سومین قسمت از سریال جزیره به کارگردانی سیروس مقدم به صورت اختصاصی در فیلیمو به نمایش گذاشته شد. در این قسمت هیجان داستان به اوج رسید. اینجا نکات ویژه و اتفاقات قسمت سوم را مرور کردهایم.
ارشد و صحرا که قصد داشتند خودشان را به جلسه گروه شاهنگ و مدیران پروژههای جزیره برسانند، با از کار افتادن کشتی تفریحی، در تاریکی و طوفان دریا گرفتار شدهاند. تلاشهای آنها برای برقراری تماس با ساحل بینتیجه مانده و نمیتوانند درخواست کمک دهند. زمان به سرعت میگذرد و اوضاع هرلحظه وخیمتر میشود. حالا دیگر علائم بیماری ارشد که داروهایش را مصرف نکرده شدید شده و او کمکم توانایی خود را برای حرکت از دست میدهد. ارشد با بیحالی گوشهای از کشتی افتاده و صحرا تلاش میکند راهی برای نجاتشان پیدا کند.
آنطرف در خشکی جزیره هم، اوضاع خانواده شاهنگ طوفانی است. جستوجوهای شاهد و مردان خانواده برای پیدا کردن ارشد بینتیجه مانده و آنها نگران وضعیت جسمی ارشد دور از داروهایش هستند. در این قسمت معماهای تازهای به داستان اضافه میشود. سها (با بازی پاوان افسر) شخصیت مرموزی دارد که با ازدواج با پیام (با بازی کاظم سیاحی) پزشک معتمد شاهنگها، وارد این خانواده بزرگ شده، اما به نظر میرسد نقشههایی در سر دارد.
زنان خانواده تصمیم میگیرند خبر گمشدن ارشد را به گوش خواهرش ماهک که جزیره را به مقصد دوبی ترک کرده برسانند. باخبر شدن اعضای خانواده ارشد از گمشدن او میتواند اوضاع را پیچیدهتر کند و این همان چیزی است که شاهد سعی دارد از آن فرار کند. غافل از اینکه وقتی او در دریای طوفانی مشغول گشتن دنبال پسرعمو است، در ساحل ماجراهای دیگری جریان دارد.
قسمت سوم با معرفی یکی از مهمترین شخصیتهای سریال همراه است، شاهنگ بزرگ (با بازی اکبر زنجانپور). خونسردی عجیب او در شرایط بحرانی، وقتی پسر بیمارش با دختری غریبه در دریای طوفانی سرگردان است و همه نگران جان او هستند، مثالزدنی است. شاهنگ که کاراکتری شبیه به پدرخوانده دارد، سعی میکند از اتفاقاتی که در نبودش افتاده سر دربیاورد و اداره امور را دوباره در دست بگیرد.
حال ارشد لحظهبهلحظه بدتر میشود. صحرا تا به حال در چنین موقعیت خطرناکی قرار نگرفته اما دختر نترس و جسوری است که سعی میکند هر طور شده راهی برای فرستادن پیام به گروه امداد و نجات دادن جان خودش و ارشد از مخمصه پیدا کند. صحنه سقوط صحرا در دریای تاریک و متلاطم و نجات پیدا کردنش توسط ارشد، نفسگیرترین و هیجانانگیزترین سکانس قسمت سوم است.
فیلمبرداری و جلوههای ویژه سکانسهای مربوط به گمشدن کشتی ارشد و صحرا در دریای طوفانی و تاریک، از ویژگیهای فنی جالب قسمت سوم جزیره است. مشخص است که این سکانسها پرزحمت بوده و البته نتیجه کار قابلقبول و تقریبا طبیعی و باورپذیر از آب درآمده است.
قسمت سوم با روشن شدن هوا و رسیدن ارشد و صحرا به ساحل تمام میشود. ارشد بیهوش است و صحرا که ناچار شده پیکر نیمهجان او را کیلومترها در ساحل دنبال خود بکشد، با رسیدن گروه امداد از حال میرود.
آنطور که از حال و هوای سریال برمیآید، لاو استوری که همه منتظرش بودیم بالاخره دارد جان میگیرد. این را از دیالوگهای داخل کشتی بین ارشد و صحرا و سپس حرکت فداکارانه صحرا در ساحل میتوان فهمید. هرچند سریال پس از ۳ قسمت به داستان عاشقانهاش رسید ولی باید منتظر قسمت بعدی سریال بمانیم تا ببینیم همسفر شدن این دو در یک شب پرماجرا و خطرناک، ارتباط آنها را در ادامه داستان چطور شکل خواهد داد؟