حتی اگر مشترک و مخاطب پلتفرم فیلیمو نباشید در شبکههای اجتماعی به ویژه در اینستاگرام با لحظاتی از برنامه طنز ممیزی برخورد کردهاید و شاید برخی از آنها را به یاد بیاورید و با آنها خندیده باشید. این برنامه با ساختاری آیتمی و رویکردی نقادانه، البته یک عقبه رادیویی و تلویزیونی دارد، ابتدا در سال ۸۵ در رادیو اجرا شد و سپس این آیتمها در برنامه شهرآورد از شبکه یک پخش شد و بازخوردهای خوبی هم داشت، اما بعد از مدتی متوقف شد. گویی خودش هم ممیزی شد.
اما حالا با پردازشی تازه با تنوع و تعدد سوژه به مسئله سانسور و ممیزی و سختگیریهایی که در دو حوزه شعر و ترانه و فیلم و سریال یعنی هنر موسیقی و نمایش وجود دارد میپردازد. به عبارت دیگر این برنامه با زبان طنز نقادانه بدون ممیزی به مسئله ممیزی میپردازد و معایبش را مطرح میکند. سویه طنز و کمیک آن گرچه به کاریکاتوری کردن مسئله سانسور دامن میزند اما این یک تمهید طنازانه برای بازنمایی نقادانه سوژههاست.
رویکردی که گفتوگومحور است و با حضور دو بازیگر وحید آقاپور و حامد جوادزاده که این دومی تهیهکننده و کارگردان این مجموعه نیز هست. گرچه در قاب تصویر او را از پشت میبینیم و چهره او به به صورت ماسکه در میآید برای مخاطب ناشناخته میماند. همین هم کمک میکند تا او بتواند در پوشش چهرههای مختلف هنری به ویژه خوانندگان نشسته و به قالب هیچکدام از آنها تقلیل نیابد. اما از حیث بصری شاید بتوان گفت نام این برنامه با چهره و نام وحید آقاپور که نقش آقای ممیز را بازی میکند گره خورده و شناخته میشود.
خونسردی و بازی با نگاهش در عین تسلط بر نقش و استفاده درست از میمیک صورتش نقطه قوت اوست که به بازنمایی درستی از کارکتر یک فرد ممیز و ناظر که در نزد اکثریت به سانسورچی شناخته میشود، کمک میکند. خود این پرسوناژ و ویژگیهایی که دارد یک حس دوگانه را در مخاطب ایجاد میکند به این معنی که هم از دست او حرص میخورد و هم به شدت کاراکتری دوستداشتنی است که میتواند بدون اینکه خودش بخندد، مخاطب را بخنداند.
در واقع او نقش کمدی را جدی یا نقش جدی را کمدی بازی میکند که جنس کمیک و شیوه طنز آن متناسب با حال و هوای این برنامه و رویکردش صورتبندی شده است. در نهایت آنچه میبینم به تصویر کشیدن یک تراژدی به زبان طنز و کمدی است. زبان طنزی که فرآیند مجوز گرفتن آثار هنری خاصه در حوزه شعر و ترانه و موسیقی و شکلگیری آنچه اثر مجاز مینامند را به شکل طنازانه روایت میکند.
یکی از کارکردهای ضمنی این برنامه حتی شاید بتوان گفت در ضمیرناخودآگاه آن و البته مخاطب رخ میدهد که معرفی برخی از آثار مطرح و حتی ماندگار حوزه موسیقی به مخاطب است. در واقع در خلال شوخیهایی که با یک شعر و ترانه میشود خود آن اثر برای مخاطب مورد بازخوانی و خوانش دوباره قرار میگیرد و یک نوع تبلیغ ناخواسته درباره آن اثر در دل این طنازیها شکل میگیرد. چه بسا مخاطبی که با یک اثر آشنا نیست و مثلا تا کنون فلان قطعه و آهنگ را نشنیده ممکن است ترغیب شود که اصل آن اثر را جستجو و دانلود کرده و بشنود یا حتی از یک ترانه و آهنگی خوشش آمده به علاقه شخصی او بدل شود.
به ویژه اینکه گاهی برخی از ترانههای ماندگار موسیقی ایران دستمایه پرداخت طنازانه قرار میگیرد که برای بسیاری از مخاطبان خاطرهانگیز است و بار دیگر آن را در ذهن مخاطب زنده میکند. از مهمترین آنها میتوان شب به گلستان تنها به خوانندگی داریوش رفیعی و مرغ سحر از استاد محمدرضا شجریان اشاره کرد. در اجرای مرغ سحر با تمهیدی هوشمندانه و مودبانه وحید آقاپور رو به دوربین به استاد شجریان ادای احترام میکند و از علاقمندان ایشان جهت شوخی با این تصنیف پیشاپیش کسب اجازه میکند که رفتار بسیار پسندیده و قابل تاملی بود.
یکی از نکاتی که باید در تولید محتوای طنز برنامه ممیزی مورد توجه قرار بگیرد خلاقیت در نوشتن متن آن است. خلاقیت در طنز کلامی و تغییراتی که در یک ترانه ایجاد میکنند. در واقع میتوان ممیزی از حیث زبانی را واجد یک ساختار ترکیبی دانست که از طنز و کمدی به شکل توامان بهره میبرد. سویه طنز آن را باید در تغییر شعر و ترانه جستجو کرد که به جهان ادبیات ربط دارد و سویه کمدی را هم به وجوه تصویری آن که به جهان نمایش مربوط میشود.
گرچه شوخی با سریالها و دیالوگهای آن با عنوان ممیزی فیلم و سریال هم وجود دارد که تا کنون شوخی با سریالهایی مثل خاتون و سریال زخم کاری و قورباغه را شاهد بودیم هم جذابیتهای خاص خودش را دارد اما هنوز نتوانسته به قوت بخش شعر و ترانه باشد. با این حال ممیزی با تیم نویسندگی و اجرای خوبش و رویکرد متمایزی که در طنز دارد به عنوان یک مجموعه جذاب و شیرین به خوبی توانسته در روزگاری که خنداندن مخاطب سخت شده، خنده بر لب مخاطب بنشاند.