سینا رازانی: برایم پیام فرستادند که چقدر دوستت نداریم!
دوست دارم نقشهای کمدی را جدی و نقشهای جدی را با رگههایی از کمدی بازی کنم
سینا رازانی از بازیگرانی است که از صحنه تئاتر به قاب سینما و تلویزیون آمده و کارنامه پر باری را در اجرای نمایشهای صحنهای با کارگردانهای سرشناسی چون محمد رحمانیان، حسن معجونی، حمید پورآذری و… دارد. او در سریالهای پر بیننده از جمله «هزاران چشم»، «رسم عاشقی»، «شهریار»، «بچههای نسبتاً بد» و چند اثر کمدی نقشآفرینی کرده و در کارنامه هنری خود بازی در فیلمهای «ماهیها عاشق میشوند» ساخته علی رفیعی، «هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داوودی و «نیمه شب اتفاق افتاد» ساخته تینا پاکروان و… را دارد.
او این روزها در سریال جیران نقش اسدالله برادر جیران را بازی میکند. کاراکتری که اگر چه ممکن است مخاطبان به خاطر ویژگیهایش در این قصه، دوستش نداشته باشند اما پر از پیچیدگیهایی است که این نقش را برای سینا رازانی جذاب کرده است. به همین بهانه با او گفتوگو کردهایم که میخوانید.
- چطور که به ترکیب بازیگران پیوستید و فیلمنامه را که خواندید به نظرتان چطور بود؟
پارسال زمستان، آقای رستمی دستیار برنامهریزی سریال جیران نقش اسدالله را به من پیشنهاد کردند. از آخرین همکاری من با آقای فتحی حدود یک دهه میگذشت. من در دهه ۸۰ در جریان سریال «اشکها و لبخندها» و فیلم سینمایی کیفر تجربه همکاری با ایشان را داشتم و این فاصله ۱۰ ساله من را دلتنگ همکاری دوباره کرده بود و بنابراین شک نداشتم که با ایشان همکاری خواهم کرد چرا که همکاری با چنین کارگردانی برای من عزیز و مغتنم بود. با تهیهکننده این سریال آقای عفیفه نیز تجربه همکاری در چند سریال از جمله رسم عاشقی را داشتم و دوست داشتم که باز هم با وی کار کنم. تیم بازیگران این سریال نیز هنرمندانی بودند که یا قبلا با آنها کار کرده بودم و یا دوست داشتم با آنها همکاری کنم و زمانی هم که فیلمنامه را خواندم، جذب کاراکتر اسدالله شدم و همه اینها در کنار هم انگیزهای قوی ایجاد کرده بود تا مشتاق همکاری در این سریال باشم.
یکی از منتقدانی که به طور کلی نظر مثبتی روی این سریال داشته و به اجرای من هم اظهار لطفی داشته، نوشته است که دلش میخواست تا کله من را بکند اما با این حال میدانسته که بازیگرش چقدر سختی کشیده تا به این نقش نزدیک شود
- از نقش خودتان در سریال جیران بگویید که چه ویژگیهایی دارد؟
کاراکتر اسدالله برای من بسیار تازگی داشت چرا که تا پیش از این چنین کاراکتری را بازی نکرده بودم. بسیاری از کارهای قبلی من کمدی و طنز بود و این کاراکتر جدا از این که جدی بود و فضای جدیدی داشت، پیچیدگیهای کاراکتر اسدالله نیز برایم جذاب بود.
- چه بازخوردهایی را از بازی در این نقش گرفتید؟
بسیار خوب بود. کاراکتر اسدالله تجربه جدیدی برای من بود. در صفحات مجازی و نقدهایی که درباره این سریال نوشته شده بود، خواندم که نوشته بودند کاراکتر اسدالله خیلی روی مخ است و خیلی از مخاطبان دلشان میخواست کله من را بکنند! برخی هم برایم پیام فرستادند که چقدر دوستت نداریم! اما واقعیت این است که اسدلله در این چند قسمت اول همین است و اگر تماشاچی آن را پس بزند یعنی توانسته به آن اتفاق نزدیکتر باشد. خصلت تماشاچی این طور است که کاراکترها را دنبال میکند و کسانی را که در تضاد با منافع اوست، پس میزند. اما اگر بتوانیم خودمان را جای اسدلله بگذاریم شاید بتوانیم روحیه منفعت طلبی او را درک کنیم و چه بسا هر کدام از ما جای او بودیم همین رفتار را میکردیم. این کاراکتر پیچیدگیهایی هم دارد. آدمی است که درس خوانده تا پیشرفت کند و این پیشرفت در حد یک منشی هم برایش کافی بوده و حالا که شاه قرار است، دامادشان شود، میخواهد از همه توانش برای این اتفاق استفاده کند و این همان چیزی است که برخلاف میل تماشاگر و مخاطب است. یکی از منتقدانی که به طور کلی نظر مثبتی روی این سریال داشته و به اجرای من هم اظهار لطفی داشته، نوشته است که دلش میخواست تا کله من را بکند اما با این حال میدانسته که بازیگرش چقدر سختی کشیده تا به این نقش نزدیک شود.
- تعامل بازیگران با کارگردان چگونه بود و چه اندازه دست بازیگران باز بود؟
من با نظرات و کمکهای آقای فتحی توانستم به این کاراکتر نزدیک شوم و امیدوارم که نزد مخاطبان هم روسفید بیرون آمده باشم. خود آقای فتحی از آن دست کارگردانهایی است که میداند از کاراکترها چه میخواهد. از همان روز اول صحبت با او، ایدههایش را به بازیگر میگوید و بازیگر هم نظرات و ایدههایش را مطرح میکند. او کارگردانی است که میداند دقیقاً چه میخواهد و هر کاراکتر قرار است به کجا برود و به چه ترتیبی باید به آن سمت حرکت کند اما با این حال، دست بازیگر را کاملا باز میگذارد و جلوی ایدهها و نظرات خلاقانه بازیگر را نمیگیرد و اگر بازیگر ایده خلاقانهای داشته باشد که کاراکتر را زندهتر کند و به آن عینیت ببخشد، از آن استفاده میکند. خیلی وقتها سر این سریال، ایدهای را مطرح کردم که رد کرد و خیلی وقتها هم ایده دیگرم را تایید کرد یا میگفت سینا ایدهات را به این شکل نه، به شکل دیگری اجرا کن. یعنی ایدههای بازیگران را همراه با اصلاحاتی، استفاده میکرد. زمانی هم که احساس میکرد بازیگر مسیر را اشتباه میرود، اعلام میکرد که این ایده را به طور کلی فراموش کند و میتوانم بگویم این روش را کمتر کارگردانی اجرا میکند.
حسن فتحی کارگردانی است که میداند دقیقاً چه میخواهد و هر کاراکتر قرار است به کجا برود و به چه ترتیبی باید به آن سمت حرکت کند اما با این حال، دست بازیگر را کاملا باز میگذارد و جلوی ایدهها و نظرات خلاقانه بازیگر را نمیگیرد و اگر بازیگر ایده خلاقانهای داشته باشد که کاراکتر را زندهتر کند و به آن عینیت ببخشد، از آن استفاده میکند
- از کاراکتر اسدالله و پیچیدگیهایش بیشتر بگویید.
کاراکتر اسدالله همین که ما در اوایل سریال دیدیم، نیست. اسدالله تا انتهای ماجرا بالا و پایین زیادی دارد. طوری که من را به عنوان بازیگر خیلی به چالش کشیده و خواهد کشید در گذر زمان. حوادث و اتفاقات این داستان، تغییرات و تجربههای جدیدی را برای کاراکتر اسدلله دارد و برای من به عنوان بازیگر که لحظات زندگی این کاراکتر را میخواندم و قرار بود که شکل تصویری پیدا کند، بسیار چالش برانگیز و هیجان انگیز بود.
