نگاهی به مجموعه دنیای شادی در فیلیمو

اینجا همه چیز برای بچه‌هاست؟

این استعاره که بچه‌ها را به اسفنجی شبیه می‌داند که هر چیز در دسترس را جذب می‌کنند، شاید کمی انتزاعی به نظر برسد، اما حقیقتی غیرقابل انکار است. آنها تماما چشم و گوش‌اند تا انبان خالی تجربه‌شان را پر و پیمان‌تر کنند. همین خصلت هم کار برای آنها را با اهمیت‌تر و دشوارتر از کار برای بزرگسالان می‌کند و حتی به لحاظ اخلاقی، به امری حساس و سخت بدل می‌سازد. سازندگان برنامه دنیای شادی اما نه فقط به این موضوع بی‌توجه بوده‌اند، که انگار هر انگیزه‌ای برای سرهم کردن دی‌وی‌دی ۲ ساعته‌شان داشته‌اند به‌جز کار فرهنگی کودک.

مخاطب این دی‌وی‌دی (که گویا قرار بوده مجموعه‌ای باشد)، نوزادان «یک سال به بالا» ذکر شده است. چه بسا تولیدکنندگان ترجیح می‌دادند مخاطب بالقوه‌شان را تمام نوزادان بدانند، اما متأسفانه هم ناتوانی و ضعف بینایی کودک تا چند ماهگی، این امکان را از آنها سلب کرده هم شاید نگران بوده‌اند که وسیع‌تر کردن بازه سنی مخاطبان تا «از بدو تولد»، مشکوک به نظر برسد.

البته تولید محصول برای سنین خیلی پایین نه‌تنها عجیب نیست که می‌تواند قابل تقدیر هم باشد. کما اینکه نمونه‌های موفق و جهانی هم از چنین محصولاتی موجود و در دسترس است. کارهایی که با شناخت دقیق توان بینایی نوزاد در چنین سنی و توجه به نیازهای او طراحی شده‌اند. اما قطع به یقین،سازندگان دنیای شادی فرسنگ‌ها از کار اصولی برای کودک فاصله داشته‌اند. این برنامه که در واقع کولاژی است از تکه‌های انیمیشن‌های معروف و غیرمعروف که بدون هدف مشخصی کنار هم چیده شده‌اند، بعضا حتی برای کودکان هفت- هشت ساله هم مناسب نیست، چه برسد به نوزادان یک‌ساله و کودکان خردسال. مثلا بعد از معرفی برنامه، در اولین تصویر کاراکتری ترسناک را می‌بینیم که به سمتی حمله‌ور می‌شود و همه چیز از جمله پدربزرگ چند بچه را می‌خورد! شروعی با شکوه برای برنامه‌ای که خردسالان دو- سه ساله را هم در حلقه‌ی مخاطبانش دیده است.

مدت آیتم‌های تولیدی برنامه، چیزی حدود بیست دقیقه است و با توجه به خروجی کار، بعید است وقتی بیش از زمان ضبط، برای تولید آنها صرف شده باشد. یعنی آیتم‌های سه- چهار دقیقه‌ای (یا کمتر)ِ میان کارتون‌ها، تقریبا در لحظه و بداهه گرفته شده‌اند. حتی انگار کات و برداشت مجددی هم در فیلمبرداری وجود نداشته، چراکه صحبت‌ها به محاوره‌ای‌ترین شکل ممکن تنظیم شده‌اند

در چند دقیقه ابتدایی برنامه، عوامل آن یعنی خاله نرگس (خاله معروف تلویزیون) به همراه چند مرد (که لابد عموها هستند) از برنامه تعریف و بیننده را به تماشایش تشویق می‌کنند. تعریف‌هایی چنان غریب و مضحک که باور کردنش سخت است. مثلا خاله نرگس می‌گوید: «آیا خاله نرگس هرجایی حاضر می‌شه؟ آیا با هر کسی کار می‌کنه؟» و در ادامه صحبت‌هایش نتیجه می‌گیرد که پس این برنامه خیلی خوب است و آن را بخرید و حمایتش کنید. بعد از این تبلیغ – و نه معرفی، چون چیزی برای معرفی وجود ندارد!- به مرور شاهد تعدادی کارتون (عمدتا قدیمی‌) هستیم، آن هم نه به شکل کامل یا هدفمند. بلکه بعضا تنها تکه‌ای از میانه داستان را می‌بینیم. انگار یک نفر مجموعه سی‌دی‌های قدیمی موجود در خانه‌اش را مقابلش گذاشته و از هر جایی کمتر خش داشته برای پر کردن زمان برنامه جدایشان کرده. خاله ( و آقایان همکار خاله) درحکم چسب یا گیره اتصالی برای پیوند دادن این وصله‌های کارتونی هستند. البته برای معنادار کردن این حضور، از ایشان خواسته شده حرف‌هایی هم بزنند. حرف‌هایی که در ظاهر جنبه آموزشی دارند، و به واقع مجموعه‌ای از چیزهای مثلا «باحالی» هستند که به ذهن‌شان رسیده. به نظر می‌رسد برای تولید متن این قسمت‌ها نه فقط نویسنده‌ای وجود نداشته، که حتی چند دقیقه هم پیش از بیان‌شان به آن‌ها فکر نشده.

مدت آیتم‌های تولیدی برنامه، چیزی حدود بیست دقیقه است و با توجه به خروجی کار، بعید است وقتی بیش از زمان ضبط، برای تولید آنها صرف شده باشد. یعنی آیتم‌های سه- چهار دقیقه‌ای (یا کمتر)ِ میان کارتون‌ها، تقریبا در لحظه و بداهه گرفته شده‌اند. حتی انگار کات و برداشت مجددی هم در فیلمبرداری وجود نداشته، چراکه صحبت‌ها به محاوره‌ای‌ترین شکل ممکن تنظیم شده‌اند. جملاتی آشفته و پراشتباه که بعضا بی‌ربط به هم هستند. مثلا در آیتمی که قرار است از قانون‌مداری صحبت شود، یکی از عموها ماجرایی را تعریف می‌کند که در آن بچه‌ای از چراغ قرمز عبور کرده. راننده‌ای هم برای پیش‌گیری از تصادف با بچه، از مسیرش منحرف شده و با یک قصابی تصادف می‌کند. اینجا کاریکاتوری از قصاب را می‌بینیم، که با پیش‌بندی خونین و چهره‌ای خشمگین، چاقوی بزرگی را به حالت تهدید نشان راننده می‌دهد. در ادامه عمو با خنده و سرخوشی می‌گوید: «قصاب از راننده کوکتل پنیر درست کرده!» شوخی‌ای که حتی در بین بزرگسالان هم خشن و آزارنده محسوب می‌شود، چه برسد به دنیای کودکان! تازه آن هم با این لحن شوخ تاییدآمیز.

از آنجا که نه هدفی در کار بوده، نه مخاطب مشخصی، نه انگیزه‌ای برای هزینه کردن، و نه حوصله و اخلاق حرفه‌ای، هر کس هرچه دوست داشته گفته تا سر و ته کار هم بیاید. مثلا جایی عمویی از بچه‌ها می‌خواهد کیسه زباله‌ خانه‌شان را ساعت ۹ دم در بگذارند (بچه‌ها؟! واقعا؟!).بعد چون می‌خواهد نمکی را چاشنی کلامش کند تا از دیگر همکاران کم نیاورد، ماجرایی را تعریف می‌کند که در آن همسایه‌ها ساعت ۹ کیسه‌های زباله‌ را از پنجره به بیرون پرت می‌کنند و بهشان مدال طلای جهانی می‌دهند!

در این «چیز» (و نه برنامه!) دوساعته، از دکور یا طراحی صحنه خبری نیست. آیتم‌ها در یک استدیو (و احتمالا برای ارزان‌تر درآمدن کار، در یک اتاق) مقابل پرده سبز ضبط شده‌اند و بعدا در پس‌زمینه پشت مجری‌ها، منظره‌ای تکراری و پیش پا افتاده انداخته‌اند. چند نقاشی از رنگین‌کمان و گنجشک به همراه شخصیت‌هایی کارتونی، که در جاهایی از تصویر ظاهر و غایب می‌شوند. لوگوی برنامه نیز به همین شیوه سرسری و دم دستی طراحی شده. لوگویی پر از گوشه‌های تیز با رنگ‌های جیغ که نمایشش با نورهای رنگی و موزیک تند ورزشی همراه است و قرار است هیجانی به کار بدهد.

شاید اگر این آیتم‌ها وجود نداشت، می‌شد این دی‌وی‌دی (در واقع این تکه‌ پاره‌های کارتونی بی‌کیفیت و بلاتکلیف) را دید. اما آیتم‌های دنیای شادی به اسم کار آموزشی و فرهنگی، تأثیری مخرب و زشت روی مخاطب هدفش می‌گذارند. آیتم‌هایی باری به هر جهت که نه فقط برای کودکان گیج‌کننده و غیر قابل‌درکند، که برای بزرگ‌ترها هم بی‌مزه و حتی سوهان روح به نظر می‌رسند. نمایشی ضعیف، مبتذل و تأسف‌انگیز که انگار جز انگیزه مالی هدفی برای تولید نداشته است.

 

| بعد از خواندن این نقد -اگر دوست داشتید- این مجموعه را اینجا مشاهده کنید: تماشای آنلاین دنیای شادی |

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil