گفت‌وگو با پوریا کاکاوند کارگردان فیلم گلدن‌تایم

در گلدن تایم می‌خواستم به خودم سخت بگیرم

اولین فیلم سینمایی پوریا کاکاوند با عنوان «گلدن تایم» اکران موفقی داشت و ۲ سال پیش عنوان پرفروش‌ترین فیلم داستانی را در اکران گروه «هنروتجربه» از آن خود کرد و اکنون به تازگی اکران آنلاین این فیلم در فیلیمو آغاز شده است و در همان آغاز کار، بازخوردهای خوبی را برای کارگردان و دیگر عوامل این فیلم به همراه داشته است. گلدن تایم ۱۲ قصه‌ای را شامل می‌شود که در ۱۲ ماه از سال به صورت اپیزودیک روایت می‌شود و ماجرای هر قصه در این گلدن تایم که زمانی ۲۰ دقیقه‌ای بعد از طلوع آفتاب و قبل از غروب خورشید است درون یک خودرو اتفاق می‌افتد و آدم‌های این قصه‌ها در معرض یک انتخاب بزرگ در زندگی خود قرار می‌گیرند و گاهی مخاطب نیز در این انتخاب‌ها با او همراه می‌شود.
به بهانه اکران آنلاین «گلدن تایم» در فیلیمو با پوریا کاکاوند کارگردان این فیلم گفتگویی کرده‌ایم که می‌خوانید.

  • شما بعد از سال‌ها تجربه در صحنه تئاتر و بعد از آن تجاربی که در ساختن فیلم کوتاه داشتید، اولین فیلم بلندتان را با ویژگی‌های خاص خودش ساختید. این فیلم را در چه شرایطی ساختید و آیا فیلمنامه ۱۲ اپیزود را به طور کامل نوشته بودید و بعد فیلمبرداری کردید؟

گلدن تایم سال ۹۴ کلید خورد و آن زمان شرایط سینما نسبت به الان تفاوت داشت. مهمترین تفاوتش این بود که همچنان اقبالی به فیلم‌های مستقل که به غلط عنوانش «هنروتجربه» شده است، وجود داشت و تجربه‌های خوبی هم در این زمینه، آن سال اتفاق افتاده بود. زمانی که خواستم فیلم بلند بسازم، بسیار مشخص بود که دوست داشتم فیلم مستقل با بودجه بسیار پایین بسازم. آن سال‌ها، امیدی که برای ما فیلمسازان جوان وجود داشت این بود که خیالمان راحت بود که شرایط اکران خوبی خواهد داشت. چرا که هنروتجربه در آن سال‌ها استایل و شخصیت خوبی داشت. اما در حال حاضر نمی‌توان چنین کاری کرد. هم به دلیل شرایط بعد از پاندمی و هم شرایط سینمای ایران، دیگر جایی برای این تجربه مستقل و امیدی برای اکران آن نیست که اگر بود شاید در این دو سال اتفاقات بهتری برای سینمای هنروتجربه رخ می‌داد. به هر حال آن سال که ما کلید زدیم، امیدی به دیده شدن فیلم داشتیم و این اتفاق هم افتاد. زمان شروع کار، ۱۲ اپیزود آماده نبود اما می‌دانستم قصه‌هایی که قرار است بعدا به آن برسم چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد. سه چهار فیلمنامه آماده داشتم و ایده‌هایی که می‌دانستم بعدا به فیلمنامه تبدیل می‌شوند. شرایط ساخت به دلیل محدودیت‌های مالی، خیلی بد پیش رفت و مابین هر اپیزود توقف‌هایی را داشتیم و البته سعی کردیم از این توقف‌ها برای تمرین با بازیگرها و نوشتن اپیزودهای جدید استفاده کنیم. فیلمبرداری بعد از یک سال و نیم تمام شد و فیلم هم ۲ سال توقیف بود و بعد از اصلاحاتی، سال ۹۷ اکران شد.