- بهترین و سخت ترین سکانسی که در این سریال بازی کردید کدام بود؟
واقعیت این است که برای همه لحظاتش طراحی داشتم. حتی اگر قرار بود از این طرف خیابان به آن طرف برود سعی کردم که طراحی داشته باشم و با صد درصد تمرکزم بازی کنم. اما یکی دو سکانس در قسمتهای پایانی این سریال هست که بسیار سکانسهای سختی بود و چون مربوط به قسمتهای پایانی است خیلی نمیتوانم درباره آنها توضیح بدهم. با این حال باید بگویم اینها لحظات زندگی یک کاراکتر است درست مثل زندگی خود ما که نمیتوانیم بگوییم کجا زندگیمان را بهتر زندگی کردیم. همه ما در زندگی تلاش کردهایم تا کاری را که فکر میکنیم درست است، انجام بدهیم و حالا ممکن است جایی هم اشتباه کرده باشیم. به هر حال سکانسهای سخت هم لذت بخش هستند و برای من هر چه کاراکتر سخت تر باشد، لذت بخشتر است.
- چه بخشهایی از این سریال با واقعیت تاریخی انطباق دارد و کدام بخشها ساخته ذهن نویسنده است؟
من سعی کردم که درباره این کاراکتر در تاریخ مطالعه داشته باشم. کاراکتر اسدالله در تاریخ وجود خارجی داشته است و در حد یکی دو خط در کتب تاریخی آمده است که چنین آدمی بوده و وارد شرایط جدیدی در زندگی شده است اما نه با این جزییات و شاخ و برگی که در سریال میبینید. آقای فتحی و آقای جوانمرد به عنوان نویسندگان فیلمنامه سروشکل دراماتیزه و نمایشیتری به این کاراکتر دادند طوری که در قصهپردازی این کاراکتر نیز ابتدا، نقطه اوج و پایان وجود دارد.
- ترکیب بازیگران به نظرتان چگونه است؟
به نظر من این ترکیب از بازیگران در راستای جنس کار کردن آقای فتحی است. ایشان در کارهایش همیشه از بازیگران و چهرههای بیشتر شناخته شده که تجربه نقشهای سخت و پیچیده را در سینما داشتهاند به همراه بازیگران تئاتری که چهره هستند یا در حال چهره شدن هستند، استفاده میکند که به نظرم ترکیب امتحان شده درست و فنی است. بازیگرانی که برای این سریال معرفی شدهاند، تعدادشان بسیار بیشتر بوده است و کسانی که در نهایت انتخاب شدهاند، انتخابی هوشمندانه و فنی را رقم زده است. در این سریال گاهی برای نقشی که در یکی دو سکانس حضور دارد از بازیگران حرفهای و به قولی استخوان ترکانده استفاده شد و بازی کردند. شاید برخی فکر کنند برای یک نقش کوتاه در یکی دو سکانس، چه لزومی دارد که از چنین بازیگرانی استفاده شود. ولی بعد متوجه میشدیم که این بازیگر چه لحظه مهمی را بازی کرده است. برای این سریال و برای انتخاب بازیگران هر نقش بسیار حوصله به خرج داده شده است تا این لحظات به خوبی ثبت و ضبط شود.
- چه تفاوتی در بازیگری تئاتر و سینما و سریال وجود دارد؟
به نظرم بازیگری در تئاتر، سینما، تلویزیون، شبکه نمایش خانگی و نمایش رادیویی یک ریشه و خاستگاه مشترک دارد اما تفاوت در تکینکهای ارایه هر کدام از آنهاست که گاهی میتوانند به هم کمک کنند.
- کدام سختتر است؟
هر کدام در جای خودش سخت است اما لذتبخش. بازی کردن مقابل تماشاگران تئاتر به مدت یک ساعت و نیم نوعی کار سخت همراه با لذت است. در سریال هم ممکن است که قسمت سوم و بیستم یک سریال را با هم فیلمبرداری کنند و بازیگر باید قسمتهای قبل از آن بخواند و بتواند خودش را آماده بازی کند.
کاراکتر اسدالله در سریال جیران سکانسهای عجیب و غریبی ندارد اما سروشکل دارد، هدف دارد، پیشینه او را داریم و قصه خودش را هم مرتبط با قصه اصلی سریال دارد و این برای بازیگر بسیار هیجانانگیز و چالشبرانگیز است. برایم مهم است که کاراکتر انتخابی من چقدر جای کار دارد و بعد از آن است که به کارگردان، سناریو، تهیهکننده و دیگر همکاران اثر مورد نظر توجه میکنم
- برای پذیرفتن نقشهایی در سینما و تلویزیون یا حتی تئاتر به چه نکاتی توجه میکنید؟
نکته اصلی برای من این است که هر کاراکتری شناسنامه داشته باشد تا پیش از فیلم ارائه شود و من بررسی کنم که میتوانم این کاراکتر را ببینم و به عنوان یک مخاطب با آن ارتباط برقرار کنم یا خیر. من معمولا ابتدا خودم را جای تماشگر و مخاطب میگذارم که ببینم چقدر میتوانم این کاراکتر را باور کنم.
در پذیرفتن نقشها چقدر اندازه حضور کاراکتر برایتان اهمیت دارد؟
به اندازه کاراکتر و میزان حضورش در کار اکتفا نمیکنم. برایم مهم است که این کاراکتر شروع داشته باشد، حادثه و اتفاقی را داشته باشد که منجر به نقطه اوج این کاراکتر شود و در نهایت تکلیف کاراکتر من در پایان قصه معلوم شود. به عبارت دیگر کاراکتری که انتخاب میکنم باید سروشکلدار باشد و لحظات اوج و فرود داشته باشد و هر چه این لحظات اوج و فرود بیشتر باشد، برای من لذتبخشتر است. حالا میخواهد در ۱۰ درصد از این اثر حضور داشته باشد یا ۹۰ درصد آن. کاراکتر اسدالله در سریال جیران سکانسهای عجیب و غریبی ندارد اما سروشکل دارد، هدف دارد، پیشینه او را داریم و قصه خودش را هم مرتبط با قصه اصلی سریال دارد و این برای بازیگر بسیار هیجانانگیز و چالشبرانگیز است. برایم مهم است که کاراکتر انتخابی من چقدر جای کار دارد و بعد از آن است که به کارگردان، سناریو، تهیهکننده و دیگر همکاران اثر مورد نظر توجه میکنم و اینها مهمترین معیارها در انتخاب نقشها برای من است.
- چه نقشی را دوست دارید بازی کنید که به شما پیشنهاد نشده است؟ و با چه کارگردانهایی؟
خیلی کارگردانها هستند که دوست دارم با آنها کار کنم و درباره نقشها هم من خیلی دوست دارم که کاراکتر بازرس ژاور را در اثر «بینوایان» بازی کنم. البته اجراهای بسیار خوبی از این نقش را چه در خارج و چه داخل ایران دیدهایم اما این کاراکتری است که خیلی دوست دارم بازی کنم. در ژانر کمدی هم بیشتر نقشهایی را دوست دارم بازی کنم که بتوان آنها را جدی اجرا کرد و نقشهای جدی را هم دوست دارم با رگههایی از کمدی بازی کنم. و این تضاد برای من بسیار جذاب است. البته برخی نقشهای کمدی به کاراکترها این اجازه را برای جدی بازی کردن نمیدهد. اما من این تضاد را دوست دارم. درست مثل اتفاقی که برای اسدالله در قسمت چهارم افتاد که موقعیت جدی است و کاراکتر هم جدی است اما میتوان لحظات شیرینی را هم با این کاراکتر اجرا کرد.
- اگر بخواهید مخاطبان را به دیدن این سریال ترغیب کنید چه میگویید؟
به نظرم این سریال خیلی چیزهای مهمی دارد. اولا که مهمترین اتفاق این است که مجموعه بزرگی شامل ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از همه عوامل درونی و بیرونی این سریال در کنار هم قرار گرفتهایم تا با احترام به تماشاگر کار کنیم و برای همه جزییات آن از تصاویر زیبا گرفته تا طراحی لباس، طراحی صحنه، متن، کارگردانی، بازیگری و… فکر شده است. این سریال قصهای دارد و اگر چه ما قصه خودمان را روایت میکنیم اما به تاریخ هم پشت نکردهایم و با حفظ وفاداری به تاریخ، قصه خودمان را در اولویت قرار دادهایم. همه ما سعی کردیم به مخاطبان عزیز احترام بگذاریم و قصهای را تعریف کنیم که شاید شنیده باشید اما از منظری که ما نگاه کردهایم، به دیدن این قصه بنشینند.
موفق باشی بسیار زیبا نقش خودت رو اجرا کردی