همه آن‌چه می‌خواهید درباره این سریال اپل‌تی‌وی بدانید

سریال جداسازی؛ کابوسی به سبک چارلی کافمن

سریال جداسازی یک سریال روان‌شناختی تریلر و علمی‌خیالی است که آن را دن اریکسن به عنوان نخستین تجربه خود خلق کرده و البته از حمایت جدی بن استیلر برخوردار بوده است که کارگردان اصلی فصل اول «جداسازی» به شمار می‌رود. اولین نمایش سریال از اواسط ماه فوریه در «اپل تی‌وی پلاس» شروع شد و دو ماه پس از آن بود که اعلام شد فصل دوم آن هم ساخته خواهد شد. این سریال با استقبال عموم تماشاگران و منتقدانی روبه‌رو شد که داستان و بازی‌های آن را بیش‌تر ستوده‌اند.

عوامل و بازیگران سریال جداسازی

خالق سریال جداسازی: دن اریکسن، کارگردانان: بن استیلر (۶ قسمت) و ییفا مک‌آردِل (۳ قسمت)، فیلمنامه‌نویسان: دن اریکسن، اندرو کال‌ویل، کاری درِیک، آنا اویانگ موئنک، کریس بلک و… مدیران فیلمبرداری: جسیکا لی گانیه و مت میچل، تدوینگران: جفری ریچمن، گرشان هینکسن و اریکا فرید مارکر، آهنگساز: تئودور شاپیرو، بازیگران: آدام اسکات (مارک اسکوت)، زک چری (دیلن جرج)، بریت لوئر (هلی ریگز)، جان تورتورو (اِروینگ بی‌لیف)، کریستوفر واکن (برت گودمن)، پاتریشا آرکت (هارمونی کوبل) و…

بهترین سریال های خارجی ۲۰۲۲

خلاصه داستان سریال جداسازی

یک شرکت شوم فناوری با عنوان «صنایع لومن» از یک عمل جراحی «جداسازی» برای تفکیک خاطرات غیرکاری بعضی از کارمندانش از حافظه کاری آن‌ها استفاده می‌کند. مارک یکی از این کارمندان «جداسازی‌شده» است که به‌تدریج و با کمک دیگر همکارانش به زنجیره‌ای از توطئه‌ها در دو سوی زندگی خود پی می‌برد.

سریال جداسازی

داستان تولید سریال

دست‌کم ۵ سال پیش از رونمایی از جداسازی بود که بن استیلر، سناریوی قسمت اول (قسمت آزمایشی) سریال را خواند؛ و به همین خاطر است که پس از پشت سر گذاشتن این فرایند طولانی تولید، این سریال را «طولانی‌ترین پروژه‌ای که روی آن کار کرده» خوانده است. سناریو را دن اریکسن به عنوان الگوی فیلم‌نامه برای کمپانی تولیدی استیلر با عنوان Red Hour Productions ارائه کرده بود که توسط جکی کوهن، مدیر بخش توسعه، به دست استیلر رسید. استیلر گفت که وامگیری داستان از کمدی‌های محل کار و اداری، برایش لذت‌بخش بوده است. او در ژانویه ۲۰۱۷ از آدام اسکات دعوت کرد تا نقش اصلی سریال را بازی کند؛ اما بیش از دو سال زمان برد تا «اپل تی‌وی پلاس» در نوامبر ۲۰۱۹ چراغ سبز تولید فصل اول را بدهد و استیلر کارگردان اصلی مجموعه باشد. البته او ابتدا می‌خواست فقط قسمت اول را کارگردانی کند اما در مرحله پیش‌تولید نظرش تغییر کرد و در نهایت شش قسمت از نه قسمت فصل اول زیر نظر و تحت هدایت او ساخته شد. سایر بازیگران از ژانویه تا دسامبر ۲۰۲۰ قرارداد بستند و به‌تدریج به پروژه اضافه شدند چون شیوع جهانی کووید-نوزده باعث شد فیلم‌برداری تا ماه نوامبر ۲۰۲۰ به تعویق بیفتد. در ضمن، جان تورتورو بود که پیشنهاد کرد کریستوفر واکن در نقش برت بازی کند چون به قول خودش: «او دوست قدیمی من است و این‌طوری لازم نبود که وانمود کنم این شخصیت مثلاً دوست قدیمی من است.»