درباره پوریا کاکاوند

پوریا کاکاوندکاکاوند کارگردان جوانی است، او دانش آموخته رشته تئاتر از دانشکده سوره است و کارنامه پرباری در تئاتر و فیلمنامه‌نویسی دارد. کارگردانی نمایش‌های «چهارسو/ سایه»، «به مناسبت ورود اشکان»، «ضیافت پنالتی‌ها» و «رولور» و همچنین نویسندگی مجموعه‌های پرمخاطب «می‌خواهم زنده بمانم» برای فیلیمو و «خانه اجاره‌ای» و ساخت چندین فیلم کوتاه او را یک کارگردان و نویسنده کاربلد و خلاق معرفی کرده است.

  • اکران آنلاین این فیلم در فیلیمو تاکنون چطور بوده است؟

در حال حاضر تجربه دوری برای من است؛ چرا که ۵ سال از فیلمبرداری و ۳ سال هم از اکران آن می‌گذرد. این تجربه جذابی است که پروژه‌ای که از ذهنت بیرون رفته است حالا دوباره در فیلیمو به خوبی اکران می‌شود چرا که در دسترس عموم قرار گرفته است. مثل سانس‌های هنروتجربه نیست که پیدا کردن یک سانس مناسب در اکران‌های آن هنوز هم کار بسیار سختی است. در این چند هفته که از اکران آنلاین آن می‌گذرد، افردی این فیلم را دیده‌اند که مطمئن هستم در اکران آزاد آن را نمی‌دیدند.

  • همه اپیزودهای این فیلم در خودروهای مختلفی روایت می‌شود. چرا فضای خارجی و زیر سقف یک خودرو را برای روایت این اپیزودها انتخاب کردید؟

نمی‌دانم کدام اولویت دارد، زمان در گلدن تایم یا ماشین. همه چیز از یک بازیگوشی شروع شد من سومین فیلم کوتاهم را ساخته بودم و دلم می‌خواست باز هم فیلم کوتاه بسازم. دوست داشتم پروژه‌ای را برای خودم تعریف کنم که هر ماه یک فیلم کوتاه بسازم و شروع کار از این جا بود. بعد فکر کردم که باید این پروژه یک هدفی را داشته باشد. در این تفکراتی که داشتم به این دلیل که اولین پروژه درون یک ماشین رخ می‌داد، احساس کردم دارد یک فرم سینمایی و فرم فیلم بلند پیدا می‌کند و به این ترتیب خودخواسته محدودیت‌هایی را برای خودم قرار دادم که حتما باید درون ماشین و به صورت سکانس پلان باشد و بتوانم با این ابزارها قصه را تعریف کنم. هر چند کار را بسیار سخت‌تر می‌کرد. برای من جذاب بود که بتوانم قصه را در ۸ دقیقه تعریف کنم به طوری که در این هشت دقیقه قصه شروع شود، اوج بگیرد و به پایان برسد. حالا من کارگردان از این محدودیت با به کارگیری ماشین، استفاده کردم. من دنبال ایده عجیبی نبودم و می‌خواستم به خودم سخت بگیرم ببینم از درون آن چه بیرون می‌آید.

  • اپیزودیک بودن این فیلم از همان ابتدا در ذهن شما بود و اقتضای فیلم بود یا این که راهکاری برای کاهش هزینه‌های تولید و همچنین ایجاد فرصتی برای ساخت این فیلم در مدت زمانی طولانی بود؟

پنجاه پنجاه بود. ۵۰ درصد آن به خاطر شرایط تولید بود که این شرایط تولید هم صرفا مالی نبود. به خاطر این که ۲۰ دقیقه زمان گلدن تایم است و ما باید یک اپیزود ۸  دقیقه‌ای را در این زمان محدود، فیلمبرداری می‌کردیم و از نظر مالی، قابلیت این را هم نداشتیم که اگر نشد، فیلمبرداری را به روز بعد موکول کنیم. ما هر اپیزود را در ماه خودش فیلمبرداری کردیم. به ۶ ماهه دوم که می‌رسیدیم، نه تنها پیدا کردن یک روز آفتابی در تهران کار سختی بود، بلکه یافتن خیابانی که بتوان از آن نور گلدن تایم گرفت بسیار دشوار بود.

