نقد و بررسی فیلم چشم و گوش بسته ساخته فرزاد موتمن

کمدی شسته رفته!

موتمن در این فیلم هم مانند مهم‌ترین اثرش شب‌های روشن، سراغ بازتولید فیلمی خارجی رفته و با انتخاب داستانی از قبل تعریف شده، مشکلی در طراحی خط اصلی داستان نداشته و در بدو امر یک قدم جلو افتاده است. اما تکمیل این موفقیت نیاز به بازیگرانی توانمند و کارآمد هم داشته است. حتی شاید بزرگ‌ترین چالشش هم برای ساختن فیلمی قابل قبول همین انتخاب بازیگر و جفت کردنشان بوده. یک زوج که بتوانند از پس ایفای نقش نابینا و ناشنوا برآیند.

طوری که وزن هر دو کاراکتر در درام حفظ شود و هیچ‌کدام از شخصیت‌ها تحت‌الشعاع توانایی بیشتر بازیگر دیگر قرار نگیرد. ترکیب امین حیایی (بهروز) و بهرام افشاری (سعید) چنین هدفی را محقق کرده است و هر دو به خوبی و به یک اندازه از پس ایفای جزئیات نقش بر آمده‌اند بی‌اینکه هیچ کدام زیر سایه دیگر کمرنگ شود. بهرام افشاری که برای بیشتر مخاطبان با چهره پر انرژی بهتاش در پایتخت شناخته می‌شود، اینجا بازی کنترل شده‌ای از خود نشان داده که با وجود بافت کمدی فیلم به دنبال واقع‌نمایی در ارائه نقشش هم بوده است. یک فرد نابینا با قامت و دست و پایی بلند که نگاه و حرکات به اندازه و حساب‌شده‌ای دارد و تسلطش بر لحن و شدت صدایش جالب‌توجه است. به این ترتیب بدون حرکات بدنی اغراق‌آمیز و تیپ‌سازی رایج در سینمای کمدی شخصیتی باورپذیر و دوست‌داشتنی ساخته است.

بهرام افشاری و امین حیایی در فیلم چشم و گوش بسته

امین حیایی هم اگرچه در اوایل فیلم به مردی نسبتا مسن شبیه است و در ادامه تبدیل به جوانی آماده ازدواج می‌شود، اما بازی قابل قبولی دارد. او گرچه در جاهایی به تیپ شناخته‌شده‌اش در فیلم‌هایی مثل اخراجی‌ها (لات سینه‌کفتری که زنجیر می‌چرخاند) نزدیک می‌شود اما تلاشش برای کنترل بدن و بیان تا حد زیادی موفق بوده و در بیشتر سکانس‌ها توانسته از آن چهره همیشگی فاصله بگیرد و طمانینه بیشتری به نقش بدهد. به این ترتیب زوج کوتاه و بلند نابینا و ناشنوایی خلق شده که هم بانمک و دیدنی و به قاعده هستند و هم قابلیت خلق ماجراهای متعددی را دارند. امکانی که موتمن هم از ابتدا به آن آگاه بوده و در نگارش فیلمنامه روی آن حساب کرده است. هرچند فیلم با داشتن چنین قابلیتی، انرژی درونی چندانی برای تحقق این پتانسیل و استفاده از این ظرفیت ندارد.

موقعیت‌های بامزه در طول فیلم اندک هستند و گاهی به ورطه تکرار یک شوخی و درجا زدن می‌افتد. همچون افتادن‌های پی‌درپی و تصادف سعید با در و دیوار که علاوه بر نابینا بودن قرار است به قامت زیادی بلندش هم اشاره کند از این جنس است که بعد از یکی دو بار دیگر تکراری شده و نمکش را از دست می‌دهد.

کارگردان اگرچه کم جان، اما درست فیلمنامه‌اش را تا به آخر تعریف می‌کند. موتمن در چشم و گوش بسته تا حد زیادی از افتادن در دام بازی‌های زبانی سخیف رایج در سینمای کمدی این سال‌ها پرهیز کرده و در شوخی‌های جنسی‌اش در مواجهه با زن اغواگر فیلم (نانا، آناهیتا درگاهی) هم اندازه نگه می‌دارد. فیلم اگرچه از نمایش توجه مردان به زن غافل نشده اما تاکیدی هم روی این موقعیت ندارد و به سرعت از آن می‌گذرد تا تشخص اثر و احترام مخاطب را حفظ کند و ماجرا را حول شوخی‌های موقعیت و یا دیالوگ دو کاراکتر اصلی پیش ببرد.

بهرام افشاری و امین حیایی در فیلم چشم و گوش بسته

البته این پرهیز از افتادن در دام کمدی‌های سخیف جنسی یا تاکید بر زنانگی نانا البته باعث شده از قابلیت‌های بالقوه زوج نانا و سروش (پوریا پورسرخ) استفاده‌ای نشود و ارتباط این دو ابتر باقی بماند. رابطه مرد درشت‌هیکل و عاشق، با زن قدرت‌طلب اغواگر به چند جمله بی‌خاصیت محدود می‌شود. طوری که به راحتی می‌توان شخصیت پورسرخ را از فیلم حذف کرد. این بی‌خاصیت بودن شخصیت‌ها را در کاراکتر سحر (لیندا کیانی) هم می‌توان دید.

زنی که احتمالا در فیلم اصلی لحظات رمانتیک و کمیکی را با شخصیت مقابلش می‌ساخته، اینجا در چشم و گوش بسته در مقابل امین حیایی عملا بلااستفاده مانده است. طوری که شاید حتی حذفش (و یا نامزد نشدنش با بهروز) دست فیلمنامه‌نویس را برای خلق موقعیت‌های خنده‌دار در قسمت بعدی فیلم بازتر می‌گذاشت.

به این ترتیب می‌شود گفت چشم و گوش بسته فیلم سبکی است که هیجان چندانی در مخاطب بر نمی‌انگیزد و سرخوشی و خنده چندانی ندارد. با این وجود زوج بانمک و شیرینی را خلق کرده که دیدنشان خالی از لطف نیست و سروشکل تروتمیز فیلم طوری هست که عصر بامزه و خوشایندی در یک دورهمی خانوادگی رقم بزند.

بنر فیلم چشم و گوش بسته

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil