فیلم به بالا نگاه نکن (Don’t Look Up) بیش از آنکه سینما باشد، تلاشی است برای امضای یک بیانیه اعتراضی جهانی که بهشدت عصبی و عاصی و ناامید است از رسیدن به حکومت تعقل و درایت و منطق در جهان از سوی طیف وسیعی از بازیگران مطرح هالیوود. فیلم به بالا نگاه نکن بیش از آنکه اثری داستان و سینما محور باشد، بیانیهای است طغیانگرایانه و بسیار عصبی در واکنش به غلبه حماقت توام با منفعتطلبی در شیوه حکومت حاکمان و تصمیمگیران جهانی. حماقت و جهالتی که به شکلی هم افزایانه میان مردم و حاکمان دست به دست میشود. مردمان سطحی، نادان، غافل و درگیر منفعتهای پوسته ای و مجازی و رسانهای که میدهند حاکمان جاهل و بلاگر و اینفلوئنسر و به عکس حاکمان بیخرد مردمان بیخرد تربیت میکنند.
همهچیز درباره فیلم بالا را نگاه نکن
این چرخه تولیدکننده حماقت با سرعت به سمت نابودی زمین و زمان پیش میرود. فیلم بیانیهای عریان و عصبانی علیه سلطه حماقت عمومی و رسانهای و جهالت تبدیل به ارزش شده است. جهالتی که چیزی جز منافع اقتصادی و سیاسی مقطعی را هدف نمیداند و چنان افق دید محدودی دارد که متوجه نیست بعضا در حال نابودی خودش و جهانی است که در حال کسب منافع و منابع در آن است. در واقع عمق حماقت چنان زیاد است که مردمان درون جهان اثر متوجه خودکشی تدریجی خودشان هم نیستند چرا که توسط رسانهها و با تکیه بر بیعملی و انفعال و حماقت خودشان هیپنوتیزم شدهاند و تبدیل به اشیا متحرک شدهاند.
رویه ظاهری فیلم حکایت از طنز بر مبنای اصل اغراق است. غلو کردن در مورد حماقت سیاستمداران، مردم و خطرهایی که زمین را تهدید میکند. در ظاهر مراد فیلم، تبدیل به کمدی کردن موقعیتهای سیاسی و فکری حاکم بر جهان بر اساس ایجاد تضاد و اغراق است. اما در اصل موقعیتهایی که در فیلم نسبت به آن اعتراض شده است، در عین اینکه اغراق شده به نظر میرسند، عین واقعیت موجود هستند، به دور از بزرگنمایی است.
سطح حماقت و منفعتطلبی حاکم بر جهانی که در آن زیست میکنیم به همین میزان که درفیلم میبینیم، جدی و نابخردانه است. کافی است برای درک بهتر این موضوع سیاستهای جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی را مرور کنیم. پدیده گرمایش زمین، آلودگی در اثر استفاده بیش از حد از گازهای گلخانه و از میان بردن منابع طبیعی آبی و خاکی کره زمین تمام متخصصان را نسبت به نابودی زندگی و زمین نگران کرده است اما در مقابل واکنش جهانیان و قدرتها و تصمیمگیران در قابل این مسئله چیست؟ چند اجلاس کم نتیجه در پاریس و دیگر شهرهای بزرگ جهان با حضور نمایندگان بخش عمده کشورهای جهان که صرفا به چانه زنی در مورد هزینههای اقتصادی مبارزه با گرمایش زمین اختصاص داشته و نتیجهای جز چند مصوبه برای کاهش تولید گازهای گلخانهای نداشته که البته همان مصوبات نیم بند هم اجرا نشده است.
در اصل همه چیز اطراف منافع اقتصادی، تسلط اقتصادی و پرهیز از کاهش درآمدها میگردد و احتمال از بین رفتن شرایط زیست روی کره زمین و از میان رفتن زندگی امری فرعی است. اما سوال اینجاست که انسان در تلاش است تا کسب درآمد کند تا بتواند بهتر روی زمین زیست کند یا بناست کسب درآمد کند با هدف صرفا کسب درآمد و غافل از اینکه این درآمدها باید صرف زندگی در جایی شود که دیگر نیست؟ صرف زندگی کسانی شود که دیگر نیستند؟ انسانها و زمینی که منقرض و نابود شده آیا میتواند از مواهب اقتصادی و فناورانه حاصل از تلاشها و تقلبهای اقتصادی روزافزون بهرهمند شود؟ پاسخ مشخص است. نتیجه هم چیزی جز غلبه حماقت و نابخردی جمعی در جهان نیست.
فیلم به بالا نگاه نکن هم بر مبنای همین جهالت عمومی و تشویق به عدم آگاهی و نگاه نکردن به آسمانی که شهاب سنگی را نثار زمین کرده است و ترغیب بشر به سمت فرو کردن سر در برف به سان کبک ترسیده و نادان ساخته شده و تلاش کرده به شکلی گل درشت و عصبی این تناقض جهالت بار جهانی را برجسته کند حتی به قیمت نادیده گرفتن مولفههای استاندارد فیلمنامهنویسی و شخصیتپردازی و فیلمسازی که البته چشم اسفندیار فیلم است.
رویه ظاهری فیلم حکایت از طنز بر مبنای اصل اغراق است. غلو کردن در مورد حماقت سیاستمداران، مردم و خطرهایی که زمین را تهدید میکند. در ظاهر مراد فیلم، تبدیل به کمدی کردن موقعیتهای سیاسی و فکری حاکم بر جهان بر اساس ایجاد تضاد و اغراق است. اما در اصل موقعیتهایی که در فیلم نسبت به آن اعتراض شده است، در عین اینکه اغراق شده به نظر میرسند، عین واقعیت موجود هستند، به دور از بزرگنمایی است
فیلم به بالا نگاه نکن عصیانی است علیه غلبه فرعیات به اصول، برتری یافتن منافع مقطعی قدرتطلبی و کسب درآمدهای بیشتر بر اصل ضروری حفظ زمین به عنوان تنها جایی که تا امروز امکان حیات انسان را فراهم کرده است. میزان عصبیت فیلم اما چنان بالاست که خودش هم اسیر ماجرای غلبه فرع بر اصل شده است. «آدام مک کی» که بیشتر فیلم رکورد بزرگ (the big short) و فیلم معاون (Vice) را در کارنامه داشته است، نشان داده تمایل زیادی به پرداختن به موضوعات ملتهبی که مستقیم و غیرمستقیم به تصمیمات سیاستمداران آمریکایی مرتبط است و منجر به تراژدی و آسیب شده و ساخت فیلم اطراف آنها دارد. او در فیلم به بالا نگاه نکن هم در همان مسیرگام برداشته با این تفاوت که در این فیلم آخری میزان درشتگویی و عصبیتش چنان زیاد بوده است که نتوانسته به اثری با چفت و بست دقیق داستانی که اولویتش سینما و داستانگویی است در دل آن به بیان انتقادات و رویکردهای سیاسی و انتقادی پرداخته میشود، دست پیدا کند.
در واقع فیلم همانطور که ذکر شد به مصداق غلبه فرع یعنی بیانیههای انتقادی اجتماعی و سیاسی بر اصل که سینمای ساختارمند و داستانگو باشد، تبدیل شده است. فیلم به جای پرداختن به عقبه شخصیتها و انگیزههایشان، صرفا نمایش ۲ دسته تیپ شخصیتی را به کار بسته و بیشتر زمانش را صرف تصویر کردن تعارضات ناشی از هم نشینی این دو مدل از تفکر (که البته تفکراتشان هم در فیلم تبیین و معرفی نمیشود) کرده است. دستهای در اقلیت که ملاکشان علم و منطق و اولویت قائل شدن برای زندگی است و دستهای در اکثریت که صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی و رسانهای و متخصص زرد و مادی کردن هر مفهوم عمیقی هستند.
در واقع فیلم پاسخی است به نیاز مخاطبان جهانی خشمگین از بیعملی و جهل حاکمان قدرت و رسانه در جهان و بیش از آنکه بر پایه دادههای درون فیلم و فیلمنامه شکل گرفته باشد، روی دادهها و ذهنیتها و آگاهی بیرونی مخاطب از شرایط جهانی برای فهم فیلم حساب باز کرده است. در واقع فیلم اثری تاریخ مصرف دار و کم عمیق است که روی موج اعتراشات مردمی جهانی به خطراتی که حیات روی زمین را تهدید میکند و قدرتهای سیاسی و اقتصادی آن را نادیده میگیرند پاسخ داده است. پاسخ عصبی و مقطعی و سطحی، اما ارضا کننده و پر هیجان.
اما آیا ساخت فیلمی با این کیفیت خودش نمیتواند جزیی از جریان سطحیسازی و تنزل دادن دغدغههای مهم جهانی باشد؟ آیا پرداختن سطحی و عجولانه به مقولههایی از این دست و تبدیل نشدن نتیجه کار به اثری قابل دفاع در دل سینما خود نمیتواند جنسی زرد و سطحی کردن و سادهسازیای که رسانههای درون جهان فیلم انجام میدهند، تلقی شود؟ پاسخ این است که برجسته کردن موضوع فیلم با تکیه بر حضور طیف وسیعی از بازیگران مطرح هالیوود از «دی کاپریو» گرفته تا «جنیفر لارنس»، «تیموتی شالامی»، «کیت بلانشت»، «مریل استریپ»، «کریس اوانس»، «جونا هیل» و حتی «آریانا گرانده» حکایت از یک اعتراض هالیوودی و صدور بیانیهای علیه بیعملی حاکمان برای مبارزه با خطرات تهدید کننده زمین و تسلط جاهلان به عنوان حکام جهانی است تا اینکه تلاشی باشد برای ساخت یک اثر سینمایی داستانگو و چندلایه و ماندگار.
فیلم به بالا نگاه نکن بیش از آنکه سینما باشد تلاشی است برای امضای یک بیانیه اعتراضی جهانی که به شدت عصبی و عاصی و ناامید است از رسیدن به حکومت تعقل و درایت و منطق در جهان. گویی یک رسالت اجتماعی و تاریخی تمام این نامها را کنار هم جمع کرده است. گویی فیلم اعتراضی است به دوران حماقتبار ریاست جمهوری ترامپ و خروج آمریکلا از پیمان جهانی پاریس برای کاهش سرعت گرمایش زمین و … از دل هالیوود غالبا متمایل به حزب دموکرات و مخالف حزب جمهوریخواه که ترامپ آن را نمایندگی میکرده است؛ و البته که فریادهای فیلم به ترامپ ختم نمیشود و فریادی علیه جهل و بیخردی حاکم بر جهان هم هست. حتی میتوان قرار گرفتن فیلم در لیست بهترین فیلمهای کاندی دریافت اسکار ۲۰۲۲ را همین بر همین مبنا تعریف و تعبیر کرد.