  • چرا خواستید به صورت سکانس پلان باشد؟

من به این فکر کردم که کات قرار است چه کند؟ قرار است ریتم ایجاد کند و مانع خسته شدن چشم تماشاگر شود. خب من فکر کردم اگر این را نداریم حالا با چه می‌توانیم این هدف را ایجاد کنیم؟ بنابراین سعی کردم با بازی ها، قصه و کنش بین کارکترها و با ریتم به این هدف برسم. فکر می‌کنم فقط با کات زدن نمی‌توان به آن رسید چیزهای دیگری هم هست که این ریتم را ایجاد می‌کند و مانع خسته شدن تماشاگر شد و نمی‌دانم چقدر در راستای این هدف موفق بوده‌ام. به طور مثال در اپیزود دانشجویان، فیلمبرداری با موبایل انجام شد و من سعی کردم وسط فیلم اپیزودی بگذارم که حرکت‌های زیاد با موبایل داشته باشد و جای تنفسی برای تماشاگر باشد که بعد دوباره سکانس پلان‌های ثابت را ببیند. سکانس پلان بودن در این فیلم از نظر من زیاد مهم نیست و عامل خستگی تماشاگر نیست بلکه ثابت بودن دوربین نکته مهمی است و آن می‌تواند تماشاگر را خسته کند.

  • یکی از مزیت‌های فیلم‌های اپیزودیک شاید این باشد که احتمال این که مخاطب را خسته کند، کمتر است. در فیلم شما هم شاهد این اتفاق هستیم اما برخی اپیزودها به نظر خیلی کشدار و طولانی است و مخاطب می‌تواند بدون نگاه کردن به پرده سینما چشم‌هایش را ببندد و فقط صداهای خارج از تصویر را بشنود و تصور کند. مثل اپیزودی که خانم ژاله صامتی بازی می‌کند. نگران خسته شدن مخاطب در این اپیزود نبودید؟

وقتی داشتم اپیزودهای مختلفی را می‌نوشتم، سعی کردم بتوانم تجربیات جالبی را داشته باشم. مثلا بروم پشت کامیون، از دوربین موبایل استفاده کنم و… در میان این تجربیات جدید، فکر کردم کی می‌توانم فیلمی بسازم که ۸ دقیقه، هیچ کس جلوی دوربین نباشد و ما که ماشین را به اندازه آدم‌ها کارکتر داده‌ایم پس می‌توان ۸ دقیقه یک ماشین خالی را فقط دید و بعد در کنار آن از ابزار صدا هم استفاده کردیم.

فیلم گلدن تایم

  • بازخوردهایی که برای این اپیزود و این تجربه جدیدتان دریافت کردید، چطور بود؟

تماشاگرها در آن لحظات برخی چشم‌هایشان را بستند و فقط صدا را گوش کردند و برخی خسته شدند. ولی به طور کلی آزمون صبر است. اصولا در فیلم‌های اپیزودیک امکان دارد تماشاگر از برخی اپیزودها خوشش نیاید. به طور کلی وقتی فیلم‌های اپیزودیک می‌بینید ناخودآگاه شما سعی می‌کند بین اپیزودها رتبه‌بندی کند و این اپیزود هم برای برخی خیلی خوشاید و آوانگارد بود و برای برخی هم نبود. من دنبال این بودم که از آن به عنوان یک ابزار استفاده کنم. ماشین، دوربین، صدا و تصویر ابزارند و حالا یک ماشین خالی هم یک ابزار است که برای من تجربی‌تر از بقیه اپیزودها بود. تماشاگری که تا دی ماه اپیزودها را دیده است اگر از فیلم خوشش آمده است این اپیزود و همچنین اپیزود پیاده روی طولانی آخر فیلم را هم تحمل می‌کند و اگر هم خوشش نیامده که دیگر کاری نمی‌توان کرد.

  • فیلمبرداری این فیلم چه دشواری‌هایی داشت؟

بعد از این همه سال، دوست ندارم یاد این دشواری‌ها بیفتم، چرا که روزهای تلخی بود و تولید سختی داشتیم. اگر خودم این فیلم را نساخته بودم و آن را می‌دیدم فکر می‌کردم چقدر فیلم ساده‌ای است. یک دوربین گذاشته‌اند و فیلم گرفته‌اند و تمام. اما وقتی که درون این اتفاق باشی و جزو این گروه تولید باشی متوجه سختی کار خواهید شد. دشمن ما خود پروژه نبود بلکه دشمن ما زمان بود. بیست دقیقه وقت داشتیم و هر اشتباهی باعث تکرار می‌شد و هر تکرار یعنی باید جمع کنیم و برویم و روز بعد بیاییم، در حالی که شرایط مالی پروژه آماده روز بعد نبود. این استرسی که ما تحمل می‌کردیم که بتوانیم این سکانس پلان را در آن تایم بگیریم بسیار سخت بود. حالا که از آن خیلی دور شده‌ام احساس می‌کنم که با این انتخاب شخصی خودم، گروه را به دردسر انداختم و از این بابت ناراحتم ولی انتخابی بود که کرده بودم و باید پای آن می‌ایستادیم.

