گفت‌وگوی جذاب گیرمو دل تورو با دنی ویلنوو

هدفم از تل ماسه همین بود؛ خلق فرهنگ‌هایی متمایز

رمان علمی‌تخیلی و فانتزی شاخص فرانک هربرت با عنوان تل‌ماسه (Dune) از همان زمان اولین انتشارش در سال ۱۹۶۵ غیرقابل اقتباس نامیده شد و تلاش‌های صورت‌گرفته تا پیش از هنرنمایی دنی ویلنوو، یعنی پروژه مشهور آلخاندرو خودوروفسکی که تهیه‌کننده‌ای برایش پیدا نشد (و ماجراهایش در مستند دونِ خودوروفسکی محصول ۲۰۱۳ ثبت شده) و تلاش نافرجام دیوید لینچ و فیلم بدی که در سال ۱۹۸۴ ساخته شد، گواه مناسب نبودن این کتاب برای اقتباس سینمایی بودند؛ اما قبل از این‌که دنی ویلنوو از راه برسد؛ استادی از سینمای کانادا که پیش از این، آثار دیدنی، استادانه و متفکرانه‌ای چون ورود (Arrival) و بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049) را در این ژانر خلق کرده بود. در واقع او از کودکی مصمم بود که نسخه خودش را از نبرد سیاره آراکیسِ خشک و صحرایی، با آن کرم‌های غول‌آسایی که در شن‌ها زندگی می‌کنند(!) و ناجی مسیح گونه‌اش روایت کند.

دنی ویلنوو با بودجه‌ای ۱۶۵ میلیون دلاری، فناوری‌هایی که فیلمسازان قبلی حتی تصورش را هم نمی‌توانستند بکنند و یک ترکیب بازیگران پرستاره که تیموتی شلمی و زندایا در صدرش قرار دارند، یک جهان داستانی باشکوه خلق کرده که به متن اصلی هربرت هم وفادار است. در این میان، اگر کسی بداند که معنی ساختن فیلمی درباره تصورناپذیرترین‌ها چیست، کارگردان اسکاری گیرمو دل تورو است که وقتی پای گفت‌وگو با دوست و هم‌قطارش نشست، کلی حرف داشت.

اطلاعات فیلم تل ماسه

دنی ویلنوو: گیرمو، قبل از هر چیز باید بگویم که کارگردان‌ها همیشه از یکدیگر ترس دارند؛ چون می‌توانند باهم رقابت داشته باشند؛ اما تو یک غول مهربان و خیراندیش هستی. برای همین صد درصد به تو اعتماد دارم و یکی از معدود کارگردانانی هستی که فیلمی تمام‌شده را به آن‌ها نشان می‌دهم (تا نظرشان را به من بگویند.)

گیرمو دل تورو: دقیقاً می‌دانم که منظورت چیست. ۳۰ سال است که فیلم می‌سازم و تجربه‌اش را دارم. برخی کارگردان‌ها قسمت‌های آسیب‌پذیر فیلمت را می‌بینند و می‌توانی احساس کنی که چیزی به تو نمی‌گویند. آن‌ها نمی‌خواهند فیلمت را بهتر کنی؛ اما تصمیم‌هایی که پس از نشان دادن فیلم به من گرفتی، کاملاً رضایت‌بخش‌اند. لحظه‌های خاصی در فیلم هست که می‌خواهی ما بیگانگی لوکیشن و فناوری همراه شخصیت‌ها را تجربه کنیم. داشتم به حمله به ماشین برداشت ادویه/ اسپایس فکر می‌کردم. تو از همان لنزها، برش‌ها و تدوینی استفاده کردی که در صحنه عوارض بزرگراه در سیکاریو (Sicario) یا حمله به اتوبوس در آتش‌ها (Incendies) بهره برده بودی؛ همان دوربین با فاصله، سروصدای رادیو، و برش به صورت‌ها. تو فوریت خاصی به صحنه بخشیدی و مهم نیست که علمی‌تخیلی باشد یا نه، تو ما را وارد موقعیت می‌کنی و این هوشمندانه است. آیا برنامه‌ات این بود که فصل‌های کلیدی این‌طور تجربی باشند؟

دنی ویلنوو

ویلنوو: بله. جایی که پل با هویت و میراث خود در ستیز است، یکی از فصل‌های کلیدی است؛ و او به طرز عجیبی خانه‌اش را در دل صحرا می‌یابد. تلاش می‌کردم تجربه خودم را بازآفرینی کنم، اینکه خودتان را در محیط بسیار عجیبی می‌بینید ولی توأمان احساس می‌کنید عمیقاً با آن در ارتباط هستید. احساسی که تجربه کردی، هدف ما بود؛ اینکه تماشاگر خودش را جای پل بگذارد و کشف این محیط عجیب را تجربه کند. این احساس غوطه‌وری در محیط، یکی از آن مواردی است که من درباره سینما از ته دل عاشقش هستم. فکر می‌کنم از نوجوانی‌ام سرچشمه می‌گیرد که فرصت ساخت مستندهای کوچک و فیلم‌های کوتاه تجربی را داشتم. با دوربین تنها بودم و به دل زندگی می‌زدم.

گیرمو دل تورو
گیرمو دل تورو | کارگردان مکزیکی

دل تورو: تجربه حل‌وفصل بعضی از چالش‌هایی را دارم که در این فیلم با آن‌ها روبه‌رو بودی؛ مثلاً در حاشیه اقیانوس آرام (Pacific Rim) مقیاس‌ها برایمان سؤال بود. به عنوان نمونه، هرچه ابری از دود را پیچیده‌تر می‌کردیم، باید به مقیاس آنچه می‌سوخت هم فکر می‌کردیم. دوربین نمی‌تواند همه این‌ها را در بر بگیرد.

ویلنوو: این واقعیتی است که دوربین نمی‌تواند جهان را در بر بگیرد چون بیش از حد بزرگ است. اصلاً رویکردمان به ساخت تل‌ماسه همین بود. برای همین گاهی در ترکیب‌بندی‌ها (کمپوزیسیون‌ها) می‌بینید که چیزهایی لبه قاب‌ها قرار گرفته‌اند. تقریباً مثل این بود که فیلمبردار می‌کوشید همه‌چیز را در قاب جا دهد اما ممکن نبود چون جهان بی‌کران است. خوش‌حالم که به این موضوع توجه کردی.

دل تورو: در این مورد، چیزهای دیگری هم هستند؛ مثلاً استفاده از لنزهای بلند برای تراکم بیشتر گرمایی که از زمین بلند می‌شود یا مدل بلند شدن نصفه‌نیمه سفینه‌ها از روی زمین. تو عمداً نماهایی با خطا ترتیب می‌دهی. اغلب کارگردان‌ها، رویکرد دیوید لین را برمی‌گزینند که درون قاب، همه‌چیز متقارن و بی‌نقص است؛ اما تو این کار را نمی‌کنی تا همه‌چیز تصادفی و در لحظه به نظر برسد.

ویلنوو: این مورد هم به خلق یک جهان غوطه‌ور کننده برمی‌گردد که یک راهش، ایجاد این احساس است که همه‌چیز خودبه‌خود و در لحظه اتفاق می‌افتد. ما این جهان را با پل تجربه می‌کنیم. دوربین روی شانه اوست و ما هم می‌کوشیم واقعیت پیرامون او را درک کنیم؛ اما چیزها بیش از حد پیچیده و سریع هستند و نمی‌شود از همه‌چیز سر درآورد و دوربین هم نمی‌تواند همه‌چیز را نشان دهد.

دل تورو: طراحی صحنه و لباس هم خیلی موزون است. هر فرهنگی که در داستان می‌بینیم، ریتم متفاوتی دارد اما همه در کنار هم و در یک فیلم، یکدست و منطقی جلوه می‌کنند.

ویلنوو: هدف همین بود؛ خلق فرهنگ‌هایی کاملاً متمایز، با معماری‌ها، رفتارها و نیازهای مختلف که در کنار هم، مثل مشتی ایده متفاوت به نظر نرسند. در این خصوص، بخش اعظمی از اعتبار کار به طراح تولید فیلم، پاتریس وِرمِتِه، برمی‌گردد چون یکی از دغدغه‌های اصلی او همین بود.

مصاحبه با کارگردان تل ماسهدل تورو: یکی از صحنه‌های دیدنی فیلم جایی است که پل با آزمون ترس روبه‌رو می‌شود؛ اینکه صحنه را با صدا خلق کنی، بسیار هوشمندانه بود. هیچ جلوه‌ای به کار نگرفتی و فقط درد است که احساس می‌شود.

ویلنوو: می‌خواستم فیلم تا جای ممکن واقع‌گرایانه باشد. رویای من این بود که دانشمندی بتواند فیلم را تماشا کند و تقریباً هر چیزی را در آن توضیح دهد. شما اول و آخر، سفر مردی را تماشا می‌کنید که به عنوان فردی مسیح‌گون پذیرفته می‌شود؛ و من عاشق این هستم که وقتی تمام قدرت‌هایش را می‌بینید، می‌توانید همه‌چیز را توضیح بدهید.

دل تورو: در مورد کرم‌های صحرایی غول‌پیکر، شیوه‌ای که برای نمایش فرکانس لرزش شن‌ها انتخاب کردی و جوری که دست‌ها و پاهای آدم‌ها در شن‌ها فرو می‌رود، شگفت‌انگیز است.

ویلنوو: وقتی استوری‌بردها را آماده می‌کردم، فکر کردم اگر چنین موجودی از زیر شن‌ها به شما نزدیک شود، نشانه و احساسی فیزیکی خواهد داشت. سپس تجربه کردن را شروع کردیم و ناظر جلوه‌های ویژه، به ایده صفحه‌های لرزانی زیر شن‌ها رسید تا بازیگران واقعاً در شن فرو بروند. پس با جلوه‌های ویژه میدانی حل شد و نیازی به جلوه‌های بصری نبود. ایده لرزش شن‌ها و موج‌های شوک در شن‌ها، از مطالعاتی آمدند که انجام شد. همکارانم فهمیده بودند که من به طبیعت و واقعیت مادی بسیار علاقه‌مندم.

دل تورو: فیلمبرداری‌ات برای من جذاب است؛ شیوه‌ای که یک تصویر را به نمایش می‌گذاری؛ و تاریکی، یا تا حدی کم نور دیده یا زیادی نور دیده است که باعث می‌شود تصویر، کیفیتی نقاشی‌گون پیدا کند. وقتی هم که تصاویر صحرا دیده می‌شوند، زیبا و بی‌رحم و غنی‌اند. واقعاً جسورانه است. ببخشید که من بیشتر صحبت کردم تا اینکه سوال بپرسم.

حرف های دنیس ویلنوو کارگردان تل ماسهویلنوو: نه، نه،‌ نه، خیلی بلندنظری. این روش بسیار مناسبی است برای من.

دل تورو: فکر می‌کنم تل ماسه یکی از معدود فیلم‌هایی است که حرکت اقیانوس‌وار صحرا را به تصویر کشیده است؛ و شیوه‌ای که کرم‌ها وارد شن‌ها می‌شوند یا از آن‌ها خارج؛ یا مدلی که ما فقط خارهای درون دهانشان را می‌بینیم. چطوری فیلمبرداری کردید؟

ویلنوو: کرم را؟

دل تورو: دهان کرم.

ویلنوو: اگر صادق باشم باید بگویم که همه‌اش جلوه‌های بصری است.

دل تورو: خدای من!

ویلنوو: مدت زمان طولانی‌ای را به طراحی اختصاص دادیم. سپس روی فرایند رفتاری کار کردیم و کلی تجربه با شن انجام دادیم. فکر نمی‌کنم پیش از این، روی شن‌ها این‌طور کار شده بود. برای همین واقعاً هدف این بود که همه‌چیز واقع‌گرایانه باشد چون شما کرم را زمانی باور می‌کنید که محیط پیرامونش درست جلوه کند.

تماشای آنلاین فیلم تل ماسهمنبع: اینترویو مگزین

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil