شاه ریچارد یک زندگینامه درام آمریکایی محصول سال۲۰۲۱ به کارگردانی رینالدو مارکوس گرینو نویسندگی زک بالین است و زندگی ریچارد ویلیامز، پدر و مربی تنیس بازان مشهور ونوس و سرنا ویلیامز را دنبال میکند. ویل اسمیت در نقش اصلی و آنجانو الیس، سانیه سیدنی، دمی سینگلتون، تونی گلدوین و جان برنتال درآن به ایفای نقش میپردازند.
فیلم شاه ریچارد نمایش جهانی خود را برای اولین بار در چهل و هشتمین جشنواره فیلم تلوراید در دوم سپتامبر ۲۰۲۱ شروع کرد. این فیلم با بازی ویل اسمیت تحسین جهانی را برانگیخته و نقدهای مثبتی دریافت کرده است. پروژه در ماه مارس سال ۲۰۱۹ کلید خورد و فیلمبرداری در مارس ۲۰۲۰ به علت شرایط پاندمیک متوقف شد. گفته میشود که ویل اسمیت برای بازی در این نقش ۴۰ میلیون دلار دریافت کرده است.
خلاصه داستان فیلم شاه ریچارد
شاه ریچارد بر اساس داستان واقعی است که الهامبخش جهان خواهد بود. فیلم، داستان زندگی ریچارد ویلیامز را دنبال میکند، پدری مایوس که نقش مهمی در تربیت ۲ ورزشکار فوقالعاده با استعداد دارد که در نهایت ورزش تنیس را برای همیشه تغییر دادند. ریچارد با باور به آینده درخشان آنها و با استفاده از روشهای غیر متعارف، برنامهای را پیش میگیرد که ۲ فرزند خود، ونوس ویلیامز و سرنا ویلیامز را از خیابانهای کامپتون، کالیفرنیا به عنوان ورزشکاران افسانهای به صحنه جهانی ببرد.
نقدی بر فیلم شاه ریچارد ساخته رینالدو مارکوس گرین
موفقیتهای جهانی فیلم
فیلم در مدت زمان کوتاه نمایش خود در جشنوارههای متفاوت عملکرد موفقی داشته و عناوین مختلفی کسب کرده است:
- برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در فستیوال فیلم شیکاگو
- برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در فستیوال فیلم هارتلند
- برنده جایزه فیلم پیشگام (Pioneering Spirit Award) از فستیوال فیلم هارتلند
- برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در فستیوال فیلم فیلادلفیا
نظر منتقدها درباره فیلم شاه ریچارد
Entertainment Weekly | امتیاز: ۸۳/۱۰۰
لیا گرینبت | نام شاه ریچارد برای یک فیلم بیوگرافی که قرار است داستان جهانی شدن ونوس و سرنا ویلیامز را بگوید در ابتدا قدری عجیب به نظر میرسد. فیلم، زندگینامه فردی را با ضعفهای مختلف و در عین حال شخصیت عمیق و پیچیده روایت میکند و البته میتواند جزو فیلمهای ورزشی کلاسیک هم در نظر گرفته شود.
ویل اسمیت، با پشت خمیده و ریشهای آشفته ریچارد است. یک نگهبان امنیتی و متعهد که مصمم است پنج دخترش را به بهترین شکل ممکن آموزش بدهد. او به آنها املا و جغرافی یاد میدهد و تکالیف سخت و روزانه در خانه آنها یک قانون است. با این حال، بیش از هر چیز، او از آنها میخواهد که «تنیس بازی کنند» در حالی که انجام این کار در لس آنجلس آن زمان کار سادهای نیست.
او متوجه استعداد خاص سورنا و ونوس میشود و معتقد است آنها میتوانند قهرمان جهان شوند اما مشکل اینجاست که تنیس یک ورزش پر هزینه است و برای فراهم کردن کمترین امکانات پول زیادی لازم است. بنابراین برای کمک گرفتن سراغ افراد و مربیان مختلفی میرود و در نهایت مربی مشهور ریک مکی با بازی به کمک آنها میآید. (یک جان برنتال عالی و مضطرب، با نوعی مدل موی گرد و شلوارک کوتاهتر از اسمیت)
ویل اسمیت به ریچارد اجازه میدهد تا همانقدر که شخصیت واقعی میتوانست، بداخلاق و ظالم و گاهی کاملاً غیرقابل دوستداشتن باشد، یک فرد متضاد و نمایشگر که میتواند خودخواه و سختگیر باشد. اما زک بایلین در فیلمنامه به دقت به لایههای مختلف شخصیتی او مانند تناقضات درونیاش و لطافت رفتارش با خانواده پرداخته است. اما درباره دختران: سیدنی و سینگلتون در نقش ونوس و سرنا فوقالعاده هستند، حتی اگر فیلم کاملاً به آنها تعلق نداشته باشد.
ورایتی | امتیاز ۸۰/۱۰۰
پتر دبراگ | گرین در فیلم خود ریچارد را مردی نشان میدهد که دخترانش را در شرایط سخت و زمینهای تمرین محلی و بیکیفیت زیر نگاه سنگین مردم تمرین میدهد و زمانی که یکی از همسایگان به علت سختگیری با فرزندانشان با پلیس تماس میگیرد ریچارد و برندی هر دو میایستند و توضیح میدهند که این سختی و زحمت لازمه هدف آنهاست.
آمریکاییها همانقدر که دوست دارند نتیجه کار و تلاش سخت خود را ببینند، از والدینی که آینده کودکان را به آنها دیکته میکنند بیزارند. به جز تاکید ریچارد بر لذت بردن بچهها از تنیس و تصمیم به خارج کردن آنها از یک تورنمنت، خیلی مشخص نیست که چه ویژگیهایی ریچارد را از این گونه والدین متمایز میکند. ریچارد علاوه بر تمرینات پرفشار از دخترانش به شدت محافظت میکند. او حاضر است در صورت لزوم از طرف دخترانش کتک بخورد. در یک صحنه غیرمنتظره، او اسلحه را از محل کارش برمیدارد و قصد دارد به اراذلی که دخترش را آزار میدهند شلیک کند، اما سرنوشت نقشههای دیگری دارد.
گرین از اینکه خانواده ویلیامز را در حال دعا یا ایمان به قدرتی بالاتر نشان دهد نمیترسد (بُعد مهمی از زندگی بسیاری از آمریکاییها که به ندرت در فیلمها به تصویر کشیده میشود.) سانیا سیدنی و دمی سینگلتون در نقشهای مربوط خود به عنوان ونوس و سرنای جوان، قوی هستند و در طول تقریباً ۳ سال ابعاد دراماتیک و ورزشی شخصیتهای خود را مدیریت میکنند.
اگر به موفقیت کودکان ویل اسمیت (جیدن و ویلو اسمیت) در زندگی واقعی توجه کنیم، حتی اگر رویکرد آقای بازیگر در تربیت فرزندان خودش متفاوت از شاه ریچارد باشد، باز هم هر دو داستان نقطه مشترکشان میتواند تلاش برای تقویت تواناییهایشان در کشوری باشد که بیشتر موقعیتها از آن سفیدپوستان است.
امپایر | امتیاز ۸۰/۱۰۰
الکس گادفری | شاه ریچارد که ونوس و سرنا ویلیامز هم در تهیه آن مشارکت داشتهاند، نامهای عاشقانه به پدر سرسختشان است، که بدون او، آنها هرگز آن چیزی که هستند نمیشدند. یک فیلم زندگینامهای که شبیه یک فیلم زندگینامهای نیست، یک فیلم ورزشی که شبیه یک فیلم ورزشی نیست، یک درام خانوادگی آزادانه اما بسیار پر فشار و ادای احترام به عشقی است که آنها را به هم پیوند زده، پیوندی که با سختگیریهای پدرشان بارها و بارها تهدید به شکستن شده است.
شاه ریچارد چرخ را دوباره اختراع نمیکند و هیچ اتفاق و ایده جدیدی رو نمیکند. بلکه آنچه موجود است را به بهترین نحو نمایش میدهد. جالب توجهترین نکته در مورد این فیلم در واقع اتفاقاتی است که نمیافتند! هیچ لحظه بزرگی وجود ندارد، داستان بدون مونتاژ و ملودرام به ضربات دلخواه شما میرسد، اما به هیچ وجه وارد کلیشهها نمیشود. فیلمبرداری رابرت السویت درخشان و قابل تحسین است. این فیلم یک اثر خانوادگی بینهایت تاثیرگذار است و اگرچه هیچ چیز انقلابی و عجیبی ندارد، اما از دل برآمده و لاجرم بر دل نشیند!
The Wrap | امتیاز ۸۰/۱۰۰
مانیکا کاستیلو | شاه ریچارد درباره یک مرد آسان نیست. این فیلم در مورد یک پدر انضباطگر سختگیر، یک فرد مصمم، و یک فرد ناکامل و معمولی است که یاد گرفت در یک بازی بزرگ چگونه نقشآفرینی کند تا دخترانش بتوانند بزرگترین بازیها را انجام دهند. فیلم گرین از همان پلان اول به هیجان و قدرت ریچارد ویلیامز میپردازد. ویلیامز در حال صحبت با افراد برجسته تنیس است تا برای دخترانش، ونوس و سرنا، بتواند مربی مناسبی پیدا کند، کاری که ویلیامز و همسرش برندی به تنهایی باید انجام میدادند.
ریچارد آینده درخشانی را برای دخترانش متصور است، اما به نظر میرسد تمام درها به روی او بسته میشوند. در نهایت ریچارد موفق میشود و یک مربی موافقت میکند که ونوس را آموزش دهد، اما نه خواهر او را. با این حال، ویلیامز از این فرصت استفاده میکند تا دو اعجوبه خود را به بهترین تنیسورهایی تبدیل کند که جهان تا به حال دیده است. این فیلم درباره تلاشها و زحمات و تمرینها و موفقیتهای سورنا و ونوس نیست بلکه درباره پدر آنهاست. هر چند این انتقاد میتواند به فیلم وارد باشد که آیا گفتن داستان دو زن قدرتمند از نگاه پدرشان کاری درست است یا نه اما داستان آنها چنان با پدرشان در هم آمیخته که تفکیک آنها غیر ممکن به نظر میرسد.
به لطف نوشته بیلین، تصویر یک پدر مصمم و سختگیر و کامل را نمیبینیم. بلکه فردی را میبینیم که گاهی فریاد میزند، همسر یا فرزندانش را نادیده میگیرد و بسیاری دیگر از ویژگیهایی که او را در دسته انسانهای بد قرار میدهد را دارد. اما در عین حال با تمام توان و دانش ناکافیاش سعی میکند تا برای خانوادهاش فرصتهایی را که از آن محروم بودهاند فراهم کند. هر چند که روشاش کامل و بینقص به نظر نرسد.
فیلم شاه ریچارد ممکن است یک فیلم بیوگرافی نسبتاً ساده باشد، اما تماشای آن لذتبخش است و به بینندگان این فرصت را میدهد که از یک داستان دلانگیز لذت ببرند، داستانی درباره تربیت والدین و استرسهایی که بسیاری از افراد در راه رسیدن اهدافشان با آنها مواجه میشوند. رابرت السویت، فیلمبردار، با تصاویر چشمگیر و عالی خود، هدف فیلم را برجسته میکند. آهنگسازی کریس باورز نیز به همین ترتیب غنی و درخشان است و لحظههای تاثیرگذار را متحول میکند.
بهترین فیلم مثبت و انگیزشی که تا حالا دیدم