  • درباره انتخاب بازیگران بگویید. این که از ۴۷ بازیگر تئاتری در این فیلم استفاده کردید و بازیگر چهره چندانی هم در فیلم دیده نمی‌شود. چطور شد که تصمیم گرفتید از این تعداد بازیگر تئاتری استفاده کنید؟

اگر آقای گلمکانی و کیومرث پوراحمد را از بازیگران دیگر فیلم جدا کنیم همه بازیگران فیلم پیشینه تئاتری دارند که برخی از آن‌ها هم از بزرگان تئاتر کشور هستند. شرایط تولید ما طوری بود که برای اپیزودها نیاز به جلسات تمرین داشتیم و این جلسات تمرین، بخشی در پلاتو و برخی در داخل ماشین اتفاق می‌افتاد. اپیزودهای سختی مثل اپیزود اول و آخر و اپیزود دانشجویان و اپیزود خواهران در ماه بهمن، همه بازیگران زیادی داشت و میزانسن‌های حرکتی زیاد هم داشتیم که به جلسات تمرین زیاد هم نیاز داشت. این جلسات تمرین زیاد، در پروژه‌ای است که بودجه‌ای هم ندارد و از طرفی هم نمی‌توانیم بازیگر حرفه‌ای بیاوریم چون دستمزدی می‌خواست که اصلا شرایط پرداخت آن را نداشتیم. من سال‌ها در تئاتر فعالیت کردم و تقریبا با ۷۰ درصد بازیگران داخل این فیلم یا تئاتر کار کرده‌ام یا فیلم کوتاه ساختم و بنابراین با این نسل از بازیگران تئاتر، احساس دین می‌کردم بنابراین اگر قرار است بنشینم پای سفره بزرگتری به نام فیلم بلند پس همه با هم می‌نشینیم. فقط آن‌ها هستند که می‌توانند من و شرایط این پروژه را درک کنند و یک ماه بدون چشمداشت مالی سر تمرین‌ها حاضر شوند و بتوانند این استرس‌ها را هم تحمل کنند. این بزرگترین ثروت من است که سر این فیلم داشتم و فکر می‌کنم سرمایه‌ای است که تئاتر ایران با این همه بازیگر خوب دارد که به نظر من همه آن‌ها در این فیلم درخشان هستند. این فیلم به نظر من می‌تواند آلبومی باشد برای کارگردان‌هایی که تئاتر نمی‌بینند تا بتوانند بازیگران خود را از میان آن‌ها انتخاب کنند. قطعا از میان ۴۷ بازیگر خوب، چند نفر آن‌ها چشم‌شان را خواهد گرفت.

نقد زهرا الوندی بر گلدن تایم | جذابیت در روایت

  • این فیلم با چه سرمایه و هزینه‌ای تولید شد و چطور حضور بازیگران بسیار در این فیلم به هزینه‌های بالای تولید منجر نشد؟

ما به جز تولید به معنای تجهیزات و ابزار هیچ خرج دیگری نداشتیم و این لطف تمام گروه بود از بازیگران جلوی صحنه تا عوامل پشت صحنه که هیچ‌کس هیچ دستمزدی نگرفت. این فیلم در حقیقت فیلم همه عوامل فیلم است وهمه آن را فیلم خودشان می‌دانند، هرچند اسم من به عنوان کارگردان در فیلم هست اما فیلم همه عوامل است.

  • حضور آقای حسن فتحی به عنوان تهیه کننده چطور اتفاق افتاد و ایشان چه نقشی در پروسه تولید فیلم داشتند؟

آقای حسن فتحی مهم‌تر از هر چیزی نویسنده بسیار خوبی است و ما بسیار از نظراتشان بهره‌مند شدیم و حضورشان در این فیلم برای ما فوق العاده بود. آقای فتحی این شجاعت را داشت که کارنامه خودش را کنار بگذارد و اسمش را به عنوان تهیه‌کننده در یک فیلم اولی مستقل که امکان اکران هم شاید نداشته باشد و ۲ سال هم توقیف شد، بگذارد و این برای من بسیار قابل احترام است. آشنایی من با آقای فتحی به واسطه رفاقت دیرینه من با پسرشان امیرحسین اتفاق افتاد و بعد از این که ۲ اپیزود از فیلم را دیدند، از آن خوششان آمد و حمایت کردند و بعد هم پای کار آمدند. این شجاعت ایشان برایم قابل تقدیر است چرا که می‌توانستند قبول نکنند و دوست داشته باشند اولین بار تهیه‌کننده فیلم خودشان باشند یا فیلمی که به آینده آن بیشتر امیدوار باشند.

فیلم گلدن تایم

  • آقای فتحی پیش از این کار سابقه تهیه‌کنندگی نداشتند؟

نه. گمان نمی‌کنم. این فیلم در واقع فیلم اولی‌هاست. آقای فتحی هم برای اولین بار عنوان تهیه‌کننده را در این فیلم داشتند.

  • چه بخش‌هایی از این فیلم در بازبینی‌ها حذف شد و این حذف چقدر به ساختار کلی فیلم صدمه زد؟

صدمه که نگذاشتم بزند چرا که در نهایت بعد از ۲ سال صبوری من قبول کردند که به جای چندین اپیزود، فقط یک اپیزود را حذف کنند که اپیزود خرداد را درآوردند و اجازه اکران دادند. اما بعد اپیزود دیگری را جایگزین کردم چرا که من فیلمی ساخته بودم از فروردین تا اسفند و طول سال هم ۱۲ اپیزود است و بنابراین یک ماه قبل از اکران یک اپیزود دیگر را هم ساختم که جایگزین اپیزود خرداد کردم تا فیلم کامل شود.

  • موضوع بخش حذف شده تفاوت خاصی با سایر اپیزودها داشت؟

من به لحاظ موضوعی با سایر اپیزودها خیلی فرقی نمی‌دیدم. اما برای دوستان حساسیت‌برانگیز بود.

نقد آریا قریشی بر گلدن تایم | هنر یافتن مسیرهای تازه

  • برای ساخت اولین فیلم بلندتان با این ویژگی‌هایی که دارد چقدر به جذب مخاطب و فروش خوب آن فکر کردید؟

فیلم در اکران «هنروتجربه» بعد از مستند «در جستجوی فریده» پرفروش‌ترین فیلم سال شد و چون درجستجوی فریده مستند بود، بنابراین فیلم گلدن تایم پروفروش‌ترین فیلم داستانی سال شده بود. هر چند رقم فروش در مقایسه با سینمای آزاد هیچ است اما نسبت به فیلم‌های هنروتجربه که آن سال در حال اکران بود فروش سی، چهل برابری داشت و این برای من بسیار ارزشمند بود. اما این طور نبود که فکر کنم چون هنروتجربه اکران می‌شود به مخاطب فکر نمی‌کنم. هر فیلمی مخاطب خودش را دارد و مخاطبش را هم پیدا می‌کند اگر درست ساخته باشد. یعنی اگر صداقت لازم را از سوی کارگردان و سازنده فیلم داشته باشد، مخاطب خودش را هم پیدا می‌کند. من دنبال این نبودم که فقط تجربه کنم و مخاطب نداشته باشد. دنبال این بودم که دیده شود. هرچند کمی با تجربیات دیداری مخاطبی که در فیلیمو فیلم را می‌بیند متفاوت و نامتعارف است. مخاطبی که در فیلیمو فیلم می‌بیند شاید سخت باشد که فیلمی را در ۱۲ اپیزود تماشا کند اما سعی کردم که در هر اپیزود قصه‌گو باشم، تماشاگر را همراه کنم و او را وارد قصه کنم تا در پایان هر اپیزود مثل کاراکترها دست به انتخاب بزند و بعد سراغ اپیزود بعدی برود. فکر می‌کنم تماشاگری که فیلم‌های جریان اصلی سینمای ایران را می‌بیند، می‌تواند این فیلم را هم ببیند. فیلم ضد جریانی نخواهد بود. مقداری شکل آن نامتعارف است فقط همین.

مخاطبی که در فیلیمو فیلم می‌بیند شاید سخت باشد که فیلمی را در ۱۲ اپیزود تماشا کند اما سعی کردم که در هر اپیزود قصه‌گو باشم، تماشاگر را همراه کنم و او را وارد قصه کنم تا در پایان هر اپیزود مثل کاراکترها دست به انتخاب بزند و بعد سراغ اپیزود بعدی برود. فکر می‌کنم تماشاگری که فیلم‌های جریان اصلی سینمای ایران را می‌بیند، می‌تواند این فیلم را هم ببیند. فیلم ضد جریانی نخواهد بود. مقداری شکل آن نامتعارف است؛ فقط همین!

  • بازخوردهایی که از اکران اولین فیلم بلندتان دریافت کردید از سوی منتقدان و مخاطبان چطور بود؟ از انتخاب‌هایتان برای این فیلم کاملا راضی هستید؟

برای من بسیار خوشایند بود. وقتی بازخوردها را کنار هم می‌گذارم هم خیلی خوشحال می‌شوم و هم یادآور لحظات خوبی برای من است. این فیلم در فستیوال‌های مهمی شرکت داشت در فستیوال سائوپائولو برزیل در بخش مسابقه حضور داشت در کنار آخرین فیلم مک‌دونا و آکی کوریسماکی که در این بخش بودند و این فیلم را برایم مهم می‌کند. یک سال هم اکران در هنروتجربه داشت و ما تا آخرین روز اکران، سالن‌های پر و البته با سانس‌های کم داشتیم. نقدهای خوبی هم برای آن نوشته شد و در جشن حافظ نیز نشان عباس کیارستمی را برای این فیلم گرفتم. این فیلم بعد از پایان ساخت آن برای خودش خوب کار کرد. هم در فستیوال‌های خارجی، هم اکران و هم دریافت جایزه داخلی و حالا هم در انتشار عمومی فیلم، کار خودش را کرده است. نمی‌توانم بگویم پرونده‌اش بسته شده است، چرا که امکان اکران خارجی برای آن در سینماتک هست ولی می‌توانم بگویم بیش از اندازه خودش برایم سودآور بود البته نه از نظر مالی.

  • علاقه‌مندی شما در کدام حوزه است و در کدام حوزه فعالیت شما استمرار خواهد داشت آیا همچنان تئاتر را با مخاطبان خاص خود دنبال می‌کنید یا در عرصه فیلم کوتاه با همان مخاطبان خاص خود دست به تجارب جدیدی خواهید زد یا آن که به داشتن مخاطبان بیشتر در سالن‌های سینما فکر می‌کنید؟

برای من فرقی ندارد چه بسازم. پارسال نویسنده سریال «می خواهم زنده بمانم» بودم که از فیلیمو پخش شد و ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کرد. باید دید در آن لحظه، ایده‌هایی که هست در کدام مدیوم می‌گنجد. چه سریال، چه تئاتر، چه فیلم کوتاه و چه فیلم بلند. البته کتمان نمی‌کنم که الان مهم‌ترین آرزویم این است که فیلم بعدی‌ام را بسازم اما در هر حال تولید یک اثر برایم مهمتر است. ممکن است تئاتر کار کنم یا سریال جدید بنویسم که در حال حاضر هم سریالی را در دست نگارش دارم یا فیلم دیگری بسازم.

  • بعد از اکران اولین فیلم بلندتان و موفقیت‌هایی که داشته است باید تهیه‌کنندگانی برای ساخت فیلم دوم‌تان پیدا کرده باشید، این‌طور نیست؟

همه این را می‌گویند اما تاکنون اتفاقی نیفتاده است. حتی بعد از این که «می‌خواهم زنده بمانم» هم منتشر شد اتفاقی نیفتاد. فکر می‌کنم در این شرایط کنونی، قدرت ریسک‌پذیری تهیه‌کنندگان هم پایین آمده است.

تماشای آنلاین فیلم گلدن تایم

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil