فیلم رویداد چطور به یکی از مهم‌ترین فیلم‌های اخیر سینمای فرانسه تبدیل شد؟

وقایع‌نگاری یک تصمیم از پیش اعلام‌شده

ژولیا دوکورونو، لئوس کاراکس و آدری دیوان. این سه نفر در یکسال گذشته پرچم‌دار سینمای فرانسه در عرصه جهانی بوده‌اند. اولی با برنده‌شدن نخل طلا در جشنواره کن (برای فیلم تیتان)، دومی با کسب جایزه بهترین کارگردانی در همین جشنواره (برای فیلم آنت) و سومی هم با کسب شیر طلایی در جشنواره ونیز (برای فیلم رویداد). فیلم‌های کاراکس و دیوان در مراسم سزار که چند شب پیش برگزار شد هم دست خالی برنگشتند و جزو عناوین خبرساز بودند.

بهترین فیلم‌های ۲۰۲۲

در این میان حساب فیلم رویداد از دو فیلم دیگر تا حدی جداست و به همین دلیل محبوبیت آن در جشنواره‌های سینمایی هنوز هم برای منتقدان و پخش‌کنندگان فرانسوی غافلگیر‌کننده است. آدری دیوان تا همین چند وقت پیش در مقام کارگردان چهره چندان شناخته‌‌شده‌ای نداشت. او نه مانند دوکورنو توانسته بود با فیلم‌های نامتعارفی مثل «خام» و «تیتان»‌ برای سینه‌فیل‌ها به چهره‌ای شناخته‌شده تبدیل شود و نه مانند کاراکس از اعتباری چندین و چند ساله در سینمای کشورش برخوردار بود.

تصمیم فیلم رویداد به استفاده از قاب مربع یکی از این تمهیدات است. تمهیدی که در سال‌های اخیر طرفدار زیادتری هم نسبت به گذشته پیدا کرده است. یکی از دلایلش شاید تغییر سلیقه دیداری مخاطبانی باشد که بخش زیادی از خوراک تصویری خود را از ویدئویی‌هایی در قاب مربع اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی مشابه آن تأمین می‌کنند. اما در فیلم آدری دیوان فارغ از این مسئله، یک تصمیم روایی هم پشت این تمهید وجود دارد

دیوان تا همین چند سال پیش به عنوان یک روزنامه‌نگار و نویسنده فرانسوی با اصالت لبنانی شناخته می‌شد که تجربیات نه چندان مشهوری در فیلمنامه‌نویسی داشت. از طرف دیگر اما او یکی از اعضای انجمن پرحاشیه‌ای‌ست که در زمینه برابری حقوق مردان و زنان در صنعت سینما فعالیت می‌کند و در سال‌های گذشته اقدامات پرسر و صدایی انجام داده است؛ مهم‌ترین‌اش شاید تجمع زنان سینماگر بر روی فرش قرمز جشنواره کن در سال ۲۰۱۸ باشد که کیت بلانشت هم در آن یک بیانیه آتشین درباره نابرابری‌های جنسیتی خواند. خلاصه اینکه آدری دیوان تا قبل از ساخت «رویداد» بیشتر یک چهره رسانه‌ای بود تا سینمایی. اما این فیلم ورق را برگرداند و او را به یکی از چهره‌های اصلی سینمای فرانسه در ماه‌های‌ اخیر تبدیل کرد.

فیلم رویداد قصه تازه‌ای ندارد. دردسرهای سقط جنین بارها و بارها در سینما دستمایه فیلسازان قرار گرفته و این فیلم هم همین مسیر را در پیش می‌گیرد. مسیری که در سال‌های گذشته کلود شابرول با «کسب و کار زنانه»‌ (۱۹۸۸)، مایک لی با «ورا دریک (۲۰۰۴)، کریستین مونجیو با «چهار ماه و سه هفته‌ و دو روز» (۲۰۰۷) و همین اواخر الیزا هیتمن در «هرگز به ندرت گاهی همیشه» (۲۰۲۰) از زوایای مختلف تجربه‌اش کرده‌اند.

در فیلم رویداد با دختری به نام اَن (آناماریا وارتولومه) مواجهیم که در فرانسه دهه ۱۹۶۰ و در دورانی که سقط جنین هنوز عملی قانونی در این کشور محسوب نمی‌شد تصمیم می‌گیرد خلاف جریان آب شنا کند و خطراتی را به جان بخرد که دختران هم سن و سالش از آن گریزان‌اند.

در جامعه بسته آن زمانِ فرانسه این تصمیم یک تابوی مخاطره‌انگیز محسوب می‌شود که کمتر کسی جرأت می‌کند در موردش صحبت کند. شابرول در «کسب و کار زنانه»‌ به خوبی نشان داده است که سقط جنین و با کمک به انجام آن چه تبعاتی در جامعه فرانسه داشته (در فیلمی که ایزابل هوپر هم حضوری تحسین‌برانگیز در آن دارد). در فیلم آدری دیوان هم با اینکه قصه چند دهه بعد می‌گذرد در بر همان پاشنه می‌چرخد و سوژه چندان غافلگیرمان نمی‌کند. مهم نحوه پرداخت بصری و حسی است که فیلم تلاش می‌کند در آن متفاوت عمل بکند؛ تمهیدی که در مواقعی موفق است و در مواقعی هم ناموفق.

آناماریا وارتولومئی در فیلم رویداد

تصمیم فیلم رویداد به استفاده از قاب مربع یکی از این تمهیدات است. تمهیدی که در سال‌های اخیر طرفدار زیادتری هم نسبت به گذشته پیدا کرده است. یکی از دلایلش شاید تغییر سلیقه دیداری مخاطبانی باشد که بخش زیادی از خوراک تصویری خود را از ویدئویی‌هایی در قاب مربع اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی مشابه آن تأمین می‌کنند. اما در فیلم آدری دیوان فارغ از این مسئله، یک تصمیم روایی هم پشت این تمهید وجود دارد؛ تصمیم به تبعیت از یک رویکرد مستندنمایانه که نمونه بسیار بهترش را در سال‌های گذشته در فیلم‌هایی مثل «فیل»‌ (۲۰۰۳) گاس‌ ون‌سنت دیده‌‌ایم.

هر کجا فیلم توانسته با تقلید درست از منابع الهامش، بر وجه هولناک ماجرای سقط جنین تمرکز کند و به جای تمرکز بر زمینه بارداری، به مقدمات و عوارض سقط بپردازد، به نتیجه بهتری رسیده است. و هر کجا تلاش کرده متأثر از سلیقه و جایگاه اجتماعی فیلمساز وجه شعاری بیشتری بگیرد و تقابل زن رنج‌کشیده و مرد ظالم را پررنگ کند، شکست می‌خورد

استفاده از قاب مربع برای بازسازی حسی یک دوران تاریخی هم ایده‌‌ای‌ست که مثلا در فیلم‌ تحسین‌برانگیز «ایدا» (۲۰۱۳) ساخته پاول پاولیکوفسکی به بهترین شکل ممکن مورد استفاده قرار گرفته است. به همین دلیل فیلم رویداد نه تنها در انتخاب سوژه فیلم غافلگیرکننده‌ای نیست بلکه در یکی از مهم‌ترین ایده‌های بصری‌اش هم دنباله‌رو فیلم‌هایی‌است که پیش از این استفاده خلاقانه‌تری از آن کرده‌اند. به اینها اضافه کنید ایده فاصله‌گذاری حسی و عاطفی، و پرهیز از سانتی‌مانتالیسیم باالقوه چنین داستان‌هایی که مونجیو به شکل تأثیرگذارتری در «چهار ماه و سه هفته و دو روز»‌ تجربه کرده بود.

نوشتن درباره فیلم رویداد بدون ارجاع به این فیلم‌ها غیرممکن است و به همین دلیل این متن بیشتر از اینکه به جزئیات فیلم بپردازد به سراغ منابع الهام فیلم رفته است. این مسیری‌ست که فیلم و فیلمساز پیش پای ما قرار داده‌اند و موقع تماشای فیلم رویداد هم گریزی از قدم گذاشتن در آن نداریم. در این مسیر هر کجا فیلم توانسته با تقلید درست از منابع الهامش، بر وجه هولناک ماجرای سقط جنین تمرکز کند و به جای تمرکز بر زمینه بارداری، به مقدمات و عوارض سقط بپردازد، به نتیجه بهتری رسیده است. و هر کجا تلاش کرده متأثر از سلیقه و جایگاه اجتماعی فیلمساز وجه شعاری بیشتری بگیرد و تقابل زن رنج‌کشیده و مرد ظالم را پررنگ کند، شکست می‌خورد. و این سرنوشت همه فیلم‌هایی‌ست که به اندازه کافی ایده‌های ارژینال و مختص به خود ندارند و با این حال قدم در مسیری می‌گذارند که پیش از این بارها پا خورده است.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil