان والدین و فرزندان و… که فقدان هریک از آنها منجر به تراژدیای میشود که در فیلم شاهدش هستیم.
قطعا سیدی پرداختن به مسئله پرورش فرزند و علل بروز خشم نسبت به والدین، تسری دادن نفرت در اثر ناکامی در ارتباط با پدر و مادر به تمام ارتباطات اجتماعی آتی، تلاشهای دردناک و آسیب زای فرزندان برای جایگزینی والد مرد یا زنشان با مردان و زنان دیگر و… را مدنظر داشته است.
ناگفته میتوان این رگه را در سرنوشت ارتباط «سامی/ ساقی» (آزاده صمدی) با پدرش و یا ارتباط میان «بمانی» (یسنا میرطهماسب) با پدر و مادرش به وضوح دید. همین درک متقابل است که کمک کردن و همدلی سامی با بمانی را باعث میشود. گویی سامی به خوبی درد بمانی را درک میکند. درد درک نشدن، طرد شدن و نادیده گرفته شدن. خب نتیجه این همدلی هم میشود سو تفاهم بمانی و جایگزین کردن سامی به جای خلا جنس محبت زنانه در زندگیاش و….
اما این همه در طول فیلمنامه «سیزده» به شکلی همگن و متوازن توضیع نشده است. همین مشکل است که فیلم را دو تکه کرده است. تکهای که با حضور پدر و مادر طرح مسئله میشود و بعد فیلم سراغ تشریح مفصل جهان پر آسیبی میرود که بمانی به آن پرتاب شده است. در این فاصله هیچ خبری از پدر و مادر نیست. در نهایت دوباره میدان در اختیار پدر و مادر قرار میگیرد. پدر و مادری که اصولا مخاطب فرصت شناختن آنها را پیدا نکرده است.
حال آنکه در شکلی قوام یافتهتر بهتر بود خط داستانی مرتبط با پدر و مادر در کنار خط داستانی بمانی و سامی به شکلی در هم تنیده و موازی پیش میرفت تا مخاطب احساس انقطاع و چندپارگی در داستان نداشته باشد.
در کل اما فیلم سیزده یک گام رو به جلو در کارنامه هومن سیدی است. گامی که مقدمهای شده برای ساخت آثار پخته و منسجمتری مثل «مغزهای کوچک زنگ زده».
خوب بود