جرمی هیندِل، طراح صحنه سریال، ترکیبی از شمایل دفاتر اداری دهه‌های ۱۹۶۰، ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را برای شمایل متمایز این سریال در نظر گرفت و از معمار نوگرایی به نام ایرو سارینِن، به عنوان منبع الهامش برای طراحی ساختمان یاد کرد. استیلر هم جایی به این موضوع اشاره کرد که مسئول تدارکات، رایانه‌های قدیمی را جوری نوسازی کرد که بازیگران واقعاً بتوانند با آن‌ها کار کنند. ششم آوریل ۲۰۲۲ (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱) بود که «اپل» سفارش فصل دوم این سریال را هم داد.

سریال جداسازی

آیا می‌دانید:

  • آثاری که به‌نوعی الهام‌بخش این سریال بوده‌اند: افسانه ترسناک «اتاق‌های عقبی» (The Backrooms: افسانه‌ای شهری که داستان هزارتوی بی‌پایانی از اتاق‌های اداری را بازگو می‌کند که به صورت تصادفی تولید می‌شوند؛ و بوی فرش خیس، دیوارهایی با ته‌رنگ زرد و نورهای فلورسنت وزوزکن، از ویژگی‌های آن هستند)، بازی ویدیویی «حکایت استنلی» (The Stanley Parable) و فیلم درخشان «نمایش ترومن» (پیتر ویئر، ۱۹۹۸).
  • رایانه‌های بخش پالایش داده‌های ماکرو، فاقد کلید «اسکیپ» (فرار) هستند.
  • منبع آبی که مقابل ساختمان دفتر مرکزی محل وقوع داستان (در واقع ساختمان لابراتوارهای قدیمی بِل در هومدِل نیوجرسی) قرار دارد، جوری طراحی شده است که مثل یک ترانزیستور به نظر برسد. اگر آدرس این مکان (جاده ۱۰۱ کرافوردز کورنر در هومدل نیوجرسی) را هم روی نقشه‌های گوگل ببینید، این راه‌ها از نمای هوایی هم شبیه ترانزیستور هستند چون ترانزیستور در این مکان ابداع شد و این طراحی‌ها برای ادای دین به آن صورت گرفته است.
  • خالق سریال، دن اریکسن، در اصل اهل آلیمپیای ایالت واشینگتن است که رستوران‌های زنجیره‌ای آن از سال ۱۹۴۸ به خانواده ایگِن تعلق دارد. مالکان شرکت لومن در سریال هم خانواده ایگن هستند.
  • مفهوم و ایده «جداسازی» تازه نیست و پیش از این، در ارتش امریکا و در قالب برنامه‌های پنهان اوگا (OGA) تجربه‌هایی برای رسیدن به آن صورت گرفته بود (که در خلال سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ تحقیقاتی در کنگره امریکا به منظور افشاسازی‌شان صورت گرفت)؛ از جمله با تغییر شرایط حضور افراد با استفاده از نورهایی که فضاهای به‌خصوصی را می‌سازند، انزوا، ممانعت از خواب و…

سریال جداسازی

منتقدان درباره جداسازی چه می‌گویند؟

گاردین | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰

لوسی مَنگِن | برای اثری که یکی پس از دیگری شما را به یاد آثار چارلی کافمن، وس اندرسن، جرج اوروِل، کافکا و نیم دوجین سریال علمی‌خیالی و درام‌های کمدی محل‌کاری می‌اندازد، این سریال به شکل فوق‌العاده‌ای منحصربه‌فرد است و روی پای خودش می‌ایستد؛ و به مأموریتش برای ترکاندن مغز شما اعتماد کامل دارد… «جداسازی» شمایل بصری زیبایی دارد و با سبک و حساسیت فوق‌العاده بن استیلر کارگردانی شده است. چهار بازیگر عجیب‌وغریب انتخابی او برای ایفای نقش‌هایی در سریال، شامل پاتریشا آرکت (که چند باری با استیلر کار کرده)، جان تورتورو، کریستوفر واکن و ترامِل تیلمن، سناریوی درخشان «جداسازی» را به کمال رسانده‌اند؛ سریالی که شاید کمی آهسته راه می‌افتد اما پس از آن، حس‌وحالش را فراموش نخواهید کرد.

نیویورک تایمز | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰

جیمز پانی‌وازیک | داستان‌های علمی‌خیالی درباره تغییر میزان آگاهی آدم‌ها، از «آن‌ها زنده‌اند» (They Live) تا «ماتریکس»، اغلب شخصیت‌هایی را به نمایش می‌گذارند که ذهن‌شان توسط بیگانه‌ها یا نهادهای اهریمنی دستکاری شده است؛ اما «جداسازی» این سؤال را مطرح می‌کند که شما در صورت داشتن انگیزه، بخشی از خودتان را کاملاً وقف کار سخت روزانه می‌کنید یا نه. این سریال بازیگوشانه – که می‌شود آن را یک کمدی سیاه هم در نظر گرفت – به کابوسی می‌ماند که چارلی کافمن آن را طراحی کرده است؛ از طراحی صحنه‌ای که شمایلی از اواسط سده قبل را دارد و تهدیدآمیز است تا شیوه‌ای که زندگی‌های هرمسی شخصیت‌ها در محیط کار را ترسیم می‌کند؛ شخصیت‌هایی که در پایان روز از در آسانسور محل کار خارج می‌شوند ولی بلافاصله آن‌ها را می‌بینیم که برمی‌گردند تا روز کاری دیگری را شروع کنند، انگار کسی باقی زندگی آن‌ها را چیده و با یک تاب، این خط و مسیر زندگی را به یک نوار موبیوس بدل کرده است… لحن و پالت رنگی سریال، زمانی تغییر می‌کند که ما همراه با شخصیت مارک، اداره را ترک می‌کنیم؛ کسی که متوجه می‌شویم داوطلبانه تن به جداسازی داده چون همسرش را از دست داده و این عمل جراحی برای او راهی است به منظور ساختن خودِ دیگری که از غم و غصه رهاست. آدام اسکات هم در نقش مارک، خیلی خوب از خودِ درونی‌اش (در محل کار) به خودِ بیرونی‌اش (در جهان واقعی) تغییر می‌کند و هر بار چهره‌اش به لاستیکی می‌ماند که بادش خالی می‌شود.

نقد محمدرضا مقدسیان بر سریال جداسازی

هالیوود ریپورتر | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰

دنیل فینبرگ | ما در آمریکا پیشگام ایده‌ی ابر غذاهای آماده، تبدیل همه جور واکسیناسیون به یک مسأله سیاسی، و مخترع توییتر هستیم؛ اما به‌نوعی ناسالم‌ترین کاری که در قالب فرهنگ انجام داده‌ایم این است که کار کردن را زیر چتر رویای آمریکایی تقدیس کرده‌ایم. ما ساعت‌های زیادی سخت کار کردیم و میلیاردرهایی را شیر کردیم که به امثال ما هیچ اهمیتی نمی‌دهند، و حتی زمانی که دیگر کشورها قوانینی حمایتی چون خواب بعدازظهر سر کار، تعطیلات معقول تابستانی یا مرخصی‌های طولانی برای والدین را اجرا می‌کردند، آن‌ها را نشانه ضعف‌شان ارزیابی می‌کردیم. ما آن‌قدر، کار را تحسین کردیم که محبوب‌ترین آثار تلویزیونی بهار ۲۰۲۲ درباره هنرمندان شیاد هستند و از آن‌ها تجلیل می‌کنند؛ کسانی که خیلی سخت کار می‌کنند تا توهم کارکردن را به نمایش بگذارند! ما شاید آنا دِلوی یا الیزابت هومس یا امثال‌شان را دوست نداشته باشیم اما قطعاً تعهدشان را تحسین می‌کنیم.

سریال‌هایی مثل این – که چنین سطحی از غرابت را در بر می‌گیرند – اغلب می‌توانند رشته کلام را از دست بدهند و صرفاً به شهر فرنگی خفقان‌آور در باب ساخت جهان بدل شوند به جای این‌که دنیایی را بسازند که می‌شود داستانی را در آن روایت کرد. با وجود این، «جداسازی» سریالی است که هرچه داستانش پیش می‌رود منسجم‌تر و موثرتر می‌شود و زنجیره‌ای از اتفاق‌های هیجان‌انگیز را بنا می‌کند که مرا بیش‌تر مشتاق پیگیری داستان کرد تا این‌که خسته و مستأصل کند. پس امیدوارم «اپل تی‌وی پلاس» سریع‌تر چراغ سبز تولید فصل دوم سریال را بدهد تا این نویسندگان، کارگردانان و بازیگران به‌سرعت سر کارشان برگردند. توازن میان کار و زندگی فقط برای آدم‌های تنبل و فرانسوی‌ها است!

سریال جداسازی

امتیازهای تماشاگران و منتقدان

از امتیاز کاربران سایت «آی‌ام‌دی‌بی» و دو سایت مطرح جمع‌آوری آرای منتقدان را مشاهده کنید؛

نام سایت امتیازدهنده‌ها امتیاز تعداد آراء
IMDb کاربران ۸.۷ از ۱۰ ۴۸۲۵۰
متاکریتیک منتقدان برتر ۸۳ از ۱۰۰ ۳۱ منتقد برتر
راتن تومیتوز عموم منتقدان ۸.۵ از ۱۰ ۹۰ منتقد

 

گروه بازیگران سریال جداسازی
گروه بازیگران سریال جداسازی

حرف‌های کارگردان و بازیگران سرشناس سریال جداسازی

دن اریکسن: تماشاگران را دیوانه می‌کنیم!

  • سر این‌که فصل اول سریال جداسازی چطور به پایان برسد خیلی صحبت و بحث کردیم و پایان‌های مختلفی را در نظر داشتیم. نمی‌خواهم کسی را خراب کنم (منظور بن استیلر در مقام کارگردان اصلی و یکی از تهیه‌کننده‌های اجرایی سریال) چون فکر می‌کنم تصمیم درست و درخشانی بود اما در نهایت بن بود که این پایان را پیشنهاد کرد. واکنش من هم این بود: «قبول، اما تماشاگران دیوانه می‌شوند!» از سوی دیگر فکر می‌کنم با فاصله، بهترین و مؤثرترین نقطه‌ی عطف داستان ما بود که می‌توانستیم این بخش از داستان را با آن تمام کنیم، چه از نظر خود داستان و چه از نظر وضعیت شخصیت‌ها؛ هم شخصیت‌ها بالأخره جواب سؤال‌های خود را می‌گیرند و هم سؤال‌ها و مسأله‌های جدید مطرح می‌شوند.
  • سر این موضوع هم خیلی صحبت کردیم که در فصل اول چه مقدار از داستان را بازگو کنیم… خودم می‌خواستم همه چیز را بگویم تا ثابت کنم که همه را می‌دانم و ما جواب تمام سوال‌های این جهان داستانی را داریم؛ اما این شیوه همیشه بهترین راه برای بنای یک درام نیست و همین طور برای این‌که تماشاگران دائم کنجکاو و پیگیر داستان باشند. پس تصمیم گرفتیم به اندازه کافی جواب سؤال‌های تماشاگر را بدهیم؛ به‌قدری که تعلیق حفظ شود.

پاتریشا آرکت: به او ایمان داشتم

  • اولین بار بن (استیلر) با من تماس گرفت و سناریوی قسمت اول سریال جداسازی را برایم فرستاد. حسابی مجذوب این جهان داستانی شدم و کنجکاو این موضوع که در این جهنم چه خبر است. بعدش گفت‌وگویی داشتیم که بعضی سوال‌های من جواب داده شد اما در عوض، نُه میلیون سوال جدید از دلش بیرون آمد. آخرش هم به جایی رسیدم که گفتم: «نمی‌دانم از کجا سر درمی‌آوریم اما می‌خواهم در این سفر همراه شما باشم.» فکر می‌کنم این موضوع واقعاً کمک کرد که من به بن در مقام کارگردان ایمان زیادی داشتم چون با او در «فرار از دانِمورا» همکاری کرده بودم.
  • مسأله اصلی من در شروع کار، رسیدن به لحن مناسب و سر درآوردن از این بود که بعضی از صحنه‌ها را باید چه‌طور بازی کنم. بن هم برای این منظور، پانزده دقیقه از تصاویر فیلم‌برداری‌شده را به من نشان داد؛ اما باز هم دست‌آخر باید به او در مقام کارگردان اعتماد می‌کردم و طبق نظرش پیش می‌رفتم. البته در چند برداشت نیز دیالوگ‌های بداهه‌ای را داشتیم که دست‌آخر جواب دادند و استفاده شدند؛ مثل جایی که مارک می‌گوید: «در باز بمونه یا ببندم؟» و من می‌گویم: «هر دو.»
  • واقعاً نمی‌توانم پیچیدگی این جهان داستانی را آن‌طور که باید حتی برای شما توضیح بدهم؛ مثلاً سر صحنه گنجه‌ای را باز می‌کردیم و همه چیز آن با نام و برند کمپانی لومن بود. تازه زنان سریال، لباس‌های زیر خاصی هم می‌پوشیدند و کمربند و چیزهای دیگری که همه بخشی از ساختار سازمانی لومن بود! همه‌ی این جزییات و پیچیدگی‌ها بود که توأمان جالب و عجیب بودند. به‌علاوه، ما دائم سر صحنه گم می‌شدیم چون همواره جای درها تغییر می‌کرد، دیوارهایی اضافه می‌شدند و برخی هم حذف. واقعاً مثل موش‌هایی بودیم که در یک هزارتو گرفتار شده بودیم و مثلاً به هم می‌گفتیم: «من سر صحنه‌ام اما نمی‌توانم شما را پیدا کنم!»

جان تورتورو: مرد جدی

  • من به این دلیل به داستان سریال جداسازی علاقه‌مند شدم که فکر می‌کنم مردم واقعاً خودشان را از کار جدا می‌کنند. به‌علاوه، همه شخصیت‌ها متفاوت و پرجزییات بودند. کلیت شخصیت پیشنهادی به خودم را نیز دوست داشتم و به نظرم جالب بود قرار گرفتن در قالب چنین مرد جدی، رسمی و با آداب و رسوم خاص خودش؛ که ناگهان دستخوش چنین موج احساسی قوی‌ای می‌شود.
  • دن اریکسن خالق و نویسنده اصلی سریال، سرگذشت و تعریف تمام‌وکمالی از شخصیتم دارد ولی من واقعاً نمی‌توانم درباره‌اش صحبت کنم؛ در غیر این صورت، اعدام می‌شوم! من درباره خود بیرونی شخصیتم، تحقیقات زیادی کردم که به من خیلی کمک کرد تا شخصیتم را سروشکل بدهم. از سوی دیگر، باید در مقابل کنش دیگر شخصیت‌ها جوری واکنش نشان می‌دادم که درون جهان مشترک‌مان قابل‌قبول باشد. پس این موضوع که روابط و اتفاق‌های بین آدم‌ها نیز در این داستان اهمیت خاصی داشت، شخصیتم را برای من جالب می‌کرد.
  • بازی کردن احساساتی که باید نسبت به دیگری واقعی باشند، خیلی سخت است. آثار زیادی را دیده‌ام که قرار بوده بازیگران‌شان عاشق باشند یا چیزی در این مایه‌ها، ولی من واقعاً آن را احساس نکردم. اگر نقش مقابل شما را کسی بازی کند که متوجه شوخی‌های شما بشود و بتوانید مواردی را با او در میان بگذارید، خیلی راحت می‌شود این احساس علاقه را بر اساس درک و فهم مشترک ساخت. احساسات واقعی میان آدم‌ها را نمی‌شود با تصمیم گرفتن خلق کرد. من چند دفعه کریستوفر واکن را در آثاری هدایت کرده‌ام و می‌دانم که او به‌نوعی مثل یک نوازنده جاز است. کریس از زوایای مختلفی به کار نزدیک می‌شود و این لذت همکاری با اوست. برای همین است که کریس همیشه شما را غافلگیر می‌کند.

بریت لوئر: مواجهه با بدترین دشمن

  • فکر می‌کنم شخصیت هِلی به‌زیبایی تجسم این ایده است که ما اغلب بدترین دشمن خودمان هستیم؛ و سریال جداسازی تجربه‌ای است در این زمینه که ما بخش‌های جداشده‌ای در زندگی‌مان داریم که حقیقتاً نمی‌خواهیم با آن‌ها روبه‌رو شویم، چه یک غم و غصه بزرگ باشد و چه مربوط به کارمان.
  • می‌گویند ما با دوستان صمیمی‌مان همان‌طور صحبت نمی‌کنیم که صدای درون سرمان با خودمان سخن می‌گوید؛ و شخصیت من وقتی برای اولین بار با خود بیرونی‌اش در ابتدای فصل اول و در قالب ویدیوی ضبط‌شده از خودش روبه‌رو می‌شود، شیوه‌ای که هلنای بیرونی با هلی صحبت می‌کند، بسیار بی‌رحمانه است. توجیه این برخورد برای من، صحبت کردن ذهنی ما با خودمان است که بسیار نامهربانانه صورت می‌گیرد.
  • در مورد رویکردم برای بازی در قسمت پایانی و حضور در مهمانی بزرگ، جایی که ۴۶ تصویر ۱۶ فوتی از من در سالن قرار گرفته است و تصاویری غول‌پیکرند از من، صادقانه می‌گویم که بن و من درباره‌اش شوخی می‌کردیم که گفتیم این وضعیت، یا فانتزی یک بازیگر است یا بدترین کابوس او. برای من کمی از هر دو این‌هاست. وقتی اولین بار این تصاویر بزرگ از شخصیتم را موقع تمرین دیدم، به‌نوعی به زانو درآمدم. کمی دچار احساس تهوع شدم. من چنین بازتاب غول‌آسایی از خودم را از نگاه شخصیت هلی دیدم و برای همین بود که حالم خیلی بد شد؛ چون انگار واقعاً با بدترین دشمن خودم روبه‌رو شده بودم.

 

پوستر رسمی سریال جداسازی

پوستر سریال جداسازی

برگرفته از منابع مختلف از جمله آی‌ام‌دی‌بی، انترتینمنت ویکلی، رپ، متاکریتیک

تماشای آنلاین سریال جداسازی

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole