دهه ۱۳۷۰، آغاز افول اقتصادی سینمای ایران بود. بعد از فروش – در مقیاس ایران – شگفتانگیز بیش از ۸۱ میلیون قطعه بلیت در سال ۱۳۶۹، از سال ۱۳۷۰ با کاهش تقریباً مستمر آمار مخاطبان سینمای ایران روبهروییم؛ آماری که در انتهای دهه ۷۰ به حدود ۳۰ میلیون قطعه بلیت در سال رسید. اکران نوروزی هم در این دهه – بهخصوص در نیمه اول این دهه – تاریکترین وضعیتش را سپری کرد.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۰
فاجعهبارترین اکران نوروز چهار دهه اخیر (البته تا قبل از شیوع کرونا) در سال ۱۳۷۰ اتفاق افتاد. سه فیلمی که در نوروز آن سال روی پرده رفتند – «گروهبان» (مسعود کیمیایی)، «چاووش» (ساموئل خاچیکیان) و «چون ابر در بهاران» (سعید امیرسلیمانی) – تقریباً هیچ ربطی به حالوهوای نوروز نداشتند. شاید در این زمینه وضعیت «چون ابر در بهاران» کمی معقولتر بهنظر میرسید. اولین فیلم سعید امیرسلیمانی (بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون) در مقام کارگردان، ملودرامی با استفاده از مایههای آشنا بود. «گروهبان» هم، در ادامه فیلم قبلی کیمیایی – «دندان مار» – فیلم تلخ و تندی در مورد تبعات جنگ بود که هر چند در گذر زمان طرفدارانی یافته و جنبههایی از فیلم با ستایش مواجه شده، اما در زمان نمایش نتوانست خاطره استقبال عمومی منتقدان از «دندان مار» را زنده کند. اما «چاووش» کوچکترین ربطی به سینمای خاچیکیان ندارد. پس از محدودیتهایی که خاچیکیان پس از موفقیت شگفتانگیز تجاری «عقابها» متحمل شد، ناچار به ساخت فیلمی با مایههای مذهبی و عرفانی شد تا بتواند نظر مثبت نگاه رسمی را جلب کرده و امکانات لازم را برای تولید و اکران فیلم به دست بیاورد. نتیجه، یکی از بیربطترین و ضعیفترین آثار سینمای خاچیکیان بود.
احمد طالبینژاد در مطلبی با عنوان «پاییز در بهار» (شماره ۱۰۵ ماهنامه فیلم، اردیبهشت ۱۳۷۰) وضعیت اکران نوروزی در سالهای منتهی به ۱۳۷۰ را چنین توصیف کرد: «تجربه چندساله اخیر ثابت کرده است که حالا دیگر اکران عید برخلاف گذشته، جزو اکرانهای مرده به حساب میآید. در گذشته، رقابت بین پخشکنندهها بر سر در اختیار گرفتن اکران نوروز، از نیمه دوم هر سال بهصورتی جدی آغاز میشد. تا آنحد که این اواخر، به همین دلیل، فیلمهای ویژه عید نوروز ساخته میشد. در سالهای پس از انقلاب، و به مرور، این ویژگی از بین رفت. دلایلی مانند تداخل ایام نوروز با ماه رمضان از دو سال پیش، مسافرتها یا برنامههای تلویزیونی در این ایام هم بهعنوان علتهای این سقوط کافی بهنظر نمیرسند. به عنوان مثال در همین سال جاری، طبق گزارش پلیس راه، مسافرتهای نوروزی حتی از نصف سالهای گذشته هم کمتر بود. تلویزیون هم که قربانش بروم، همه چیز داشت جز سرگرمی! اما فیلمهایی که در این ماه روانه اکران شدند، کاملاً ناموفق بودند.» به اعتقاد طالبینژاد، حداقل دو فیلم «چاووش» و «گروهبان» – بهخصوص فیلم کیمیایی – میتوانستند با اکران در شرایطی دیگر، به موفقیت بیشتری دست پیدا کنند و قربانی عدم تشخیص درست انتخاب زمان نمایش شدند: «شاید یکی از دلایل انتخاب این فیلم [«گروهبان»] و «چون ابر در بهاران» برای نوروز، قدمت تولید آنها و در نتیجه کمک به تهیهکنندگانشان باشد که فروش ناقابل آنها نتوانست این منظور را برآورده کند.»
در وخامت وضعیت اکران نوروز سال ۱۳۷۰ همین بس که، طبق آمار رسمی اعلامشده در «وبسایت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»، سه فیلم اکرانشده در نوروز رویهمرفته حتی یک میلیون مخاطب هم نداشتند! در این میان «چاووش» با ۳۰۷ هزار و ۹۸۱ مخاطب، موفقترین اکران عید بود که رتبهای بهتر از چهلوششم در جدول پرمخاطبترین فیلمهای سال بهدست نیاورد. (در مقام مقایسه کافی است به این نکته توجه کنیم که «عقابها» – شش سال پس از اکران اولیه – کماکان آنقدر طرفدار داشت که در اکران چندم هم بیش از ۴۰۰ هزار مخاطب را در سال ۷۰ جذب کرد و در رتبه ۳۱ جدول فیلمهای پرمخاطب سال قرار گرفت!) «چون ابر در بهاران» ۲۹۶ هزار و ۳۴۸ مخاطب داشت و رتبه چهلوهشتم جدول فروش را کسب کرد و «گروهبان» با تنها ۲۶۹ هزار و ۴۸۳ تماشاگر و قرار گرفتن در رده پنجاهوچهارم جدول فیلمهای پرمخاطب سال ۱۳۷۰، به ناکامترین فیلم اکران نوروزی آن سال و به یکی از شکستهای سنگین تجاری سینمای مسعود کیمیایی تبدیل شد.
