این جنگ ادامه دارد

در قسمت پانزدهم یا به عبارت بهتر؛ پایان فصل اول سریال میدان سرخ دیدیم که اختلاف بین عبد و پیام و پیروز به اوج خودش رسیده و یک تصمیم پیروز می‌تواند همه چیز را به هم بریزد. از طرف دیگر پیام هم منتظر است ردی از پیروز در بدبختی‌هایش پیدا کند تا پیروز را به آخر خط برساند و برای همیشه از سر راه برش دارد. پاپ هنوز درگیر رازهای زندگی‌اش است و با وجود اینکه اعلا پای ساعد را وسط کشیده هنوز حاضر نشده حقیقت‌های گذشته را به ساعد و افرا بگوید. دست اعلا هنوز به طلاها نرسیده و نقشه‌هایش را با مبینی پیش می‌برد.

همه چیز درباره سریال میدان سرخ

یکی از نکات جالب قسمت پانزدهم سریال میدان سرخ شکستن گارد ساعد دربرار افرا بود. برخلاف اینکه در این مدت به هیچ کدام از سوالها و حرفعای افرا توجهی نمی‌کرد این بار تلاش کرد تا افرا را با خودش همراه کند بلکه از کار پاپ سر دربیاورند اما ابی سررسید و حرف ساعد نیمه تمام ماند. با این حال او نمی‌داند جایگاه پاپ برای افرا چقدر مهم است که به خاطر پاپ یک بار حاضر شده روی دوست داشتن ساعد چشم ببندد و عشقش را زیرپا بگذارد. افرا آنقدر خودش و زندگی‌اش را مدیون پاپ می‌داند که حالا هم برای پاپ جاسوسی ساعد را می‌کند و در وسایل ساعد ردیاب کار می‌گذارد.

بالاخره معلوم شد که دست نقره و پیروز در یک کاسه است و نقره به دستور پیروز دنبال لیلی بوده. حالا پیروز هم جای طلاها را می‌داند. هرچند پیروز فکر می‌کند لیلی با هماهنگی پیام و عبد طلاها را برداشته و بعد هم به آنها رو دست زده و با طلاها فرار کرده است اما به هرحال حالا خودش را یک قدم جلوتر از پیروز و پیام می‌داند و فکر می‌کند و با داشتن طلاها می‌تواند عبد را کنار بزند و بر صندلی ریاست خانواده مکین تکیه بزند. باید ببینیم در فصل بعد طلاها چه نقشی در رابطه این سه برادر خواهد داشت.

در قسمت پانزدهم سریال میدان سرخ پیام هنوز در حال دست و پا زدن برای پیدا کردن لیلی است. او هنوز نمی‌داند لیلی چرا و چطور، زمانی که در زندان بوده غیبش زده است. آنقدر از عشق لیلی به خودش مطمئن است که نمی‌تواند رفتنش را به پای بی‌وفایی بنویسد. فعلا با پیدا کردن روانپزشک لیلی یک قدم به او نزدیک شده اما هنوز معلوم نیست چطور می‌خواهد پیدایش کند. اگر پیام با لیلی روبه رو شود، دست پیروز رو می‌شود و می‌فهمد که پیروز در فرار لیلی هم نقش داشته است.

پیروز برای دور زدن عبد و به قدرت رسیدن علاوه بر رسیدن به طلاها، نقشه دیگری را هم پیش می‌برد. او سعی دارد اعتماد اعلا را به هر قیمتی جلب کند و با او همکاری کند تا به هدفش برسد. اعلا هم که می‌خواهد پیروز عبد را بزند، روند توافق را به همین سمت پیش برد. پیروز را که تشنه قدرت است به خوبی وسوسه کرد. موقعیت خانواده مکین با این اوضاع خیلی پیچیده‌تر خواهد شد. باید ببینیم پیروز چه تصمیمی می‌گیرد. با رو کردن طلاها قدرت را دست می‌گیرد یا طبق نقشه اعلا پیش می‌رود و عبد را می‌زند.