احسان طهماسبی | درست در نقطه مقابل فعالیت فیلمسازانی که با احساساتگرایی سعی در ترسیم فضاهای رنگارنگ و تجملی بالای شهری، بوتیکی یا توریستی دارند و با القای روایتی بهظاهر دغدغهمند از فقر مرد/زن وامانده از ادامه زندگی، سینمای نداشته خود را تلالویی از بدنه سینمای اجتماعی ایران میدانند، محمدکارت با مستندهای خود بهویژه خونمردگی و آوانتاژ و بعدها در اولین فیلم داستانی خود یعنی بچهخور، در وضعیت و موقعیت جنوب شهر، با نگاهی آسیبشناسانه به ترسیم زیست طبقه آسیبدیده، بزهکار و قربانی میپردازد.
او در فیلم کوتاه بچه خور با تأثیر از فضای فیلمهای مستندی که پیش از این در کارنامه خود داشته، در فضایی خفه و اختناقآور (که به کمک نماهای بسته و میانه محقق شده است) به بخش کوتاهی از زندگی ویرانشده و بختسوخته دختری (فرحانه سبحانی) میپردازد که عشق خالصانه پسربچهای (علیرضا حکیمی) عامل رهایی او از مهلکهای عجیب و آخرالزمانی میشود؛ مهلکهای که بنمایه آن، متأثر از الگوهای خشونتآمیز طبقهای قانونگریز و هوسران است که زاده جامعهای نابههنجار میباشد.
از سویی دیگر، درست در گیرودار یکهتازی آنتاگونیست فیلم با بازی ستایشبرانگیز علیرضا مهران (که همچون اژیدهاک، لحظهای از خونخواهی و حرص بهدور نیست و پایانی بر لذات جاهطلبانه و سلطهجویانه برای او وجود ندارد)، نمایش اضمحلال هستی دخترک، به ادای دین محمد کارت به قربانی شدن زنان و دختران در فضاهای سراسر مردانهای میشود که یک سال بعد در شنای پروانه به شکل مفصلتری بدان پرداخته است. در واقع، هرچند که سرنوشت محتوم ازپیش تعیینشده دختر نوجوان فیلم، در بزنگاهی نفسگیر به دست پسربچه عاشقپیشه تغییر میکند و راه به رهایی از جهنم بیبازگشت پیشرو میگشاید اما در نگاه از دور و آیندهنگارانه، سرنوشت دخترکی از خانه و کاشانه رانده و تنها و بیهمراه، در موقعیت خطرناک و حساس سنی، عاطفی و جنسیتی، چندان امیدوارکننده نخواهد بود و نتیجه مبازره ناجوانمردانه هیولای اهریمن با پسرک دلداده، بنا بر پایانبندی هوشمندانه فیلم که رهایی و مرگ را با همراهی موسیقی و تصویر، در پیشگاه دل و دیدگاه مخاطب میگذارد، عایدی درخشانی برای جمعیت همدرد و همطبقه در نگاه و رویکردی جامعهشناسانه ندارد و بارقه های امید فرار فرضی پسرک، نوری در دل بیننده نمیتاباند.
بچهخور، در همان دقایق ابتدایی و با معرفی موجز و مفید شخصیتها و با بسط و پرداخت درست ایده در زمان کوتاه فیلم، توانست در لیست فیلمهای موفق کوتاه داستانی سالهای اخیر سینمای ایران قرار گیرد.
*اصلاح به سیم آخر زدن در واقع ریشه تاریخی در قمار به معنای باخت همهچیز تا سر حد آخرین سکه سیم (نقره) دارد.