در مجموع در آن سال ۶۶ میلیون و ۶۳۴ هزار و ۶۴۴ بلیت در سینماها فروخته شد که نشاندهنده افتی ۱۵ میلیونی نسبت به سال ۱۳۶۹ بود. اما سقوط وضعیت اکران نوروزی از این هم فجیعتر بود. از میان این بلیتها، تنها ۸۷۳ هزار و ۸۱۱ بلیت برای تماشای سه فیلم اکران نوروزی فروخته شد؛ یعنی تنها ۱.۳۱ درصد از آمار کلّی سال.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۱
وضعیت اکران نوروزی در سال ۱۳۷۱ چندان بهتر از سال قبل نبود. احمدرضا جلیلی در گزارش اکران نوروزی این سال در شماره ۱۲۲ ماهنامه «فیلم» (اردیبهشت ۱۳۷۱) با عنوان «وقتگذرانی، رکود و انتظار»، همچون مطلبی که سال قبل احمد طالبینژاد نوشته بود، به رکود اکران نوروزی در آن سالها اشاره کرده و سعی در تحلیل آن داشت: «اکران نوروز هم طی سالهای پس از انقلاب، برخلاف سالهای پیش از آن، یک اکران ناموفق بوده است. به دود دلیل عمده: دلیل اول، نبود یا کمبود فیلمهای مناسب نوروز است. فیلم مناسب نوروز هم فیلمیست که بیشتر جنبه سرگرمکننده داشته باشد. بهخصوص در تعطیلات نوروز، مردم بیشتر مایلند فیلمهای ساده و غیرپیچیده و عمدتاً شادیآفرین ببیند… دلیل دوم، به نحوۀ برنامهریزی اکران برمیگردد که با طبیعت اکران نوروز در تضاد است. نوعی نقض غرض. روشنتر اینکه برای نوروز، باید فیلم مناسب را انتخاب کرد. اما برنامهریزی اکران فیلمها، بیشتر بر قرعه و شانس و تصادف استوار است، تا انتخاب. بنابراین معدود فیلمهای مناسب اکران نوروز هم ممکن است با این شیوه، به زمان دیگری پرتاب شوند (که اغلب چنین میشوند).»
اکران نوروزی سال ۷۱ وضعیتی غیرمتعارف و آشفته داشت. از یک طرف هفته اول سال ۷۱ با روزهای سوگواری ماه رمضان همزمان شد و به همین دلیل اولین فیلمهای سال، از ۱۲ فروردین روی پرده رفتند (و بنابراین میتوان گفت که سینمای ایران در سال ۷۱ هم اکران نوروزی بهمعنای واقعی نداشت). از سوی دیگر، چهار فیلم در نوبت اکران نوروزی که قرار داشتند که یکی از آنها («دادستان» به کارگردانی بزرگمهر رفیعا) به آن نوبت اکران نرسید. رفیعا بهخاطر طولانیبودن زمان فیلم و بهواسطه ملاحظات اقتصادی تصمیم گرفت فیلم را برای نمایش عمومی کوتاه کند و به همین دلیل «دادستان» برای نمایش در اکران نوروزی آماده نشد و فیلم دیگری هم بهجای آن به نمایش درنیامد (چون فیلمهای دیگر با توجه به لزوم کپی گرفتن به تعداد کافی برای توزیع در سینماها و همچنین آمادهسازی برنامههای تبلیغاتی، آمادگی اکران را نداشتند).
در چنین شرایطی، سه فیلم نوروزی از ۱۲ فروردین ۱۳۷۱ به نمایش درآمدند. «مخترع ۲۰۰۱» (امیر توسل)، یک فیلم فانتزی ویژه کودکان و نوجوانان، بیش از دیگر فیلمها از ویژگیهای یک فیلم نوروزی برخوردار بود. هر چند کیفیت فنی نهچندان بالای فیلم باعث شد که توجه چندانی به آن نشود. «انفجار در اتاق عمل» (رحیم رحیمیپور) در ادامه علاقه رحیمیپور به ساخت آثاری در مورد رویدادهای جبهه یا حوادث مرتبط با جنگ تحمیلی قرار میگرفت و تناسبی با شرایط نوروز نداشت. «نیاز» (علیرضا داودنژاد) دیگر فیلم اکران نوروز ۷۱ بود؛ فیلمی که با استقبال فوقالعاده منتقدان روبهرو شد و حتی عدهای آن را یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران دانستند اما داستان ساده و کمفراز و فرود فیلم، کمبودن کنشهای بیرونی و نبود ستاره، از جمله عواملی بودند که «نیاز» را به فیلمی مناسب مخاطب خاص تبدیل میکردند و نه اثری برای فروش بالا. در چنین شرایطی هرچند «نیاز» فروش بالایی نداشت اما در مقایسه با دیگر فیلمهای اکران نوروز شرایط بهتری داشت و کارشناسان را غافلگیر کرد.
با این توضیحات، میتوان حدس زد که وضعیت کلی اکران نوروز در سال ۷۱ هم تعریفی نداشت. در این میان، «نیاز» بهشکل غافلگیرکنندهای به پرمخاطبترین فیلم اکران نوروزی تبدیل شد و با ۴۱۹ هزار و ۱۶۴ مخاطب رتبه ۲۸ جدول فیلمهای پرمخاطب سال را به خود اختصاص داد. «مخترع ۲۰۰۱» با ۳۵۴ هزار و ۷۵۹ مخاطب در رتبه ۳۲ این جدول قرار گرفت و «انفجار در اتاق عمل» هم ۳۴۱ هزار و ۸۶۳ مخاطب را جذب کرده و سیوهفتمین فیلم پرمخاطب سال ۷۱ شد.
در این سال و در ادامه روند نزولی استقبال از فیلمها، مجموعاً ۵۴ میلیون و ۳۰ هزار و ۷۴۵ قطعه بلیت فروخته شد (حدوداً ۱۲.۵ میلیون قطعه بلیت کمتر از سال ۷۰ و چیزی حدود دو سوم سال ۶۹). از این میان، سهم فیلمهای نوروزی تنها ۱ میلیون و ۱۱۵ هزار و ۷۸۶ قطعه بلیت (۲.۰۶ درصد از کل بلیتهای فروختهشده) بود تا یک آمار غمانگیز دیگر برای اکران نوروزی به ثبت برسد.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۲
اکران نوروزی سال ۱۳۷۲ بیش از اکرانهای نوروزی دو سال گذشته حالوهوای نوروزی داشت. از بین چهار فیلم اکران عید ۱۳۷۲، دو فیلم لحنی کمیک داشتند، یکی از آنها یک اکشن موفق بود و دیگری هم ملودرامی با پایان خوش. «افعی» (محمدرضا اعلامی)، «مأموریت آقای شادی» (محمدرضا زهتابی)، «امید» (حبیب کاوش) و «یک مرد، یک خرس» (مسعود جعفری جوزانی) ترکیب فیلمهای اکران عید ۷۲ را تشکیل میدادند.
در میان این فیلمها، «یک مرد، یک خرس» با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم کرد. ابتدا پنج مورد سانسور (پیش از نمایش در جشنواره فجر) بر فیلم اِعمال شد. سپس، هنگام بازبینی برای اکران، هشت مورد سانسور دیگر به موارد قبلی اضافه شد. مشکل ممنوعیت پخش تیزر از تلویزیون را هم به این مسائل اضافه کنید. بنابراین فیلم در چنین شرایطی و با تبلیغات نامناسب فروش اندکی داشت. در نهایت جعفری جوزانی طی نامهای به معاونت امور سینمایی، از کمیسیون اکران خواست که نمایش فیلمش متوقف شود. بنابراین «یک مرد، یک خرس» روز چهاردهم فروردین از پردهها پایین آمد.
جدا از این قضیه، اکران نوروزی بهتمامی تحت تأثیر اکران «افعی» بود. موفقیت حیرتانگیز فیلم در اکران، موجی از فیلمهای مشابه را در سالهای بعد – تا انتهای دهه – به همراه آورد. «افعی» با آمار خیرهکننده ۴ میلیون و ۵۱۷ هزار و ۶۴۳ مخاطب، با اختلافی معنادار (نزدیک به ۲ میلیون نفر) با فیلم دوم، پرفروشترین فیلم سال شد. این اولین بار بعد از انقلاب (بهجز مورد استثنایی «سفیر» در سال ۱۳۶۳ که در بخش قبلی مطلب مورد اشاره قرار گرفت) بود که پرفروشترین فیلم سال در ایام عید نوروز اکران شده بود. «امید» (ملودرامی در مورد عشق پسر پولدار و دختر فقیر و مخالفت والدین که به پایانی خوش منتهی میشد) هم از فیلمهای موفق سال بود که با ۱ میلیون و ۲۴۰ هزار و ۹۵۴ مخاطب در رتبۀ هشتم پرمخاطبترین فیلمهای سال ۷۲ قرار گرفت. «مأموریت آقای شادی» هم ۱ میلیون و ۲۶ هزار و ۳۴۹ مخاطب جذب کرد و رتبه دهم پرمخاطبترین فیلمهای سال را به خود اختصاص داد. «یک مرد یک خرس» هم – با توجه به شرایط پیشآمده – طبیعتاً ناموفق بود و با جذب ۳۹ هزار و ۲۷۷ مخاطب به کار خود در اکران سال ۷۲ پایان داد. البته لازم به ذکر است که این فیلم سال بعد مجدداً روی پرده رفت و ۸۳ هزار و ۴۹ مخاطب را جذب کرد.
در سال ۷۲ مجموعاً ۵۴ میلیون و ۸۰۹ هزار و ۱۵۰ قطعه بلیت فروخته شد که سهم فیلمهای اکران نوروزی ۶ میلیون و ۸۲۴ هزار و ۲۲۳ بلیت بود (۱۲.۴۵ درصد از کل بلیتها)؛ آماری که رشدی قابلتوجه را نسبت به سالهای گذشته نشان میداد. البته باید به این نکته هم توجه کرد که تقریباً دو سوم این تعداد مخاطب متعلق به «افعی» بود. با این وجود این نکته هم کلیدی است که فیلمی مثل «امید»، بهتنهایی، بیش از کل فیلمهای اکران نوروز ۷۱ مخاطب داشت و این نشاندهنده وضعیت بهتر اکران نوروز ۷۲ نسبت به سالهای ۷۰ و ۷۱ است.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۳
فهرست فیلمهای اکران نوروزی سال ۱۳۷۳ به شرح زیر است: «پادزهر» (اولین ساخته بهرام کاظمی که یک اکشن با بازی جمشید هاشمپور در نقش یک کارآگاه بود)، «چشم شیطان» (به کارگردانی حسن هدایت که با بازی علیرضا خمسه و با نیمنگاهی به فیلمهای ایندیانا جونز ساخته شده بود. خود هدایت گفته بود که میخواست از سریالهای دهههای ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ آمریکا تقلید کند. فیلم قرار بود ترکیبی باشد از ملودرام، اکشن و داستان پلیسی)، «تاواریش» (به کارگردانی مهدی فخیمزاده. در مورد یکی از اعضای فرعی حزب توده با صحنههای درگیری و تعقیبوگریز بهسبک اکشنهای دهه ۱۹۸۰ سینمای آمریکا)، «بازیچه» (دومین فیلم تورج منصوری که ملودرامی با طرحی کموبیش پیچیده بود).
انتخاب نامناسب فیلمهای اکران عید باعث شد تا بعد از وضع خوب اکران نوروزی سال ۷۲، در سال ۷۳ با سقوطی دوباره مواجه شویم. در نهایت از این میان تنها «پادزهر» بود که توانست در جمع فیلمهای پرفروش سال قرار گیرد. این فیلم با جذب ۱ میلیون و ۵۵۶ هزار و ۶۵۸ مخاطب، ششمین فیلم پرمخاطب سال لقب گرفت. «چشم شیطان» – دومین فیلم موفق اکران نوروز – تنها ۶۶۱ هزار و ۶۷۴ مخاطب را جذب کرد و رتبهای بهتر از بیستوسوم در جدول فیلمهای پرمخاطب سال پیدا نکرد. «بازیچه» با ۶۲۹ هزار و ۹۳۱ قطعه بلیت فروختهشده در رتبۀ ۲۵ این جدول قرار گرفت و «تاواریش» هم با ۵۵۷ هزار و ۴۸۸ مخاطب، بیستونهمین فیلم فهرست پرمخاطبهای سال ۱۳۷۳ بود.
در سال ۱۳۷۳ برای تماشای فیلمها در سینما مجموعاً ۵۶ میلیون و ۳۲ هزار و ۴۳۴ قطعه بلیت فروخته شد که از این میان ۳ میلیون و ۴۰۵ هزار و ۷۵۱ بلیت (۶.۰۷ درصد از مجموع بلیتها) متعلق به فیلمهای نوروزی بود.
یکی از نکاتی که باید در مورد این سالها مورد اشاره قرار گیرد، نمایش فیلمهای خارجی در سینماها است؛ روندی که البته از دهه ۶۰ هم قابل ردیابی است. فیلمهای خارجیِ اکرانشده در سینماها، عمدتاً فیلمهای درجه ۲ و ۳ بودند اما در اوایل دهه هفتاد اکران برخی از فیلمهای مطرح سینمای جهان باعث غافلگیری و خوشحالی منتقدان شد. در سال ۷۱ فیلم اسکاری «با گرگها میرقصد» (کوین کاستنر) در ایران روی پرده رفت و در آستانه نوروز ۷۳ هم اکران یک فیلم اسکاربرده دیگر («آخرین امپراتور» بهکارگردانی برتولوچی) منتقدان را خرسند کرد. هرچند نسخه اکران شده چیزی حدود ۴۰ دقیقه سانسور شده بود اما در نهایت فروش قابلقبولی داشت و در رتبه چهارم پرمخاطبترین فیلمهای خارجی اکرانشده در سینماهای ایران در سال ۷۳ قرار گرفت.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۴
وضعیت اکران نوروزی در سال ۱۳۷۴ بیشباهت به یکی – دو سال ابتدای دهه نبود: خنثی و ناموفق. «میخواهم زنده بمانم» (اولین فیلم ایرج قادری بعد از یک دهه ممنوعالکاری) قرار بود یکی از فیلمهای نوروزی آن سال باشد – فیلمی که اکرانش قطعاً میتوانست شرایط را تغییر دهد. اما بهخاطر محدودیتها و نگرانیهایی که کماکان وجود داشت (شما بخوانید به دلایل غیرسینمایی) از این فهرست کنار رفت تا سینمادوستان ایرانی نوروز ۷۴ را با فیلمهایی سپری کنند که یا اصلاً تناسبی با فضای نوروز نداشتند یا فاقد جذابیت لازم برای جلب نظر تماشاگران بودند. در نوروز ۷۴ چهار فیلم «در کمال خونسردی» (سیامک شایقی)، «سجاده آتش» (احمد مرادپور)، «آرزوی بزرگ» (خسرو شجاعی) و «هدف» (بهرام کاظمی) روی پرده رفتند.
«در کمال خونسردی» یک فیلم جنایی و یادآور آثار دهه ۳۰ و ۴۰ ساموئل خاچیکیان بود. «سجاده آتش» بهعنوان یک فیلم جنگی گزینه چندان مناسبی برای اکران در ایام نوروز بهنظر نمیرسید. «آرزوی بزرگ» یک فیلم کمدی با حضور بازیگران سرشناسی چون امین تارخ و اکبر عبدی بود و از این نظر مناسبترین گزینه اکران نوروز میان این چهار فیلم به شمار میرفت اما به علت داستان پراکنده و البته ارجاعاتی سینمایی که مخاطب عام ممکن بود متوجهشان نشود شکست خورد. «هدف»، دومین فیلم بهرام کاظمی بعد از «پادزهر» که در اکران نوروزی سال گذشته حضور داشت، ترکیبی از یک ماجرای خانوادگی و یک ماجرای پلیسی بود.
در میان فیلمهای اکران نوروزی ۷۴، فیلم «هدف» موفقتر از دیگران بود و با جذب ۷۵۶ هزار و ۹۵ مخاطب در رتبه ۲۱ پرمخاطبترین فیلمهای سال قرار گرفت. البته باید به این نکته توجه داشت که با در نظر گرفتن میزان فروش و نه تعداد مخاطب، با توجه به اینکه اکثر مخاطبان «هدف» شهرستانی بودند و با بلیتهای ارزانتری به تماشای فیلم نشستند، «هدف» در جدول فروش جایگاه نازلتری را کسب کرد. بهعنوان مثال فیلمهایی مثل «پری» (داریوش مهرجویی) و «کیمیا» (احمدرضا درویش) که از نظر تعداد مخاطبان در ردههای ۲۹ و ۳۰ قرار گرفته بودند، فروش بیشتری نسبت به «هدف» داشتند. «سجاده آتش» با ۴۸۰ هزار و ۹۶۴ مخاطب دومین فیلم پرمخاطب اکران نوروزی این سال بود که در رتبه ۳۲ جدول فیلمهای پرمخاطب سال قرار گرفت. «در کمال خونسردی» با ۴۵۲ هزار و ۲۹۴ مخاطب در رتبه ۳۴ قرار گرفت و «آرزوی بزرگ»، علیرغم اینکه در ظاهر گزینه مناسبتری برای اکران در ایام نوروز بود، به ناموفقترین فیلم این اکران تبدیل شد. این فیلم تنها ۲۴۳ هزار و ۸۸۷ مخاطب را جذب کرد و رتبهای بهتر از چهلوچهارم در جدول پرمخاطبهای سال به دست نیاورد.
در این سال ۵۲ میلیون و ۴۹۳ هزار و ۳۹۲ بلیت فروخته شد که سهم فیلمهای نوروزی تنها ۱ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۲۴۰ بلیت (۳.۶۸ درصد از مجموع بلیتها) بود. فیلمهای اکران نوروز ۷۴ تقریباً ۱.۵ میلیون کمتر از فیلمهای اکران نوروز ۷۳ مخاطب داشتند.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۵
اکران نوروزی سال ۷۵ هم – بهجز یک فیلم – اکران چندان موفقی نبود. محسن بیگآقا در گزارشی که با عنوان «تهجدولیها» در شماره ۱۸۷ ماهنامه فیلم (اردیبهشت ۱۳۷۵) نوشت، وضعیت اکران نوروزی این سال را چنین توصیف کرد: «وقتی پنج فیلم بهجا مانده از نوبت نمایش عمومی سال گذشته، در نوروز ۷۵ به نمایش درآمد، جایی برای انتخاب فیلمهای نوروزی باقی نماند. وقتی برخلاف سالهای گذشته، گروهبندی و درجهبندی کیفی سینماها و فیلمها، در اسفندماه انجام نشد و به هفته سوم فروردین امسال موکول شد، نمایش فیلمهای تولید ۷۴ نیز عقب افتاد». در چنین اوضاع آشفتهای، پنج فیلم در نوروز ۷۵ روی پرده رفتند: «ماهپیشون»ی (جواد ارشاد و علیاکبر کوهکی)، «سالهای بیقراری» (مسعود نوابی)، «تجارت» (مسعود کیمیایی)، «رؤیای نیمه شب تابستان» (داریوش مؤدبیان) و «مرد نامرئی» (فریال بهزاد).
در این میان تنها فیلم کیمیایی بود که به فروش قابل توجهی دست پیدا کرد. نکته مهم «تجارت» این بود که میشد آن را اولین تلاش جدی کیمیایی برای نزدیک شدن به دغدغههای جوانهای آن دوران دانست (گرچه کیمیایی بهوضوح در دوقطبی نسل گذشته و نسل فعلی، طرف قهرمان قدیمیاش را میگرفت). هرچند فیلم با نقدهای تندی از سوی منتقدان روبهرو شد اما فروش خوب فیلم نشان داد که این تلاش کیمیایی چندان هم ناموفق نبوده است. «ماهپیشونی» یک فیلم کودک با بازی علیرضا خمسه بود. «سالهای بیقراری» فیلمی تینایجری با لحنی تلخ بود. ««رؤیای نیمه شب تابستان»، ساخته داریوش مؤدبیان (که چهره معتبر و محترمی در تئاتر محسوب میشد) فیلمی کمدی با بازی اکبر عبدی بود و «مرد نامرئی» هم فیلم خانوادگی دیگری بود که چند سال قبل ساخته شده بود و سرانجام در این زمان روی پرده رفت.
در این میان تعداد مخاطب فیلم «تجارت» از مجموع مخاطبان چهار فیلم دیگر بیشتر بود. این فیلم کیمیایی با جذب ۱ میلیون و ۴۴۶ هزار و ۲۴۴ مخاطب به سومین فیلم پرمخاطب سال تبدیل شد. «سالهای بیقراری» با ۵۱۹ هزار و ۶۶۰ مخاطب رتبه ۲۳ این فهرست را به دست آورد. «مرد نامرئی»، «ماهپیشونی» و «رؤیای نیمه شب تابستان» هم به ترتیب ۳۲۳ هزار و ۹۶۲ مخاطب (رتبه ۳۶)، ۲۴۸ هزار و ۸۷۲ مخاطب (رتبه ۴۴) و ۱۵۲ هزار و ۷۴۱ مخاطب (رتبه ۶۴) را جذب کردند.
در این سال مجموعاً ۴۴ میلیون و ۷۶۰ هزار و ۲۶۷ قطعه بلیت فروخته شد (سقوطی تقریباً ۸ میلیونی نسبت به سال قبل) که از این بین ۲ میلیون و ۶۹۱ هزار و ۴۷۹ بلیت به تماشای فیلمهای اکران نوروزی اختصاص یافت (۶.۰۱ درصد از کل بلیتها). هرچند این آمار نشاندهنده رشد ۷۰۰ هزار نفری مخاطبان فیلمهای نوروزی نسبت به سال قبل بود اما با حذف فیلم «تجارت» میتوان فهمید که چهار فیلم دیگر مجموعاً چیزی حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار مخاطب داشتند که آمار نامناسبی محسوب میشود.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۶
نوروز ۷۶، همچون سال قبل، با اکران تنها یک فیلم پرفروش، اکران چندان موفقی محسوب نمیشود. در گزارش اکرانی که محسن بیگآقا در شماره ۲۰۲ ماهنامه فیلم (اردیبهشت ۱۳۷۶) با عنوان «پنج رقیب نوروزی» نوشت، به تداوم وضعیت نامناسب اکرانهای نوروزی اشاره شده است. عدهای به مواردی چون مسافرت مردم در این ایام اشاره کردند اما گروهی هم مخالف این تحلیل بودند. بهعنوان مثال، مدیر یکی از سینماهای مرکز شهر در این مورد چنین گفته بود: «تا چند سال قبل، عید برهکشان ما بود. نوروز، به سینما هم عیدی میداد. مردم همانطور که به دیدوبازدید میرفتند، به سینماها هم سری میزدند. فروش کم فیلمها را نمیشود به مسافرت عدهای از اهالی شهر ربط داد. یکسوم همین عده، از شهرستان به تهران آمدهاند. آنها چرا به سینما نمیآیند؟»
در نوروز ۷۶ فیلمهای زیر اکران شدند: «سفر پرماجرا» (سیامک اطلسی)، «بالاتر از خطر» (سعید عالمزاده)، «سرعت» (محمدحسین لطیفی) و «دیپلمات» (داریوش فرهنگ). «سفر پرماجرا» یک فیلم کمدی با حضور زوج محبوب آن سالهای تلویزیون (فردوس کاویانی و مهرانه مهینترابی) بود که روی کاغذ موفقیتش تضمینشده بهنظر میرسید (و البته بهعلت سست بودن داستان و عدم برآوردهکردن انتظارات ناشی از حضور زوج مجموعه موفق «همسران»، در اکران شکست خورد). «بالاتر از خطر» یک فیلم پلیسی پر از تعقیبوگریز با مایههای آشنا (و عموماً موفق) آن سالها محسوب میشد. «دیپلمات» یک تریلر سیاسی بود که البته با مشکلاتی در مسیر تولید و نمایش مواجه شد و پس از اعمال سانسور مجوز نمایش گرفت. «سرعت»، اولین فیلم محمدحسین لطیفی، در روزهای اول پرفروشترین فیلم اکران نوروز بود که البته بهتدریج جای خود را به «بالاتر از خطر» داد. این فیلم به رقابتهای اتومبیلرانی میپرداخت و فیلم پرهزینهای با سروشکلی بالاتر از سطح عمومی سینمای آن روزهای ایران محسوب میشد.
در آن سال «بالاتر از خطر» با جذب ۱ میلیون و ۲۹ هزار و ۱۲۳ مخاطب به موفقترین فیلم اکران نوروز و ششمین فیلم پرمخاطب سال تبدیل شد. «سرعت» ۵۹۵ هزار و ۷۹۹ مخاطب را جذب کرد و رتبه سیزدهم جدول فیلمهای پرمخاطب سال را به خود اختصاص داد. «سفر پرماجرا» و «دیپلمات» هم به ترتیب با ۳۰۸ هزار و ۴۰۰، و ۲۷۰ هزار و ۳۷۲ مخاطب در رتبههای ۳۰ و ۳۵ فیلمهای پرمخاطب سال قرار گرفتند تا به فیلمهایی شکستخورده تبدیل شوند.
سقوط وضعیت اقتصادی سینمای ایران در این سال هم ادامه داشت. مجموع بلیتهای فروختهشده در سال ۷۶ به ۳۹ میلیون و ۸۳۰ هزار و ۵۴۶ قطعه رسید (تقریباً ۵ میلیون مخاطب کمتر از سال ۷۵ و ۱۳ میلیون مخاطب کمتر از سال ۷۴). سهم فیلمهای نوروزی در این میان ۲ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۶۹۴ قطعه بلیت (۵.۵۳ درصد از مجموع) بود.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۷
علیرغم ادامه کاهش تعداد مخاطبان سینمای ایران در این سال، آمار فیلمهای نوروزی رشدی ۳۰۰ هزار نفری را نسبت به سال ۷۶ نشان میدهد. «دیدار» (محمدرضا هنرمند)، «قاصدک» (قاسم جعفری)، «سارای» (یدالله صمدی) و «خفاش» (علیاصغر شادروان) چهار فیلمی بودند که در نوروز ۷۷ اکران شدند. از این میان دو فیلم («دیدار» و «قاصدک») از توقیفیهای دورههای قبلی وزارت ارشاد محسوب میشدند. «دیدار» عاشقانهای با بازی مینا لاکانی و مهران مدیری بود که در سال ۱۳۷۳ ساخته شده بود و داستان عشق یک پسر مسلمان و یک دختر مسیحی را در دوران جنگ روایت میکرد. فیلم ظاهراً به دلیل مضمون حساسیتبرانگیزش (شاید هم بهخاطر ممنوعالکار شدن مهران مدیری پس از جنجالهای برنامه «ساعت خوش») توقیف شد و بعد از ۴ سال امکان نمایش پیدا کرد. «قاصدک» هم عاشقانه دیگری در ارتباط با تبعات جنگ تحمیلی بود که در سال ۷۵ ساخته شده بود. «سارای» یک فیلم فولکلور در مورد افسانههای آذری بود و «خفاش» هم یک اکشن سیاسی.
در این میان «سارای» موفقترین اکران را داشت و با جذب ۱ میلیون و ۷۶ هزار و ۱۳۹ مخاطب به پنجمین فیلم پرمخاطب سال تبدیل شد. «دیدار» ۷۹۵ هزار و ۵۳۳ مخاطب به دست آورد و دهمین فیلم پرمخاطب سال شد. «خفاش» با ۳۸۵ هزار و ۲۹۶ مخاطب رتبه بیستم را در جدول مخاطب سالیانه به دست آورد و «قاصدک» هم با ۲۸۲ هزار و ۳۷۱ مخاطب ناموفقترین فیلم اکران نوروز ۷۷ و بیستوششمین فیلم پرمخاطب سال لقب گرفت.
در این سال ۳۰ میلیون و ۸۷۸ هزار و ۷۸۱ قطعه بلیت فروخته شد (سقوطی تقریباً ۹ میلیونی نسبت به سال گذشته) که ۲ میلیون و ۵۳۹ هزار و ۳۳۹ بلیت متعلق به فیلمهای نوروزی بود (۸.۲۲ درصد از کل بلیتها).
اکران نوروزی سال ۱۳۷۸
در نوروز این سال سه فیلم روی پرده رفت: «کمیته مجازات» (علی حاتمی)، «غریبانه» (احمد امینی) و «طوطیا» (ایرج قادری).
«کمیته مجازات» تدوین مجددی بود از بخشی از مجموعه درخشان «هزاردستان». «طوطیا» ماجرایی خانوادگی بود که بهشکلی به دغدغههای پس از دوم خرداد (از جمله میل زنان به کسب استقلال) هم ارتباط پیدا میکرد. «غریبانه» هم ملودرامی با تم پسر فقیر و دختر پولدار و البته با حضور پررنگ بیماری سرطان (که از دهه ۵۰ نقش مهمی در فیلمهای احساساتی ایرانی بازی کرده) بود.
«کمیته مجازات» (همانطور که انتظار هم میرفت) ناموفقترین فیلم نوروزی بود و تنها پس از دو هفته اکران جای خود را به فیلمهایی همچون «یاسهای وحشی»، «افعی»، «دیدار» و «عقرب» داد که همگی اکران چندم خود را تجربه میکردند. با این وجود دو فیلم «طوطیا» و «غریبانه» توانستند به موفقیت تجاری برسند. «طوطیا» با جذب ۲ میلیون و ۲۵۹ هزار و ۷۲۸ مخاطب نشان داد که ایرج قادری هنوز رگ خواب مخاطبان را در دست دارد. با این آمار، «طوطیا» توانست به سومین فیلم پرمخاطب سال تبدیل شود. «غریبانه» هم آمار خوبی از خود به جا گذاشت و با جذب ۱ میلیون و ۶۲۰ هزار و ۴۹ مخاطب در رتبه ششم پرمخاطبترین فیلمهای سال ۷۸ قرار گرفت. با این وجود تنها ۲۴ هزار و ۶۵۱ مخاطب برای تماشای فیلم «کمیته مجازات» حاضر به خرید بلیت شدند تا این فیلم به یکی از کمفروشترین و کممخاطبترین فیلمهای سال تبدیل شود.
در سال ۷۸ مجموعاً ۳۳ میلیون و ۸۸۵ هزار و ۸۰۶ قطعه بلیت برای فیلمهای سینمایی فروخته شد (آماری که، پس از چند سال سقوط پیاپی، نشاندهنده رسیدن آمار مخاطبان ایران به ثباتی هرچند کوتاهمدت بود) که از این میان ۳ میلیون و ۹۰۴ هزار و ۴۲۸ بلیت (۱۱.۵ درصد از کل) سهم فیلمهای نوروزی بود.
از جمله نکات جالب اکران نوروزی ۷۸، نمایش دو فیلم خارجی «بین» (مل اسمیت، ۱۹۹۷) و «مظنونین همیشگی» (برایان سینگر، ۱۹۹۵) بود که «بین» با ۱۰۱ هزار و ۶۵۹ مخاطب رتبه سوم و «مظنونین همیشگی» با ۳۶ هزار و ۵۰۱ مخاطب رتبه دهم جدول فیلمهای خارجی مخاطب سال ۷۸ را به دست آوردند.
اکران نوروزی سال ۱۳۷۹
اکران نوروز سال ۷۹ در مقایسه با سالهای قبل اکران موفقی بود. در این دوره سه فیلم «شوکران» (بهروز افخمی)، «دختران انتظار» (رحمان رضایی) و «رنجر» (احمد مرادپور) به نمایش درآمدند. در حالی که در اوایل اکران نوروز این »دختران انتظار» بود که در صدر جدول قرار داشت اما در ادامه «شوکران» (بهخصوص بهخاطر حواشی ایجادشده در مورد فیلم از جمله اعتراض برخی از پرستاران به محتوای فیلم و شخصیت هدیه تهرانی در آن و همچنین توجه ویژه و تدریجی منتقدان) توانست به شکل محسوسی از دو فیلم دیگر سبقت بگیرد. البته باید این نکته را هم در نظر داشت که «شوکران» یک روز دیرتر از دو فیلم دیگر و بدون امکان نمایش تیزر در تلویزیون به نمایش درآمد و فروش این فیلم بیشتر مدیون تبلیغات شفاهی بود. با این وجود هر سه فیلم اکران نوروز ۷۹ عملکرد قابل قبولی در گیشه داشتند.
«شوکران» با جذب ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار و ۲۶۹ مخاطب به پرمخاطبترین (و همچنین پرفروشترین) فیلم سال تبدیل شد. «دختران انتظار» (که پرداختنش به ماجرای ازدواج صوری و روابط عاطفی متعاقب آن بیشباهت به «غریبانه» (احمد امینی) نبود) ۱ میلیون و ۵۹۹ هزار و ۶۴۱ مخاطب کسب کرد و در رتبه هفتم پرمخاطبترین فیلمهای سال قرار گرفت. «رنجر» (یکی از آخرین نمونههای فیلمهای اکشنی که با بازی جمشید هاشمپور ساخته شدند – و در این فیلم حالوهوای اکشن به جنگ تحمیلی هم ارتباط پیدا میکرد) هم فیلم ناموفقی نبود و توانست ۹۲۰ هزار و ۷۵۸ مخاطب را به سالنهای سینما بکشاند. با این آمار، «رنجر» توانست در رتبه دوازدهم فیلمهای پرمخاطب سال ۷۹ قرار گیرد.
در سال ۷۹ مجموعاً ۳۲ میلیون و ۹۰۵ هزار و ۶۳۳ بلیت فروخته شد که سهم سه فیلم نوروزی آمار قابل توجه ۵ میلیون و ۲۲۰ هزار و ۶۶۸ بلیت (۱۵.۸۶ درصد از کل بلیتها) بود.
نتیجهگیری
اکران نوروزی سینماهای ایران در دهه ۷۰ هم (در مجموع) شرایط خوبی را سپری نکرد. اغراق نیست اگر سالهای اول این دهه را تاریکترین دورههای اکران نوروزی در تاریخ سینمای ایران بنامیم. وضعیت تا سالهای پایانی دهه، با اندکی فراز و نشیب، به همین منوال بود. اما در دو سال پایانی دهه، نشانههای تغییر در اکران نوروزی دیده شد. از شش فیلمی که در نوروز سالهای ۷۸ و ۷۹ روی پرده رفتند، دو فیلم در جمع سه فیلم پرفروش سال اکرانشان قرار گرفتند و دو فیلم دیگر هم توانستند به فهرست ده فیلم پرمخاطب سال راه پیدا کنند. این روند کموبیش در سالهای بعد ادامه پیدا کرد و بدین ترتیب اکران نوروز، بهتدریج به مهمترین دوره اکران سالیانه تبدیل شد.